پند تاریخ-دعا-استجابت
یکی از علت‌های تاخیر در استجابت دعا

حضرت ابراهیم خلیل‌الرحمان(ع) و پیرمردی که مشتاق زیارت ایشان بود

پند تاریخ دعا استجابت


روایات    چهارشنبه 24 بهمن

یکی از علت‌های تاخیر در استجابت دعا

روزی حضرت ابراهیم(ع) اطراف کوه بیت‌المقدس برای یافتن چراگاهی گردش می‌کرد تا گوسفندان خود را به آن ناحیه ببرد. در این هنگام صدایی به گوشش رسید. نگاه کرد. پیرمرد بلند قامتی را مشاهده نمود که مشغول نماز بود.

سوال کرد: بنده خدا نماز برای که می‌خوانی؟ جواب داد: برای پروردگار آسمان. پرسید: از بستگان و خویشاوندان تو کسی باقی مانده؟ پاسخ داد: نه. ابراهیم(ع) گفت: از چه محل غذا تهیه می‌کنی؟ اشاره به درختی نموده گفت: میوه این درخت را می‌چینم و برای زمستانم ذخیره می‌نمایم. از منزلش سوال کرد. کوهی را نشان داده گفت: در آنجاست. پرسید ممکن است مرا به منزل خود بری و یک شب مهمان تو باشم؟ پیرمرد گفت: در جلوی راه منزلم آبی است که عبور از آن مشکل است. سوال کرد: خودت چگونه می‌گذری؟ پاسخ داد: من از روی آب می‌گذرم! گفت: دست مرا هم بگیر، شاید خداوند به من نیز قدرت دهد تا از آب بگذرم. پیرمرد دست ابراهیم خلیل(ع) را گرفته هر دو از آب گذشتند.

وقتی به منزل رسیدند، حضرت ابراهیم(ع) پرسید: کدام روز بزرگترین روزهاست؟ گفت: روز قیامت که خداوند پاداش اعمال مردم را در آن روز می‌دهد. گفت: خوب است با هم دعا کنیم که از شر آن روز، خداوند ما را ایمن دارد. پیر گفت: دعا را چه می‌خواهی؟! به خدا قسم سال است دعایی کرده‌ام و حاجتی خواسته‌ام، هنوز مستجاب نشده! ابراهیم(ع) فرمود: می‌خواهی بگویم چرا اجابت دعایت به تاخیر افتاده؟ زیرا خداوند وقتی بنده‌ای را دوست داشته باشد، اجابت دعایش را به تاخیر می‌اندازد تا مناجات کند و طلب نماید، چون راز و نیایش او را دوست دارد. اما بنده‌ای که خدا بر او خشمگین است اگر چیزی درخواست کند، در برآوردن حاجت او تعجیل می‌کند یا قلبش را از آن خواسته منصرف نموده مأیوسش می‌کند تا دیگر درخواست ننماید.

آنگاه پرسید: حاجت تو چه بوده؟ پیرمرد گفت: سه سال پیش گله گوسفندی از اینجا گذشت. جوانی زیبا صورت که دو رشته موی بر دو طرف سر داشت، گوسفندان را سرپرستی می‌کرد. از او پرسیدم این گوسفندها متعلق به کیست؟ گفت ابراهیم خلیل الرحمان(ع). آن روز درخواست کردم: خدایا! اگر در روی زمین خلیل و دوستی داری، به من نشان بده. ابراهیم(ع) گفت: خدا دعایت را مستجاب نموده. من ابراهیم خلیلم. پیر حرکت کرده او را در آغوش گرفت.

📖 منبع: پند تاریخ، ج۴، ص۱۵۰، به نقل از بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸