در غیاب حضرت یونس(ع)، ابرهای عذاب در موعدی که به قومش گفته بود به سمت زمین آمدند، به نحوی که همه به وعده عذاب آن حضرت یقین پیدا کردند. در این هنگام و در آخرین فرصتهای باقیمانده، یکی از دو نفری که به حضرت یونس(ع) ایمان آورده و انسان عالمی هم بود، فورا مردم را صدا زد و گفت: وعده پیامبرمان در آستانه تحقق است و تا لحظاتی دیگر احدی از ما را زنده باقی نخواهد گذاشت.
او برای آنکه قبل از وقوع نهایی عذاب، حالت استیصال و درماندگی در تکتک افراد به اوج خودش برسد و شیون آنها بتواند دریای رحمت پروردگار را به تلاطم درآورد، به آنها دستور داد همگی از هم جدا شوند و حتی حیوانات را هم از هم جدا کنند. آنها نیز چنین کردند و وقتی خود را تنهای تنها و ناامید از همگان یافتند، در آن تنهایی و درماندگی شیون و افغان سر دادند و از عمق وجودشان پرودگار مهربان را صدا زدند تا ترحم او را به خود جلب نموده از عذاب سخت او نجات پیدا کنند.
وقتی پروردگار مهربان تضرع و بازگشت بندگان زار خود را مشاهده نمود، فورا به اسرافیل دستور داد ابرهای عذاب که در آستانه اعمال اثر بودند را بگیرد و به کوهها بزند.
از یاد نبریم، خداوند مهربانی که آن عذاب فرود آمده را بهخاطر تضرع و بازگشت قوم حضرت یونس(ع) از آنها دفع نمود، هنوز هم قادر است بندگان عاصی خود را ببخشد و بیامرزد و بلایا و گرفتاریهایی که به آن دچارند را برطرف نموده نجاتشان دهد، اگر صدایش بزنیم...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
مقالات یکشنبه 10 فروردین