احنف به معاویه گفت: یا امیرالمؤمنین! این سخنران اگر بداند خوشنودی تو در لعنت کردن به انبیا و مرسلین است، همه را لعنت خواهد نمود! از خدا بترس، دست از علی بردار، او به ملاقات پروردگارش رفته و تنها در قبر خویش با عمل خود مشغول است. به خدا قسم شمشیرش مورد ستایش همه و مردی پاکدامن بود. در گذشت او مصیبتی بزرگ است.
روایات چهارشنبه 23 مهر
در مجلسی که معاویه و سران جمعیت شام و از آن جمله احنف بن قیس حضور داشتند، مردی شامی وارد شد و شروع به سخنرانی نمود. در آخر سخنان خود حضرت علی(ع) را لعنت نمود.
احنف به معاویه گفت: یا امیرالمؤمنین! این سخنران اگر بداند خوشنودی تو در لعنت کردن به انبیا و مرسلین است، همه را لعنت خواهد نمود! از خدا بترس، دست از علی بردار، او به ملاقات پروردگارش رفته و تنها در قبر خویش با عمل خود مشغول است. به خدا قسم شمشیرش مورد ستایش همه و مردی پاکدامن بود. در گذشت او مصیبتی بزرگ است.
معاویه گفت: چشمپوشی زیاد از تو کردم تا هرچه خواستی گفتی. سوگند به پروردگار باید بر فراز منبر بروی و او را لعنت کنی، چه بخواهی و چه نخواهی. احنف بن قیس گفت: اگر مرا معاف داری برای تو بهتر است. اگر اجبار کنی به خدا سوگند هرگز بر زبانم جاری نخواهد شد. معاویه گفت: حرکت کن و منبر برو. احنف تذکر داد: من سخنی که مطابق با واقع است خواهم گفت و در گفتار و کردار با تو به انصاف رفتار خواهم نمود. پرسید: اگر به انصاف رفتار کنی چه خواهی گفت؟
جواب داد: حمد و سپاس خدای را مینمایم و درود بر پیغمبر(ص) میفرستم. سپس میگویم: امیرالمؤمنین معاویه به من دستور داده علی را لعنت کنم. معاویه و علی هر دو با یکدیگر اختلاف نموده جنگ کردند و هر کدام ادعا دارند که دیگری به او ستم نموده. این دعایی که میکنم آمین بگویید. آنگاه میگویم: «خداوندا تو و تمام فرشتگان و همه انبیا و جمیع مردم لعنت کنند هر کدام از این دو که ستمگر است. فرقه ستمگر و آشوبطلب را لعنت کن». میگویم: مردم آمین بگویید، خدا شما را رحمت کند.
دیگر بر این سخن چیزی اضافه نخواهم کرد، از این هم کم نمینمایم، گرچه جان خویش را از کف بدهم. معاویه گفت: در چنین صورتی تو را معاف میکنم!
📖 منبع: پند تاریخ، ج۷، ص۱۴۸ به نقل از الغدیر، ج۱۰، ص۲۶۲