سخنرانی
  • مروری بر مطالب این جلسه:

    تاریخ جلسه: 05-05-1398

     

    متن خلاصه جلسه :

     

    در قرآن لغت جن ده ها بار به کار رفته است. لکن یکی دو مورد از لغت "جانّ" استفاده شده است. حال سوال این است که آیا جان همان جن است یا چیز دیگری است؟

    واژه ی  "جان" گفته شده یا اسم‌فاعل است به معنای پوشاننده و یا اسم فاعلِ به معنای اسم مفعول است به معنای پوشیده شده.

    علامه مجلسی -رحمت الله علیه- در بحار جلد ۶۰ صفحه ۵۰ از دانشمند اهل سنت آقای فخر رازی نقل می کند که ایشان در کتاب تفسیر کبیر خود دارد که در این که "جانّ" چه کسی است اختلاف وجود دارد و در آنجا مواردی را نقل کرده که یکی از آن موارد این است که می‌گویند جان را بعضی گفته اند ابوالجن است یعنی خلقت اولیه جن منظور است.

    مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر خود، قول ابن عباس که فخر رازی از آن نقل کرده است و چند قول دیگر و آیاتی که ما قبلاً آن را بررسی کردیم را بیان کرده و سپس می فرماید در قرآن کریم چند جا جن در مقابل انسان قرار داده شده و یکی دو بار هم جان در مقابل انس قرار داده شده است. سپس می افزاید این آیات از این جهت که یک بار انس و جان را در مقابل یکدیگر و سپس انس و جن را در مقابل هم قرار داده اند نشان می‌دهد که جن و جان یکی هستند. (لذا منظور از جان را ابوالجن نمی داند).

    سوال بعدی که مطرح است این است که آیا شیاطین مخلوق دیگری غیر از اجنه هستند که این را هم در جلسات قبل پاسخ گفتیم.

     

    آیا جنیان ازدواج هم می کنند؟ در قرآن سوره الرحمن آیه ۷۴ می فرماید: " لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ - دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان (بهشتیان) به آنها (حوریان) نرسيده است " یعنی کسی به آنها دسترسی نداشته نه از جن و نه از انس. لذا می توان فهمید که وقتی جان (جن) هم دسترسی نداشته یعنی جان هم می تواند ازدواج کند.

     

    در زمینه کیفیت ازدواج جن در قرآن هیچ صحبتی نشده است چون به درد ما نمی‌خورد. توجه شود که چیزی که به کار ما بیاید قرآن صددرصد در باره آن اشاره می کند اما وقتی اشاره نکرده و روایات هم درباره آن وجود ندارد یعنی به کار ما نمی آید. البته در این باره برخی احادیث آورده شده که هیچ کدام از نظر منبع معتبر نبوده و نمی توان با آنها اتکا کرد.

     

    آیا جن می تواند با آدمی ازدواج کند؟ علامه مجلسی در بحار جلد ۶ صفحه ۶۰ روایاتی ذکر کرده که دلالت می‌کند بر اینکه جن می تواند با آدمی ازدواج کند و می فرماید: "در این باره اختلاف است ولی قول مشهور این است که می تواند ازدواج کند" اما با بررسی آنها در می یابیم که این امر عقلانی نیست و ازدواج جن با انس وجود ندارد.

     

    برای نمونه در بحار الانوار جلد ۶۰ صفحه ۹۷: "از امام باقر (ع) که می فرماید خداوند عزوجل فرود آورد حوريه‌اي را از بهشت به سوي آدم و تزويج كرد يكي از پسرانش را به او و پسر ديگرش را با دختری از جن كه خداوند فرستاده بود تزويج كرد. پس در انسانها زیبایی بسیار و خوشخویی از آن حوری بهشتی است و بدخویی و زشتی از دختر جن است".


    این روایت پذیرفته نیست چون جبر حاصل می شود و زیبایی و زشتی و تند خویی و خوش خویی به این منطق صحیح نیست و جواب علمی و قرآنی آن را ما قبلا خواندیم که جن موجودی از عالم روح است و ماده نیست و خلقتش از چیز دیگری است و با خلقت ما اصلاً سنخیتی ندارد لذا چنین چیزی نمی تواند درست باشد. در جلسات بعدی خواهیم گفت که شیاطینِ جن بر انسان اصلا تسلطی ندارند و فقط توانایی وسوسه کردن دارند.

     

    سوال دیگر در مورد چگونگی تکثیر اجنه است که در قرآن در این باره اشاره ای نشده و هم چنین روایت معتبری هم درباره آن نداریم.
     یک حدیث غیر معتبر در این باره از امام صادق علیه السلام در بحار آورده شده که امام صادق علیه السلام می فرمایند در جن و ابلیس زاییدن نیست. آنها فقط تخم می گذارند و اولاد شان هم ذکر است. با توجه به این حدیث که سندیت بسیار ضعیفی هم دارد می‌یابیم که با آیات قرآن هم که به مذکر و مونث بودن اجنه اشاره دارد در تضاد است و اصلاً چگونه زاد و ولد میکنند اگر همه آنها مذکرند؟!

     

    مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان جلد ۸ صفحه ۶۲ درباره این روایات می گوید "از حدیث ذرّیه ی ابلیس و تکثیر آنها چیزی حاصل نمی‌شود جز این که کثرت تعداد آنها از خود ابلیس منشعب می‌شود. اما این تکثیر چگونه است، آیا به شکل معمول بین انسانها است یا به شکل گذاشتن تخم است یا به شکل دیگری، ما هیچ راهی به فهم آنها نداریم و این‌ها برای ما مجهول است. این روایات یا ضعیف هستند یا روایت واحد یا مرسل و مقطوع و موقوف هستند (اصطلاحات حدیثی) که قابل اعتماد نیستند".


    سوال دیگر این است که آیا اجنه خوردن و آشامیدن دارند؟ باید گفت بله. ولی باز هم برای ما منبع موثق  درباره کیفیت آن وجود ندارد. علامه مجلسی در بحار جلد ۶۰ صفحه ۳۳۱ و ۳۳۲ می فرماید: "این که ملائکه نمی خورند و نمی آشامند و ازدواج نمی کنند و شب و روز تسبیح می گویند و خسته هم نمی‌شوند مورد اتفاق و اجماع است اما جن و شیاطین می خورند و می آشامند". سپس در ادامه احادیثی نقل می کند که معتبر نبوده و از نظر سند ضعیف هستند. برای مثال از رسول خدا(ص) نقل می کند که "سرگین و استخوان توشه و ذخیره است برای برادرانتان از جن". باید توجه داشت که خلقت جن اصلاً از ما نیست و مادی نیست که با اینها سیر شود و نیاز به اینها داشته باشد.

     

    سوال دیگر آیا جنیان هم میمیرند؟ باید گفت بله. اما تفاوتشان با انسان این است که در قرآن بیان شده که جنیان بیشتر در دنیا عمر می کنند. در واقع از مُعَمّرین (کسانی که زیاد عمر می کنند) هستند و خیلی هم عمرشان طولانی است. بیش از هزار سال عمر دارند. ابلیس استثناً در بین اجنه بیش از همه ی اجنه عمر می‌کند و بیش از همه اجنه عمر دارد چون از خداوند درخواست کرد و خداوند آن را اجابت نمود که جلسه آینده درباره آن صحبت خواهد شد ان شاء الله.

     

    درباره مردن جنیان در قرآن می توان به سوره فصلت آیه ۲۵ و سوره احقاف ۱۸ اشاره کرد که صاحب قاموس القرآن می فرماید کلمه ی "قَدْ خَلَتْ" مبین این است که امت های جن مانند گروه های آدمی از بین رفته اند.
    "وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ - و براى آنان دمسازانى گذاشتيم و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب] در ميان امتهايى از جن و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند بر ايشان واجب آمد چرا كه آنها زيانكاران بودند - سوره فصلت 25".
    "أُولَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ - آنان كسانى‏ اند كه گفتار [خدا] عليه ايشان همراه با امتهايى از جنيان و آدميان كه پيش از آنان روزگار به سر بردند به حقيقت پيوست بى‏ گمان آنان زيانكار بودند - سوره احقاف 18".

     

    در پایان جلسه دو روایت درباره ابلیس نقل می شود که در میزان الحکمه صفحه 2757 ذیل واژه شیطان آمده است.

     

    1- حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: وقتی آیه ی: "و الذین اذا فعلوا فاحشه" (و آنان که چون کار زشتی کنند)  نازل شد، ابلیس بالای کوهی در مکه به نام ثور رفت و با بلندترین فریاد خود، شیاطین را صدا زد. آنها جمع شدند و گفتند: سرورا چرا ما را فراخواندی؟ ابلیس گفت: این آیه نازل شد. اکنون کدام یک از شما حریف هستید که به جنگ این آیه برود و بندگان نتوانند از آن به نفع خود استفاده کنند؟ یکی از شیاطین برخاست و گفت: من چنین و چنان می کنم. ابلیس گفت: تو حریف آن نیستی. دیگری برخاست و همانند آن سخنان گفت. ابلیس گفت: تو نیز از عهده آن بر نمی آیی، وسواس خناس گفت: من از عهده اش برمی آیم. ابلیس گفت: چگونه؟ او گفت: به آنان وعده و امیدواری (به توبه و آمرزش) می دهم تا آن که مرتکب گناه شوند و چون به گناه درافتادند استغفار را از یادشان می برم. ابلیس گفت: تو حریف این آیه هستی. پس او را تا روز قیامت مأمور (مقابله با) آن کرد.

    پس باید توجه کرد انسان نپندارد که گناه میکنم و بعداً توبه می کنم و خدا می بخشد و نیز اگر انسان دجار گناه شد فوراً باید توبه کند.

     

    2- پیامبر(ص) فرمودند حضرت موسی(ع) جایی نشسته بود که شیطان به پیش او آمد. موسی (علیه‌السلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او مسلط می‌شوی؟ ابلیس گفت: سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره می‌گردم. هنگامی‌که او خودپسند شودو  هنگامی‌که او عمل خود را بسیار بشمارد و هنگامی‌که گناهش در نظرش کوچک گردد