شگفتی های آفرینش-توحید مفضل-ازدواج
نیاز و میل به خوردن، خوابيدن و ازدواج

انسان چنان آفریده شده که برای ادامه زندگی نیاز به خوردن و استراحت داشته باشد و برای تداوم نسل هم نیاز به ازدواج. اما اگر خداوند برای برطرف کردن این سه نیاز انگیزه‌ای در انسان قرار نمی‌داد، احتمالا کمتر کسی از آنها استقبال می‌نمود. به همین دلیل خداوند متعال برای هر یک از آنها محرک‌هایی درونی قرار داده که انسان را برای پذیرش آنها ملزم و حتی مشتاق می‌کند!

شگفتی های آفرینش توحید مفضل ازدواج


مقالات    یکشنبه 4 آذر

نیاز و میل به خوردن، خوابيدن و ازدواج

انسان چنان آفریده شده که برای ادامه زندگی نیاز به خوردن و استراحت داشته باشد و برای تداوم نسل هم نیاز به ازدواج. اما اگر خداوند برای برطرف کردن این سه نیاز انگیزه‌ای در انسان قرار نمی‌داد، احتمالا کمتر کسی از آنها استقبال می‌نمود. به همین دلیل خداوند متعال برای هر یک از آنها محرک‌هایی درونی قرار داده که انسان را برای پذیرش آنها ملزم و حتی مشتاق می‌کند!

احساس گرسنگی و بی‌خوابی، چیزی نیست که با انحراف ذهن از سر بپرد یا فراموش شود. بلکه آنقدر تشدید می‌شود تا بالاخره انسان تسلیم شود و به خوردن یا خوابیدن تن دهد. اگرچه مجبور شود برای خوردن هزینه بپردازد و برای خوابیدن زمان قابل‌توجهی صرف کند! در مسئله ازدواج نیز اگرچه خودداری از آن مثل دو مورد قبل به جان انسان لطمه نمی‌زند، اما خداوند متعال با اهرم التذاذ بشر را به آن متمایل نموده است.

به‌راستی اگر این سه نیاز، این عوامل انگیزشی را به همراه نداشتند، حیات بشر چقدر تداوم می‌یافت؟ و سوال دیگر اینکه این انگیزه‌های به‌جا و البته ضروری را چه کسی پدید آورده و در نهاد انسان نهاده است؟ آیا اینها هم تصادفی است؟! امام صادق(ع) در فرمایشات خود به مفضل بن عمر، این سه موضوع را اینطور مورد اشاره می‌دهند:

«اى مفضّل! در خوردن، خوابيدن، ازدواج و تدابير نهفته در آنها بنگر. براى هر كدام از اين افعال، محرك و عاملى درونى پديد آمده: گرسنگى عامل خوردن و راحتى و قوام بدن است. بي‌خوابى و چرت‌زدن، عامل خواب، استراحت و تقويت بدن است. شهوت عامل ازدواج و ماندگارى نسل است. اگر انسان [گرسنه نمى‌شد و] در درون، تقاضاى طبيعى براى خوردن نمى‌يافت، بلكه از طريق ديگر به نياز بدنش به غذا پى مى‌برد، چه بسا بر اثر سنگينى و كسالت و... چيزى نمى‌خورد و در اثر آن، لاغر و سپس هلاك مى‌شد. چنان كه گاه آدمى براى درمان يك نارسايى به دارو نيازمند است ولى بر اثر سهل‌انگارى و عدم استفاده از آن، درد و بيمارى‌اش شديد و يا به مرگ منتهى مى‌شود.

همچنين اگر انسان [بدون آنكه به طور طبيعى خوابش بيايد] تنها با توجه به نياز بدن به خواب و استراحت و تقويت مى‌خوابيد، چه بسا بر اثر سستى و تنبلى و يا ... نمى‌خوابيد و اين امر او را به ضعف جسمى دچار مى‌كرد و در پايان به هلاكت او مى‌انجاميد. نيز اگر [نيروى شهوت در درون نبود و] انسان، تنها به خاطر علاقه و به هم رسيدن فرزند به ازدواج تن در مى‌داد، هيچ دور نبود كه چنين كارى نكند و در نتيجه، نسل انسان كاسته مى‌شد و يا از ميان مى‌رفت؛ زيرا بسيارند كسانى كه به فرزنددارى رغبتى ندارند و به آن اهميت نمى‌دهند.

بنگر كه چگونه براى هر كدام از اين افعال كه قوام و سود بدن در آنهاست، در درون و به‌طور طبيعى محرك و عامل حركت‌دهنده آن قرار داده شده است.» (شگفتی‌هاى آفرينش (ترجمه نجف‌علی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۶۹، با اندکی تصرف)