تخلف از لشکر اسامه / چرا در لحظات پایانی عمر شریف پیامبر اکرم(ص)، خلیفه دوم از آوردن وسایل نوشتار برای آن حضرت جلوگیری کرد؟ / قرآنِ بدون مُبیّن، دستاویزی برای انحراف! / ادعای مبتکرانه عمر برای عروج پیامبر(ص) بهجای فوت! / سقیفه / تقلای خلیفه دوم برای غصب خلافت / بیخبری امالمؤمنین عایشه از دفن پیامبر(ص)! / پشیمانی بیثمر ابوبکر در پایان عمر از صدور فرمان هجوم به خانه وحی / فرازهایی از خطبهها و سخنان حضرت فاطمه(س) در ایام بیماری / پیشگویی حضرت زهرا(س) از فرجام شوم غصب خلافت / پیامدهای غصب خلافت / حرمتشکنی و حمله به خانه وحی، آغازی بر مسیر خشونت، ترور و کشتار بیگناهان / مروجین جعل حدیث / محرومیت بشریت از منافع کثیر دنیوی و اخروی پس از غصب خلافت / دگرگونی احکام شرع طی ۲۵ سال
عمومی یکشنبه 26 آذر 1402
آغاز امامت حضرت ولی عصر(ع)
امروز روز آغاز امامت حضرت صاحبالامر(ع) و غیبت صغرای آن حضرت پس از شهادت امام عسکری(ع) است. این روز اولین روز امامت و خلافت آخرین خلیفه و حجّت بر حق و منجی عالم بشریّت حضرت بقیةاللَّه الاعظم(عج) در سال ۲۶۰ هجری قمری است.
قتل خلفه دوم
در آخر شب نهم ربیعالاول سال ۲۳ هجری قمری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است و قول اهل سنّت روز ۲۶ ذیالحجه است. عمر بن خطاب به دست ابولؤلؤ که نامش فیروز و غلام مغیرة بن شعبه بود، چند ضربه خنجر خورد که منجر به مرگ او شد. او مدت ده سال و شش ماه خلافت کرد.
عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شورا واگذار کرد و ابوطلحه انصاری را طلبید و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیرهای کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید: علی بن ابیطالب(ع)، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابیوقاص و عبدالرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالف آنان بودند، مخالفان را به قتل برسانید؛ و اگر سه نفر نظری داشتند و سه نفر نظر دیگری داشتند، آن طرف که عبدالرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید و سه نفر دیگر را گردن بزنید؛ و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند، هر شش نفر را گردن بزنید! بعد از مرگ عمر شورا در خانه عایشه تشکیل شد و زبیر بن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیرالمؤمنین(ع) بخشید! طلحة بن عبیداللَّه هم حق خود را به عثمان بخشید! سعد بن ابیوقاص هم حق خود را به عبدالرحمن بن عوف بخشید. عبدالرحمن به مسجد آمد و در جمع اصحاب به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد: من بیعت میکنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) و روش ابوبکر و عمر! ولی امیرالمؤمنین(ع) حاضر به پیروی از روش ابوبکر و عمر نشد، لذا عبدالرحمن این کلمات را به عثمان گفت و عثمان قبول کرد. سپس عبدالرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند، غیر از بنیهاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عمار یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.
اینکه در کتب تاریخ با عبارتهای مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابوبکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سؤال دارد: ۱- آیا وصیت ابوبکر نافذ است و وصیت حضرت خاتم الانبیا(ص) در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟! ۲- آیا پیامبر(ص) در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟ چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند، حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید هرچه آن حضرت میفرمایند وحی است نه از نزد خود (آیات ۳و۴ سوره نجم)؟! چطور برای ابوبکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد؟ جالب اینکه او بیهوش میشد و به هوش میآمد و بعد از بسم اللَّه عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابوبکر عمر است و ابوبکر مخالفتی نکرد؟
قتل عمر بن سعد
عمر بن سعد فرمانده ظالم لشکر یزید در این روز به دست مختار ثقفی به درك واصل شد.
📖 منبع: کتاب «تقویم شیعه» (با تلخیص)
عمومی پنجشنبه 14 مهر 1401