امام صادق(ع) در بخش دیگر فرمایشات خود به مفضل بن عمر، به نعمت ارزشمند حافظه اشاره مینمایند و فواید و آثار این موهبت بزرگ الهی را اینطور یادآور میشوند: «اى مفضّل! درباره نيروى انديشه، خيال، عقل، حافظه و ديگر قواى درونى و باطنى انديشه كن. هيچ مىدانى كه اگر در ميان اين نيروهاى روانى فقط حافظه [وجود نداشت و يا] ناقص بود انسان چه حالتى پيدا مىكرد؟ آيا مىدانى اگر سود و زيان، داد و ستد، ديدهها و شنيدهها، چيزى كه گفته و آنچه بدو گفتهاند و مفيد و مضر را نمىدانست و به ياد نمىآورد و شخصى را كه به او نيكى كرده و يا بدى نموده فراموش مىكرد، چه خلل و نارساييهایی در زندگى معيشتى و تجربهاى او پديد مىآمد؟
اگر چنين بود هر قدر كه از راهى مىرفت آن را فرا نمىگرفت، اگر تمام عمرش را بر روى حفظ و فراگيرى درس مىنهاد هيچگاه آن را نمىآموخت، نه دينى مىتوانست برگزيند و نه از تجربهاى سود برد و نه از گذشتهاى درس عبرت بگيرد. در حقيقت از انسانيت خارج مىشد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۷۲)
مقالات شنبه 17 آذر
اگر نيروى جاذبه نبود، انسان چگونه در انديشه چارهجويى غذا كه ايستادگى بدن به آن است، مىافتاد؟ اگر نيروى نگاهدارنده و ماسكه غذا نبود، چگونه غذا در درون مىايستاد تا معده آن را هضم كند؟
مقالات سهشنبه 13 آذر
انسان چنان آفریده شده که برای ادامه زندگی نیاز به خوردن و استراحت داشته باشد و برای تداوم نسل هم نیاز به ازدواج. اما اگر خداوند برای برطرف کردن این سه نیاز انگیزهای در انسان قرار نمیداد، احتمالا کمتر کسی از آنها استقبال مینمود. به همین دلیل خداوند متعال برای هر یک از آنها محرکهایی درونی قرار داده که انسان را برای پذیرش آنها ملزم و حتی مشتاق میکند!
مقالات یکشنبه 4 آذر
از دیگر الطاف خداوند متعال به بشر، ترشح دائمی بزاغ دهان است. موهبتی که امام صادق(ع) اینطور از آن یاد میکنند: «درباره آب دهان و مصالح آن بينديش. خداى جلّ و علا چنان تدبير نمود كه اين آب همواره به سوى دهان سرازير باشد تا كام و گلو را تر نگاه دارد و خشك نشوند. اگر اين جايها نامرطوب بمانند، هر آينه آدمى هلاك مىشود! زيرا آبى در دهان نمىماند كه انسان با آن آب، غذاى خشك را نرم گرداند و فرو برد [بسيار ديده شده كه غذايى، خشك آدمى را هلاك كرده است]. بدان كه اين رطوبت در حكم مركب راهوار غذاست [و آن را به معده مىرساند]. نيز اين ترى به صفرا [و يا سودا] مىرسد و اين كاملا به سود انسان است و اگر صفرا خشك شود آدمى در هلاكت مىافتد.»
(شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۶۸)
مقالات یکشنبه 27 آبان
مو و ناخنها فواید متعددی برای بدن دارند. استحکام سر انگشتان، زیبایی و همچنین عایق کردن سر از سرما و آفتاب، از جمله فواید آشکار این دو عضو ارزشمند است. اما نکته قابلتوجه در این بین، این است که خداوند حکیم این دو عضو را که به دلیل رشد دائمی، نیاز همیشگی به کوتاه کردن دارند، فاقد جریان خون و عصب آفریده است!
یک لحظه تصور کنید، اگر مو و ناخن مثل سایر اعضای بدن دارای عصب بودند یا خون در آنها جریان داشت، کوتاه کردن آنها چه دردسر بزرگی میشد! هر بار برای یک ناخنگرفتن ساده یا اصلاح موی سر و صورت، باید آمپول بیحسی میزدیم و پانسمان میکردیم!! اما خداوند متعال آنها را چنان آفریده که اگرچه عضوی از بدن یک موجود زندهاند، اما مانند اشیای بیجان کاملا بدون حساند و انسان قادر است آنها کوتاه کند، گویی نخی آویزان از پیراهنش را میکند!
این لطف بزرگ، تنها یکی از نعمات پرشمار خدای مهربان است که شاید بسیاری از ما تا کنون به آن فکر نکرده بودیم. اما در دیدگان ژرفنگر امام صادق(ع)، این موضوع از قلم نیفتاده و توجه به آن را اینطور به مفضل بن عمر گوشزد نمودهاند:
«باز تأمل كن در اينكه خداوند با حسن تدبير و حكمت، مو و ناخن را آفريد. از آنجا كه اين دو رشد مىكنند و بلند مىشوند و بايد كوتاه گردند، حس ندارند تا انسان به هنگام گرفتن آنها احساس درد نكند. اگر انسان از گرفتن مو و ناخن درد مىكشيد، ميان دو محذور قرار مىگرفت: يا اينكه هر دو را رها مىكرد تا دراز شوند و يا اينكه با دشوارى و تحمل درد، آنها را كوتاه مىكرد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۶۶)
مقالات شنبه 12 آبان
امام صادق(ع): «مفضّل! قدرى درباره دندانها بينديش. برخى تيزاند تا غذا را قطع كنند و ببرند و برخى پهناند تا غذا را بسايند و خرد گردانند. خداوند هر دو نوع را به انسان داد، زيرا به هر دو نياز است.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۶۶)
انطباق دندانهای انسان با نوع غذایی که میخورد، اگرچه ممکن است ساده بهنظر برسد، اما خود یکی دیگر از موارد پرشماری است که تصادفی نبودن پیدایش هستی را تایید میکند. زیرا ساختاری اینچنین در دندان گوشتخواران و گیاهخواران که غذای دائمیشان از نامشان پیداست، مشاهده نمیشود.
البته تفاوت ساختاری گوشتخواران و گیاهخواران همینجا به پایان نمیرسد، زیرا اصولا در بدن آنها نه میلی برای غذاهای ناسازگار وجود دارد، و نه دستگاه گوارش آنها پذیرای غذاهای بیگانه است. لذا خداوند متعال اعضا و جوارح لازم برای بلع و هضم غذای مخصوص هر یک از این موجودات را به آنها عنایت نموده تا در فرآیند تغذیه و گوارش خود دچار اختلال و عیب نشوند.
اما در این بین، انسان که تمایل و قدرت گوارشش هر دو نوع غذا یعنی گوشت و گیاه را شامل میشود، تمام جوارح لازم برای تغذیه را به خواست خدای توانا دارا شده است که از جمله این ملزومات، دندانهای خاص اوست.
مقالات یکشنبه 29 مهر
آفریدگار حکیم و توانا در خلقت موجودات، به آفرینش صرف بسنده نکرده و بُعد زیبایی مخلوقاتش را نیز در نظر گرفته است. تقارن اندامها و رنگهای متنوع، نمونههایی از همین زیباییهاست.
اما یکی از ظرافتهایی که خداوند دانا در آفرینش موجودات به آن توجه نموده، پوشیده نگه داشتن بخشهایی از بدن آنهاست که عیان و مشهود بودنشان قبیح است. خالق متعال با قرار دادن این بخشهای بدن در مستورترین مواضع، وجاهت مخلوقات خود را در نهایت ظرافت مورد حفاظت قرار داده است. ظرافتی که امام صادق(ع) آن را جزء شگفتیهای خلقت آدمی بهشمار آورده و دربارهاش چنین فرموده است:
«اينك اى مفضّل! در نعمتهايى كه خداوند جلّوعلا در خوردن، آشاميدن و آسانى دفع زوايد قرار داد، انديشه كن و درس عبرت بگير.
آيا حكيمانه نيست كه در ساختن يك سرا، مستراح در پوشيدهترين جايگاه قرار گيرد؟ خداوند نيز مجراى خروجى انسان را در مخفیترين جاى قرار داد. آن را در پشت او ظاهر نكرد و در جلويش ننهاد. بلكه در جايى از ديدگان پوشيده است.
رانها و لگنها آن را با گوشت در بر گرفتهاند و پوشاندهاند. هرگاه كه انسان به قضاى حاجت نيازمند گشت و به آن هيأت معمول نشست، مخرج چنان مىگردد كه سنگينى و فضولات را بهراحتى دفع مىكند. خداوند، والامرتبه است، كسى كه نعمتهايش عيان و عطايش بىپايان است.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص ۶۵)
مقالات سهشنبه 24 مهر
گاهی مجرمین برای انحراف ذهن ماموران پلیس، در صحنه جرم صحنهسازی میکنند تا بهنظر برسد همهچیز تصادفی بوده و بدین ترتیب، پلیس در پی پیدا کردن عامل و متهمی نرود. لازمه این صحنهسازی نیز این است که همهچیز در صحنه جرم بیربط بهنظر برسد. اگر بخواهیم آفرینش هستی را - طبق گفته بعضی مدعیان - یک اتفاق تصادفی در نظر بگیریم، برای تصادفی بهنظر رسیدن آن نیز لازم است ارتباط و انطباقی در اجزای هستی مشاهده نشود. اما اگر خلاف این مشاهده شد، عقل حکم میکند به عامدانه بودن آفرینش مشکوک شویم.
برای تطابق اجزای مختلف هستی، موارد بسیاری وجود دارد، اما یکی از آشکارترین نمونههای آن، مسئله «نر و ماده بودن موجودات و فرآیند تولید مثل آنها» است که بهطور صددرصدی به وجود هر دو جنسیت وابسته است. درواقع نکته این است که اگر جنس نر اتفاقی بهوجود آمده بود، نباید برایش جنس مادهای آن هم با اینهمه تطابق ساختاری وجود میداشت (و بالعکس). اما میبینیم نهتنها اعضا و جوارح هر جنسیت مکمل دیگری است، بلکه سلولهای تولیدمثلی آنها نیز برای دیگری ساخته و مهیا شدهاند!! تطابق فاحشی که فریاد میزند: ما اتفاقی تصادفی نیستیم...
آفرینش شگفتانگیز ما، بهطور حتم توسط خالقی بسیار دانا و بسیار توانا محقق شده است و نمیتوان از او انتظار داشت این علم و قدرت را بدون در نظر داشتن هدفی خاص برای خلقت ما به خرج داده باشد. امام صادق(ع) در فرمایش خود به مفضل بن عمر، کسانی که این هدفمندی و نشانههای خالق حکیم را نمیبینند، اینطور بهسختی مورد نکوهش قرار داده است:
«اگر لنگه درى را ببينى كه در آن لولايى است، آيا آن را بيهوده مىشمارى؟ هرگز. بلكه در مىيابى كه سازنده اين لنگه، لنگه ديگر را نيز آفريده كه با هم جفت شوند و به همراه يكديگر هدفى را به انجام رسانند و سود بدهند. حيوان نر نيز يكتاست و عقل حكم مىكند كه براى او جفتى آفريده شود و مؤنثى تا نسل آدمى پايدار ماند. ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدعى فلسفه و حكمتاند، ولى ديدگان دلهایشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند!» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۴)
مقالات شنبه 14 مهر
خون مایعی است که وظیفه اصلی آن (جدا از نقش دفاعی در برابر میکروبها) رساندن اکسیژن و مواد غذایی به اندامها و بردن مواد زاید از آنها میباشد. به همین جهت لازم است پیوسته در تمام بخشهای بدن حاضر بوده و و دائما نیز در حرکت باشد. اما بحث ما سر اندامی است که این مایع ناآرام را در تمام سالهای عمر به حرکت درمیآورد. آن هم با قدرتی که آن را تا دورترین بافتها و سلولهای بدن راهی میکند و بعد هم بازمیگرداند! این اندام حیاتی و نیرومند، «قلب» نام دارد.
قلب یا دل اندامی ماهیچهای و توخالی است که با انبساط و انقباض پیوسته خود (حدود ۷۰ بار در دقیقه!)، خون را در رگها به گردش درمیآورد. توجه داشته باشید که مسئله فقط به حرکت درآوردن خون نیست. هر خونی هر جایی نباید برود. خون حاوی اکسیژن و مواد غذایی باید به سوی بافتهای گرسنه برود و بعد از دریافت مواد زاید آنها بازگردد. اما تصفیه این خون از زوائد و حامل شدن آن به مواد مغذی هم برای خود داستانی جالب و ماجرایی شنیدنی دارد...
قلب از چهار حفره (دو بطن و دو دهلیز) تشکیل شده و بین آنها نیز دریچههایی یکطرفه قرار دارد. نوبت انبساط و انقباض این حفرهها و باز و بسته شدن دریچههای ظریفی که بینشان قرار دارد، آنقدر دقیق تنظیم شده که اختلال کوچکی در ترتیب و تاخر عملکرد آنها، میتواند لحظه پایانی زندگی باشد!
امام صادق(ع) این صفحه از کتاب آفرینش انسان را اینطور و در عین اختصار به مفضل بن عمر توضیح میدهد:
«اى مفضّل! اينك قلب را برايت شرح مىدهم: بدان در برابر روزنههاى شُش، روزنههايى نيز در قلب است تا قلب حرارت نگيرد. تا جايى كه اگر اين روزنهها ناهماهنگ گردند و ترتيب و تقابل را از دست بدهند، نسيم و نفس به دل نمىرسد و آدمى هلاك مىگردد! آيا هيچ هوشمند و خردمندى مىپندارد كه اين از سر خود چنين باشد و آيا عقل او سخنش را تصديق مىنمايد؟» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۴)
مقالات شنبه 7 مهر
امام صادق(ع) در بخش بعدی فرمایشات خود به مفضل بن عمر، مختصرا عملکرد چند عضو بدن را یکبهیک برمیشمرد و همه را بهروشنی، نشان حکمت خالقی بیهمتا معرفی مینماید:
«چه كسى جز خدا معده را اينگونه سخت و با صلابت آفريده تا غذاهاى سنگين را نيز هضم كند؟ چه كسى جگر را آنقدر نرم و لطيف آفريده تا عصاره و لطافت غذا را بپذيرد و هضم آن از عمل معده ظريفتر باشد؟ آيا اندكى اهمال و ناهماهنگى در اين اعمال مىبينى؟ هرگز! چه اينها همه به تدبير مدبرى حكيم است كه پيش از آفرينش، نسبت به اشيا قادر و دانا بود و چيزى او را ناتوان نمىگرداند و هم او لطيف و بسيار آگاه است.
مفضّل! بينديش كه چرا مغز رقيق و ظريف در درون استخوانهاى لولهاى شكل قرار گرفته؟ اين جز براى حفظ و نگاهدارى آن است؟ چرا خون روان در رگها قرار گرفت و بهسان آب در ظرف شد؟ آيا جز براى نگاهدارى و هدايت صحيح آن است؟ چرا ناخنها بر سر انگشتان روييد؟ جز براى حفظ انگشتان و ياری شخص در كار كردن است؟
چرا ميان گوش را مانند محبسها و دخمهها پيچيده قرار داد؟ آيا اين جز براى آن است كه صدا وارد گوش شود، بشكند و به پرده گوش آسيب نرساند؟ چرا انسان اين گوشتهاى زياد رانها و نشستنگاهها را حمل مىكند؟ جز براى آن است كه در هنگام نشستن بر زمين سخت و بىحايل، مانند افراد نحيف و لاغر در سختى درد نيفتد؟» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۲)
مقالات شنبه 24 شهریور
نعمتهایی که خداوند مهربان در کالبد موجودات زنده علیالخصوص انسانها قرار داده و باعث شده بتوانند خود را سالم و سلامت ببینند، بیش از آن است که بهراحتی به شماره درآیند. گاه این نعمتها بسیار بارز و چشمگیر هستند و گاه هم بهنظر کوچک و ناچیز! اما کافی است همان نعمتی که نزد انسان غافل بیمقدار بهنظر میرسد، چند روزی دچار اختلال شود تا همان جزء کوچک از سلامتی، به آرزوی بزرگ او تبدیل شود! یکی از این نعمتها، «توانایی کنترل دفع مواد زاید از بدن» است. امام صادق(ع) در این باره چنین میفرمایند:
«جز خدا چه كسى براى منافذ خروجى بول و غائط، شيرهايى قرارداد كه هرگاه خواهند ببندند و هرگاه خواهند بگشايند تا هميشه جارى نباشند و زندگى آدمى را به فساد نكشانند؟ بهراستى انسان تا كجا مىتواند اين نعمتها را به شماره درآورد؟ بىشك آنچه كه شمرده نمىشود بيش از آن است كه مردم مىدانند و مىشمارند.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۲)
مقالات یکشنبه 18 شهریور
چشم یکی از حساسترین اعضای بدن انسان است. رسالت این عضو حساس هم این است که آنچه در پیرامون انسان رقم میخورد را مثل یک دوربین فیلمبرداری ثبت و بدون درنگ به اطلاع مغز برساند. لازمه تحقق این مسئولیت نیز ارتباط مستقیم و بدون حایل و واسطه چشم با محیط پیرامون است. به عبارتی هیچ دیواره و محافظی بین چشم و آنچه که بدان مینگرد نباید وجود داشته باشد (بر خلاف مغز که پشت دیواره مستحکمی به نام جمجمه قرار گرفته است).
با این حال تدابیر خداوند حکیم برای محافظت از چشم قابل تامل است. نواحی کناری آن را با استخوان و بخش جلوی آن را با پلک و... از غبار و آسیبهای احتمالی تا حد زیادی در امان نگاه داشته است. امام صادق(ع) در این خصوص به مفضل میفرمایند:
«اى مفضّل! درباره پلك چشم فكر كن و بنگر كه چگونه بسان پردهاى روى ديدگان را مىپوشاند. در كنار آن بندها و حلقهها تعبيه شده تا هر وقت كه خواهند بالا كشند و ديده در ميان غارى قرار داده شده و با آن پرده و موهاى مژه، چشم حفظ مىشود.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۱)
مقالات شنبه 3 شهریور
شاید بتوان گفت حساسیت و آسیبپذیری هیچ عضوی در بدن (حتی قلب) به اندازه مغز نیست. مغز مرکز فرماندهی و کنترل عملکرد بدن و تحلیلگر اطلاعات دریافتی از چشم و گوش و سایر اعضاست و اختلال در سلامت این عضو خطیر، میتواند آثار جبرانناپذیری برای انسان به دنبال داشته باشد. از این رو پروردگار حکیم سختترین لایههای حفاظتی را گرداگرد آن تدارک دیده تا به این راحتیها صدمهای به آن نرسد. امام صادق(ع) به این حفاظت چندلایه اینطور اشاره میفرماید:
«اگر موانع كنار مىرفت و مغز را مىديدى، در مىيافتى كه به حايلها و لايههاى مختلف پوشيده شده تا ثابت ماند و از حوادث آسيبى نبيند. جمجمه نيز كلاهخودى است كه مغز را از آسيبپذيرى در برابر ضربهها و صدمات نگاه مىدارد. نيز سر انسان با انبوهى از مو پوشيده شده تا پوستينى براى سر باشد و آن را از گرما و سرماى شديد حفظ كند. بهراستى جز كسى كه مغز را آفريده و منشأ فرماندهى احساس قرارش داده و بهخاطر بلندمرتبه بودنش در بدن و حساس و خطير بودن موقعيت آن، آن را سزاوار حفظ و نگاهدارى نموده، چه كسى آن را اين گونه در دژى مستحكم قرار داده است؟» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۰)
مقالات شنبه 27 مرداد
اهمیت و کاربرد قدرت تکلم بر کسی پوشیده نیست، اما آنچه حضرت صادق(ع) در فراز بعدی فرمایش خود به مفضل بن عمر به آن میپردازند، نحوه عملکرد دستگاه صوتی انسان است.
فرآیند گفتار از خروج هوا از ششها آغاز میشود. هوای انباشته شده در مجاری ریز و درشت ششها، در لولهای به نام «نای» جمع و متحد شده و راهی دهان میشود. این هوای دمیده شده، خام و خالی از هرگونه لحن و مفهوم است، اما به لطف هنرمندی زبان و لب و دندان، همین هوای خام به اصوات و مفاهیم و الحان گوناگون تزئین شده و از دهان خارج و به گوش مستمعین میرسد. حضرت در این خصوص چنین میفرمایند:
«اى مفضّل! در صدا، سخن گفتن و آفرينش ابزار آنها در انسان، بسيار انديشه كن. حنجره مانند لولهاى صدا را خارج مىكند. زبان و لبها و دندانها نيز وسيله اداى حروف و نغمهها هستند. نمىنگرى كسى كه دندان ندارد «سين» و كسى كه لب ندارد «كاف» و كسى كه زبانش سنگين است «ر» را به درستى تلفظ نمىكند؟...» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۹)
مقالات شنبه 6 مرداد
«عادت»، مسئلهای است که گاه خیلی حقایق را برای انسان تکراری، بدیهی و بیاهمیت جلوه میدهد. سلامتی، امنیت و بسیاری از نعم دیگر خداوند، متاسفانه گاهی مشمول همین قاعده شده و قدر و منزلتشان نزد انسان نادیده گرفته میشود. اما این واقعیات هیچگاه از چشم حقیقتبین حجتهای الهی دور نمیماند، به همین خاطر گاه میبینیم به موضوعاتی تکراری، از زاویهای نگاه میکنند که برایمان تازگی دارد! یکی از این موضوعات بهظاهر تکراری، مسئله زوج یا فرد بودن اعضای بدن است. حضرت صادق(ع) در این باره چنین میفرمایند:
«اى مفضّل! در آفرينش عضوهاى جفت و فرد و حكمتها و تدبيرهاى درست نهفته در آن بينديش. «سر» از اعضاى فرد است. به سود انسان نبود كه بيش از يك سر داشته باشد، زيرا در همين يك سر تمام حواسّ مورد نياز انسان قرار گرفته و اگر سرى ديگر مىداشت بىآنكه به آن نيازى باشد، تنظيم بدن از ميان مىرفت.
اگر انسان دو سر داشت، در واقع به دو بخش تقسيم مىشد. اگر با يكى سخن مىگفت، ديگرى بىفايده مىماند. اگر با هر دو يك سخن بگويد، يكى زايد است و اگر با يكى سخنى بگويد و با ديگرى سخن ديگر، شنونده نمىداند كه به كدام توجه كند! نيز آميختگيهاى ديگر پيش مىآمد.
دستها جفت آفريده شدند؛ زيرا از يك دستى، سود فراوان به انسان نمىرسيد و در كارهاى روزمره او خلل وارد مىساخت، نمىبينى كه اگر نجّار و بنّا يك دست داشته باشد، قادر به انجام كار خويش نخواهند بود و در فرضى كه با يك دست به كارهايش بپردازد، آن استوارى و فوايد كار دو دستى را نخواهد داشت؟» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۸)
مقالات شنبه 30 تیر
امام صادق(ع) پس از بیانات خود به مفضل بن عمر درباره ارزشمندی قدرت بینایی و شنوایی، حکمت خداوند بزرگ را یادآور شده و چنین میفرمایند: «آيا نمىبينى كه چگونه براى انسان اعضا، عقل و ديگر ويژگيها آفريده شد تا با نبود و يا ناقص بودن آنها دشوارى در كارش رخ ندهد و آفرينش او تمام و كامل باشد؟ چرا چنين شد؟ آيا اين جز بيانگر خلقتى حكيمانه و عالمانه است؟»
اینجا سوال مهمی برای مفضل پیش میآید و به حضرت عرضه میدارد: «پس از چه روى برخى از مردم شمارى از اين اعضا را ندارند و بهخاطر آن در دشواريهايى كه فرموديد مىافتند؟»
و حضرت چنین پاسخ میدهند: «اين امر گاه براى آن است كه شخص مبتلا، تأديب شود و نيز ديگران از آن، درس عبرت بگيرند. چنان كه گاه پادشاهان مردم را بهخاطر اين اهداف تأديب مىكنند. بىشك اين اعمال آنان، گاه پسنديده و تدبيرى نيكوست. همچنين كسانى كه دچار اين بلاها مىشوند، اگر [بىشكيب نباشند و] خداى را سپاس گويند و به درگاهش انابه كنند، پس از مرگ از پاداش عظيم و بسيار بهرهمند مىگردند، تا جايى كه اگر پس از مرگ اختيار داشته باشند چنين مىخواهند كه بار ديگر در بلاها درافتند و از پاداش و اجر الهى سود ببرند.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۷)
مقالات شنبه 23 تیر
دو مورد از بزرگترین مواهب پروردگار مهربان به انسانها، نعمت بینایی و نعمت شنوایی است. در این بخش از فرمایشات امام صادق(ع) به اهمیت و کارایی این دو نعمت بزرگ اشاره شده است:
«اى مفضّل! در حال كسى كه از داشتن ديده محروم است، انديشه كن. بنگر كه چگونه در كارش نارسايى پديد مىآيد. اين شخص قدمگاهش را نمىشناسد، مقابلش را نمىبيند، رنگها را از هم باز نمىشناسد، زشت و زيبا را تفاوت نمىدهد. اگر ناگاه بر گودالى مشرف شود آن را نمىبيند، اگر دشمنى به او هجوم برد نمىشناسدش. بهدرستى توان كتابت و تجارت و صياغت (زرگرى، ريختهگرى) ندارد...
همچنين كسى كه نمىشنود، نارسايى بسيار در كارش پديد مىآيد. روح و لذت گفت و شنود و محاوره را از دست مىدهد، از نغمههاى دلربا و الحان آرامشبخش محروم است، براى مردم گفتوگو با او بسيار دشوار و ملالآور مىشود. بهدرستى از اخبار مردم ديگر آگاه نمىشود...» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۷ (با تصرف))
اینکه دلیل عدم برخورداری بعضی افراد در دنیا از این دو حس چیست و معامله پروردگار با این بندگان چگونه خواهد بود، سوالی است که مفضل نیز در ادامه از حضرت پرسیده است و هفته بعد انشاءالله به آن خواهیم پرداخت، اما اکنون که بسیاری از ما خوانندگان یا شنوندگان این متن به لطف خدای مهربان از این دو نعمت بزرگ برخورداریم، آیا درنگ و اندیشه کردهایم که عمل ما در قبال این دو چگونه بوده است؟
اگر هر یک از ما از بینایی یا شنوایی محروم بودیم و به ما میگفتند، بینایی یا شنواییات را برمیگردانیم، به شرط آنکه بهوسیله آنها مرتکب معصیت خالق خود نشوی، آیا کسی بود که این شرط را در قبال این برخورداری عظیم نپذیرد؟! مسلما خیر. اما حال که بدون قول و قراری و شرط و شروطی متنعم به این نعم الهی شدهایم، چه نیکوست قدردان آنها بوده و این دو عضو ارزشمند را در طاعت آفریدگار مهربان به کار بندیم...
مقالات شنبه 16 تیر
در ادامه، امام صادق(ع) به موضوع «تاثیر نور بر دیدن» و «تاثیر مولکولهای هوا بر شنیدن» اشاره میکنند. گرچه هر دو موضوع تا مدتها مورد بحث دانشمندان در اعصار مختلف بودهاند، اما واسطهگری هوا در مسئله شنوایی، موضوعی است که تنها چهار قرن است به صورت علمی ثابت شده است!!
انتقال صوت از مبدأ آن تا گوش انسان (و سایر موجودات) فرآیند جالبی دارد و در اثر ارتعاش و برخورد دومینو وار ملکولهای هوا به یکدیگر پدید میآید. رابرت بویل دانشمند انگلیسی (درگذشته ۱۶۹۱ میلادی) نخستین کسی است که توانست با آزمایشی علمی ثابت کند صدا بدون وساطت هوا و در خلأ به گوش هیچ مستمعی نخواهد رسید! غافل از اینکه آنچه او از اکتشاف آن به هیجان آمده بود، ۹ قرن پیش از او برای امام ششم شیعیان مکشوف بوده است، آن هم بدون هیچگونه آزمایشی و ادواتی!
اینک فرمایش آن حضرت در این باره را با هم مرور میکنیم:
«بنگر كه چگونه تقدير شده كه هر كدام (حواس پنجگانه) چيزى را دريابند. براى هر حس، محسوسى است و هر محسوس، حسى دارد كه آن را ادراك مىكند. با اين همه، چيزهايى در ميان حس و محسوس قرار گرفته كه تنها از طريق آنها، حس صورت مىپذيرد، مانند نور و هوا. اگر نورى كه رنگ و صورت را براى ديده عيان كند نبود، ديده آن را ادراك نمىكرد و نمىديد. اگر هوايى نبود كه صدا را به گوش برساند، گوش نيز آن را ادراك نمىنمود. آیا بر کسی که نیک تامل کند و بیندیشد در آنچه که شرح دادم مانند آفرينش حواس و محسوسات و رابطه آنها و نيز ديگر لوازم ادراك و حس، پوشیده میماند که اينها جز نتیجه عمل و تقدیر خداوند لطیف و خبير نيست؟!» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۶ (با کمی تصرف))
مقالات شنبه 9 تیر
پس از صحبت درباره چشم، امام صادق(ع) کلیّت بحث حواس پنحگانه آدمی را اینطور مورد اشاره قرار میدهند:
«براى انسان پنج حس آفريده شد تا پنج محسوس را درك نمايد و از درك چيزى از محسوسات عاجز نماند. ديده آفريده شد تا رنگها و صورتها را دريابد. اگر صورتها و رنگها بودند ولى ديدگانى براى ديدنشان نمىبود، چه سودى داشتند؟ گوش آفريده شد تا صداها را بشنود. اگر صدايى بود و گوش نبود، نيازى به آن نبود. ديگر حسها نيز اين گونهاند.
به عكس آن نيز صادق است، اگر ديدهاى بود اما صورت و رنگى نبود، چه معنى داشت؟ و يا اگر گوش بود ولى صدايى نبود، گوش به چه كار مىآمد؟ بنگر كه چگونه تقدير شده كه هر كدام چيزى را دريابند. براى هر حس، محسوسى است و هر محسوس، حسى دارد كه آن را ادراك مىكند.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۶)
تاکید حضرت در این فراز، کارایی اعضای مرتبط بدن با حواس پنجگانه است. موجودی که به لطف فعالیتهای اعضای درونی بدن زنده و سرپاست، نیاز دارد تا برای ادامه حیات بتواند با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند، ببیند و بشنود، بخورد و بیاشامد، بعضی اشیا را به دست گیرد و از بعضی دست بکشد تا بهراحتی نمیرد و کالبدی که مسیر طولانی خلقت را از رحم مادر طی نموده و با زحمت بسیار حالا هیئت و شمایلی برای خود دستوپا کرده، بهسادگی از نعمت حیات محروم نشود.
از این رو، هم برای محافظت انسان از خود و هم برای تعامل او با هر یک از محسوسات، حسی توسط خداوند حکیم در انسان تعبیه شده که جمعا به حواس پنجگانه شناخته میشوند و عبارتاند از: بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه.
مقالات شنبه 2 تیر
امام صادق(ع) در ادامه فرمایشات خود به مفضل بن عمر، بحث حواس پنجگانه را پیش میکشند و در ابتدا قدرت رؤیت و نعمت بینایی را موضوع بحث قرار میدهند. اما قبل از آنکه به این فراز از فرمایش حضرت بپردازیم، توجه شما را به دقت و نکتهسنجی آن حضرت جلب میکنیم.
ما همیشه از ظرافت چشمها و توانایی ارزشمندی که برای ما فراهم میآورند شنیدهایم. اما کمتر به این فکر کردهایم که اگر خالق و سازنده ما چشم را در جایی جز جایگاه فعلی آن قرار میداد، چقدر همهچیز تغییر میکرد! اما خالق هستی بدون نیاز به آزمون و خطا و در بدو خلقت چشمهای آدمی را در جایی قرار داده که بهترین کارایی و کمترین خطر متوجه آن باشد. اینک با هم این فراز زیبا را مرور میکنیم:
«اينك اى مفضّل! در چگونگى آفرينش حواس آدمى كه نشانه شرافت و برترى او بر ديگر مخلوقات است بينديش. بنگر كه چگونه ديدگان، چون چراغهايى بر فراز مناره در سر او قرار گرفته تا بتواند همهچيز را بهدرستى و كامل ببيند و در اعضاى سافله (اعضای پایینتر بدن) چون دستها و پاها قرار نگرفتند تا از آفات نگهدارى شوند و مستقيما با كار و ابزار در تماس نباشند و اين برخوردها نارسايى در آنها پديد نياورد. نيز مانند شكم و پشت در وسط بدن قرار نگرفتند تا اطلاع بر اشيا و ديدن آنها دشوار نشود. وقتى كه هيچ عضو ديگرى براى ديدگان جايى مناسب نبود، بىترديد «سر» بهترين جايگاه حواس انسان و همانند خانه و صومعه آنهاست.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۵)
مقالات شنبه 26 خرداد