تلاوت

مدثر، قیامه

عبدالباسط
عبدالباسط

مدثر، قیامه

قرائت  


5   00:32:20
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿۱﴾

ای جامه برخود پوشیده! (۱)

قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿۲﴾

برخیز و بیم ده، (۲)

وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ ﴿۳﴾

و پروردگارت را بزرگ دار، (۳)

وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ ﴿۴﴾

و جامه ات را پاک کن، (۴)

وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿۵﴾

و از پلیدی دور شو (۵)

وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ ﴿۶﴾

و [احسانت را بر دیگران] در حالی که [آن را] بزرگ و فراوان بینی، منت مگذار، (۶)

وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ﴿۷﴾

و [بر آزار دشمنان] برای پروردگارت شکیبایی ورز. (۷)

فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ ﴿۸﴾

پس زمانی که در صور دمیده شود، (۸)

فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ ﴿۹﴾

آن روز، روز بسیار سختی است، (۹)

عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ ﴿۱۰﴾

بر کافران آسان نیست، (۱۰)

ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا ﴿۱۱﴾

مرا با کسی که او را به تنهایی آفریدم واگذار، (۱۱)

وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿۱۲﴾

و برایش ثروت گسترده و فراوان قرار دادم، (۱۲)

وَبَنِينَ شُهُودًا ﴿۱۳﴾

و فرزندانی که نزدش حاضرند (۱۳)

وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا ﴿۱۴﴾

و نعمت ها [ی مادی و وسایل زندگی] را به طور کامل برای او فراهم آوردم، (۱۴)

ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ ﴿۱۵﴾

باز هم طمع دارد که بیفزایم. (۱۵)

كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا ﴿۱۶﴾

این چنین نیست؛ زیرا او همواره به آیات ما دشمنی می ورزد، (۱۶)

سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿۱۷﴾

به زودی او را به بالا رفتن از گردنه عذابی بسیار سخت مجبور می کنم. (۱۷)

إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ﴿۱۸﴾

او [برای باطل کردن دعوت قرآن] اندیشید و [آن را] سنجید؛ (۱۸)

فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ﴿۱۹﴾

پس مرگ بر او باد، چگونه سنجید؟ (۱۹)

ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ﴿۲۰﴾

باز هم مرگ بر او باد، چگونه سنجید؟ (۲۰)

ثُمَّ نَظَرَ ﴿۲۱﴾

آن گاه نظر کرد، (۲۱)

ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿۲۲﴾

سپس چهره درهم کشید و قیافه نفرت آمیز به خود گرفت، (۲۲)

ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ﴿۲۳﴾

آن گاه [از قرآن] روی گردانید و تکبّر ورزید؛ (۲۳)

فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ﴿۲۴﴾

پس گفت: این قرآن جز جادویی که از جادوگران پیشین حکایت شده چیزی نیست، (۲۴)

إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿۲۵﴾

این جز سخن بشر نمی باشد. (۲۵)

سَأُصْلِيهِ سَقَرَ ﴿۲۶﴾

به زودی او را در سقر درآورم (۲۶)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ ﴿۲۷﴾

و تو چه می دانی سقر چیست؟ (۲۷)

لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ ﴿۲۸﴾

[آتشی است که] نه چیزی را باقی می گذارد و نه رها می کند؛ (۲۸)

لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿۲۹﴾

پوست بدن را [همه جانبه] دگرگون می کند؛ (۲۹)

عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿۳۰﴾

بر آن نوزده نفر [موکّل] گمارده اند (۳۰)

وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ ﴿۳۱﴾

و ما موکّلان آتش را جز فرشتگان قرار نداده ایم، و شماره آنان را جز آزمایشی برای کافران مقرّر نکرده ایم تا اهل کتاب [به خاطر هماهنگی قرآن با کتابشان] یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان [در حقّانیّت قرآن] تردید نکنند، و تا بیماردلان و کافران بگویند: خدا از توصیف گماشتگان آتش به این [نوزده نفر] چه هدفی دارد؟ این گونه خدا هر که را بخواهد [پس از بیان حقیقت] گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت می نماید، و سپاهیان پروردگارت را جز خود او کسی نمی داند، و این قرآن فقط مایه تذکر و پند برای بشر است. (۳۱)

كَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿۳۲﴾

این چنین نیست [که کافران می پندارند که این حقایق افسانه است،] سوگند به ماه (۳۲)

وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿۳۳﴾

[و] سوگند به شب هنگامی که پشت می کند (۳۳)

وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿۳۴﴾

و سوگند به صبح زمانی که از پرده سیاه شب درآید و رخ نماید (۳۴)

إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ ﴿۳۵﴾

که بی تردید این [قرآن] از بزرگ ترین پدیده هاست؛ (۳۵)

نَذِيرًا لِلْبَشَرِ ﴿۳۶﴾

هشدار دهنده به بشر است، (۳۶)

لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ ﴿۳۷﴾

برای هر کس از شما که بخواهد [به وسیله ایمان، طاعت و انجام کار خیر] پیشی جوید یا [به سبب کفر، طغیان و گناه] پس ماند؛ (۳۷)

كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ﴿۳۸﴾

هر کسی در گرو دست آورده های خویش است، (۳۸)

إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ ﴿۳۹﴾

مگر سعادتمندان (۳۹)

فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۴۰﴾

که در بهشت ها از یکدیگر می پرسند (۴۰)

عَنِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۴۱﴾

از روز و حال گنهکاران، (۴۱)

مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ﴿۴۲﴾

[به آنان رو کرده] می گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟ (۴۲)

قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿۴۳﴾

می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم (۴۳)

وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ﴿۴۴﴾

و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمی دادیم (۴۴)

وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ﴿۴۵﴾

و با فرورفتگان [در گفتار و کردار باطل] فرومی رفتیم، (۴۵)

وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿۴۶﴾

و همواره روز جزا را انکار می کردیم (۴۶)

حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ ﴿۴۷﴾

تا آنکه مرگ ما فرا رسید. (۴۷)

فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿۴۸﴾

پس آنان را شفاعت شفیعان سودی نمی دهد؛ (۴۸)

فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ ﴿۴۹﴾

آنان را چه شده که از تذکر و هشدار روی گردانند؟ (۴۹)

كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿۵۰﴾

گویی گورخرانی وحشی و رمیده اند (۵۰)

فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿۵۱﴾

که از [چنگال] شیری گریخته اند؛ (۵۱)

بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿۵۲﴾

بلکه هر کدام از آنان توقع دارد نامه هایی سرگشاده [از سوی خدا] دریافت دارد! (۵۲)

كَلَّا بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿۵۳﴾

این چنین نیست [که علت فرارشان از دین برای دریافت نکردن نامه باشد] بلکه [فرارشان برای این است که] از آخرت نمی ترسند؛ (۵۳)

كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ ﴿۵۴﴾

این چنین نیست [که نامه سرگشاده ای از سوی ما به آنان رسد]، بلکه بی تردید این قرآن تذکر و هشداری است [که برای جهانیان کافی است.] (۵۴)

فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ ﴿۵۵﴾

پس هرکه بخواهد از آن پند گیرد، (۵۵)

وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿۵۶﴾

و از آن پند نمی گیرند مگر آنکه خدا بخواهد، او سزاوار است که از وی پروا کنند، و سزاوار است که به آمرزشش امید بندند. (۵۶)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ﴿۱﴾

به روز قیامت سوگند می خورم، (۱)

وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿۲﴾

و به نفس سرزنش گر قسم می خورم. (۲)

أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿۳﴾

آیا انسان گمان می کند که ما هرگز استخوان هایش را جمع نخواهیم کرد؟ (۳)

بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿۴﴾

چرا در حالی که تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم، (۴)

بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿۵﴾

[نه اینکه به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان می خواهد [با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را [از اعتقاد به قیامت که بازدارنده ای قوی است] باز کند [تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!] (۵)

يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿۶﴾

[با حالتی آمیخته با تردید] می پرسد: روز قیامت چه وقت است؟ (۶)

فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿۷﴾

پس هنگامی [است] که چشم [از سختی و هولناکی آن] خیره شود، (۷)

وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿۸﴾

و ماه تاریک و بی نور گردد، (۸)

وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿۹﴾

و خورشید و ماه به هم جمع شوند. (۹)

يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ﴿۱۰﴾

آن روز انسان گوید: گریزگاه کجاست؟ (۱۰)

ئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿۱۲﴾

آن روزقرارگاه [نهایی] فقط به سوی پروردگار توست. (۱۲)

يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿۱۳﴾

آن روز است که انسان را به اعمالی که از دیرباز یا پس از آن انجام داده، آگاه می کنند. (۱۳)

بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿۱۴﴾

بلکه انسان خود به وضع خویش بیناست. (۱۴)

وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ ﴿۱۵﴾

و هر چند [برای توجیه گناهانش] بهانه ها بتراشد (۱۵)

لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾

[پیش از پایان یافتن وحی به وسیله جبرئیل] زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی. (۱۶)

إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾

بی تردید گردآوردن و [به هم پیوند دادن آیات که بر تو وحی می شود و چگونگی] قرائتش بر عهده ماست، (۱۷)

فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾

پس هنگامی که آن را [به طور کامل] خواندیم، [به همان صورت] خواندنش را دنبال کن. (۱۸)

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾

سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست. (۱۹)

كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿۲۰﴾

[اینکه می پندارید قیامتی در کار نیست] این چنین نیست، بلکه شما عاشق ایندنیای زودگذر هستید، (۲۰)

وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿۲۱﴾

و همواره آخرت را [برای این عشق بی پایه] رها می کنید. (۲۱)

وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿۲۲﴾

در آن روز چهره هایی شاداب است؛ (۲۲)

إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿۲۳﴾

[با دیده دل] به پروردگارش نظر می کند (۲۳)

وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿۲۴﴾

و چهره هایی عبوس و درهم کشیده است؛ (۲۴)

تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿۲۵﴾

چون یقین دارند که در معرض عذابی کمرشکن قرار خواهند گرفت. (۲۵)

كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿۲۶﴾

این چنین نیست [که می پندارد]، هنگامی که جان به گلوگاه رسد، (۲۶)

وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ ﴿۲۷﴾

و [کسان بیمار] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟ (۲۷)

وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿۲۸﴾

و [بیمار] یقین می کند [که با رسیدن جان به گلوگاه] زمان جدایی [از دنیا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسیده است! (۲۸)

وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿۲۹﴾

و [از سختی جان کندن] ساق به ساق به هم پیچد؛ (۲۹)

إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿۳۰﴾

آن روز، روز سوق و مسیر به سوی پروردگار توست. (۳۰)

فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿۳۱﴾

[در آن حال فرشتگان می گویند: این به کام مرگ افتاده] نه [دعوت پیامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند؛ (۳۱)

وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۳۲﴾

بلکه [در میان اجتماعات] تکذیب کرد و روی گرداند؛ (۳۲)

ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى ﴿۳۳﴾

سپس متکبرانه و خرامان به سوی کسانش رفت. (۳۳)

أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۴﴾

[و گویند: با این وضعی که داری، عذاب دوزخ] برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (۳۴)

ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۵﴾

باز هم شایسته تر است شایسته تر. (۳۵)

أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴿۳۶﴾

آیا انسان گمان می کند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها می شود؟! (۳۶)

أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى ﴿۳۷﴾

آیا نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟ (۳۷)

ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿۳۸﴾

سپس علقه شد و خدا او را آفرید و اندامش را درست و نیکو ساخت، (۳۸)

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۳۹﴾

و از او دو زوج به وجود آورد یکی نر و دیگر ماده، (۳۹)

أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى ﴿۴۰﴾

آیا چنین نیرومند آگاهی توانا نیست که مردگان را زنده کند؟ (۴۰)

* ترجمه: حسین انصاریان