یکی دیگر از شیوههای احسان و انفاق، «وقف کردن» است، اما در این کار نیز باید از روش درست آن وارد شد.
بسیار دیده میشود افراد اموال خود را در اختیار اداره اوقاف قرار میدهند، به امید اینکه در مسیر خیری به کار گرفته شود و ثواب آن پس از مرگ به روح احسانکننده برسد، اما میبینیم گاه مساجد، حسینیهها و اماکن فرهنگی بنا شده از محل این مبالغ، درشان قفل است و در طول سال بهجز ایامی محدود، هیچ کار خیری در آنها صورت نمیگیرد!
این در حالی است که ما گاه برای دایر کردن کلاس قرآن برای جمعی از جوانان به این اماکن رجوع میکنیم و متولیان آنها از در اختیار قرار دادن این اماکن به ما - به بهانه موقوفه بودن آن - خودداری میورزند! خب چنین وقفی چه فایدهای دارد؟ کارایی مسجد و حسینیه دربسته چیست؟!
پس چه باید کرد؟
در پاسخ باید گفت، اگر انسان میخواهد احسانی کرده باشد که پس از مرگ نیز خیرات آن به او برسد، باید در زمان حیات، خودش و با دست خودش آن انفاق را انجام داده و به ثمر برساند. یعنی اولا لازم نیست آن را به اداره اوقاف واگذار کند، ثانیا اگر مثلا میخواهد مدرسه بسازد، خودش بسازد و در اختیار دانشآموزان قرار دهد، یا خودش جایی را مشخص کند و مثلا وقف یک جلسه قرآنی نماید.
ضمنا لازم نیست انسان حتما یک ملک را وقف نماید، بلکه مثلا اگر مسجد یا مدرسهای لوازم سرمایشی ندارد، میتواند کولر و پنکه بخرد و وقف آنجا کند. یا مبلغ ملکی که در نظر گرفته را خُرد کرده و به چنین مصارفی برساند. اینگونه وقف کردن است که میتواند برای انسان سودمند باشد.
امثال این قبیل کارها نیز زیاد است. به عنوان مثال:
خوابگاه ساختن برای دانشجویان متاهل و مجرد، شیرآلات نو خریدن برای امامزادهای که شیرهای آن کهنه و فرسوده شده، تقبل هزینه فرزندانی که والدینشان مشخص است و بهخاطر مشکل مالی فرزند خود را به بهزیستی سپردهاند، تامین مایحتاج موسسات فرهنگی و قرآنی اعم از ماژیک و کاغذ و مایع دستشویی و دستگاه صوتی و خیلی موارد دیگر. آیا تصور میکنیم این کارها ثواب ندارد؟!
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 12 اردیبهشت