سخنرانی

معنای دعا و اقسام آن

مبحث دعا
1 معنای دعا و اقسام آن
مبحث دعا
  • مروری بر مطالب این جلسه:

    وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
    و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديکم، و دعاى دعاکننده را - به هنگامى که مرا بخواند- اجابت مى‌کنم، پس [آنان‌] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد که راه يابند.
    ]سوره بقره، آیه 186[

    دُعَا در لغت به معنای خواندن، استمداد طلبیدن و حاجت خواستن
    دَعْوَة در لغت به معنای خواندن
    جمع دُعَا: اَدْعِیَه  جمع دَعْوَة: دَعَوَات
    در کتاب عُدَّةُ الدَّاعِی (به معنای سرمایه¬ی دعا کننده) نوشته¬ی« اِبْنِ فَهْدِ حِلّی » از بزرگان شیعه، که این کتاب از قدیمی¬ترین کتب در زمینه¬ی دعاست معنای لغوی و اصطلاحی دعا را اینگونه بیان نموده است:
    معنای لغوی: ندا و صدا زدن، دَعَوْتُ فُلَاناً یعنی او را صدا زدم.
    معنای اصطلاحی: فرد پست و پایین از فرد بالاتر و برتر با حالت خضوع و سرافکندگی چیزی را طلب کند.
    تفاوت دعا و ندا (در کتاب مجمع البیان)
    دعا مطلقِ خواندن است ولی ندا، خواندن با صدای بلند را گویند و در واقع ندا اخصّ از دعاست.
    معنای واژه¬ی زیارت و نکاتی پیرامون آن
    زیارت در لغت به معنای: دیدار کردن، بازدید کردن
    زائر: زیارت کننده  مَزُور: کسی که زیارت می¬شود.
    طبق بیان کتاب شِفاء الصّدور فی شرح زیارت العاشور زیارت در حضور به معنای رفتن به دیدار کسی است و حضور قلب و توجّه نفس به جانب مزور با قرائت دعایی است، چه این زیارت از بعید باشد و چه از قریب. (چه از نزدیک و چه از دور)
    نکته: برای مزور حتماً باید زیارت نامه بخوانی.
    نتیجه:
    1- زیارت نامه فقط برای مزور خوانده می¬شود و مختصّ بندگان است لذا خدای تعالی را چون هیچ وقت نمی-توان زیارت کرد پس برای او تعالی زیارت نامه نمی¬توان خواند.
    2- در مورد خدای تعالی فقط دو واژه به کار می¬رود: دعا و ندا.
    3- الفاظ زیارت نامه غالباً و تقریباً همیشه با السلام علیک یا علیکما و ... آغاز می¬شود.
    4- حال که معنای زیارت را دانستیم هنگام زیارت کردن، دیگر دو دست خود را مانند دعا کردن با سوی آسمان بلند نمی¬کنیم این نشان می¬دهد که حضور قلب نداریم.

    بیان انواع درخواست (از جزوه¬ی صرف 1 مرحوم شیخ حسین نیکوصفت(ره) صفحه 66)
    خواستار شدن از کسی از 3 دسته خارج نیست:
    1- متکلّم از مخاطب برتر باشد. 
    در این صورت به خود درخواست اگر برای انجام کاری باشد، امر گویند و اگر برای ترک کاری باشد، نهی می¬گویند (فرمان تَرک).
    مثال: 
    وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ (حشر / 18) 
    هر کسى بايد بنگرد که براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است.
    • پروردگار برتر از بندگان و درخواست انجام کار ← امر
    وَ لَا تَقْرَبُوا الزِّنَا (اسراء / 32)
    و به زنا نزديک مشويد.
    • پروردگار برتر از بندگان و درخواست ترک فعل ← نهی
    (نکته: خدای تعالی در این آیه نمی¬فرماید زنا نکنید بلکه می¬فرماید به زنا نزدیک نشوید یعنی مقدّمات آن را هم فراهم ننمایید.)
    2- مخاطب برتر از متکلّم باشد. 
    در اینصورت چه درخواست انجام کار و یا درخواست ترک کار باشد در عربی به آن دعا و در فارسی به آن خواهش می¬گویند.
    مثال:
    رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً (بقره / 201)
    پروردگارا! در اين دنيا به ما نيکى عطا کن.
    • درخواست انجام کار از پروردگار که مخاطب است و از مخلوقات برتر ← دعا و در فارسی ← خواهش
    رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا (بقره / 286) 
    پروردگارا ما را مؤاخذه مفرما.
    • درخواست ترک کار از پروردگار که مخاطب است و از مخلوقات برتر ← دعا
    اگر درخواست عذاب و سختی و ریشه کنی برای کسی باشد در فارسی به آن نفرین و در عربی باز هم به آن دعا می¬گویند.
    رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا (نوح(ع) / 26)
    پروردگارا، هيچ کس از کافران را بر روى زمين مگذار.
    • درخواست متکلّم (حضرت نوح(ع)) از مخاطبی که برتر است (خدای تعالی) به جهت درخواست عذاب ← نفرین.
    لذا: 

    3- متکلّم و مخاطب مساوی بوده و برتری نسبت به هم ندارند.
    به این درخواست از نظر علمی و ادبی التماس گویند؛ امّا چون استعمال کلمه التماس با ذهن عوام مأنوس نیست می¬توانیم از کلمه خواستار شدن استفاده نماییم.
    مثال: اگر زحمتی نیست (خواهش می¬کنم) این کار را انجام بده یا فلان چیز را برای من بخر و ...
    تذکّرات: 
    • دعای منفی بعضی اوقات که به درخواست عذاب منجر شود ← نفرین.
    • دعای مثبت در جهت پیشبرد اهداف ذهنی و محقق شدن آن¬هاست.
    • وقتی سخن از نفرین باشد واژه¬ی خاصّی منظور نیست، همان دعای منفی است و در قرآن و روایات چیزی به نام نفرین که واژه ای داشته باشد نیست لکن از قرائن متوجه می¬شویم.
    • قرائن نفرین در قرآن و ادعیه: عذاب، سوء، جهنم، نار، خذل و گاهی با واژه لعن و امثال آن متوجه می¬شویم طرف نفرین می¬کند.
    • اصولاً برای دعای خیر کردن در قرآن و روایات واژه دعا با لام می¬آید. مثال: دَعَوْتُ لَهُ خواندم به خیر او به نفع او؛ و اگر واژه دعا با علیٰ آید به معنای دعای منفی و نفرین است. مثال: دَعَوْتُ عَلَیْهِ بد خواستم برای او یعنی نفرین کردن.
    اما دعا بر 2 نوع است: 1- مأثور 2- غیر مأثور
    دعای مأثور: دعایی که از ناحیه معصومین(ع) رسیده است.
    دعای غیر مأثور: دعایی که از طرف غیر معصوم بیان شده. 
    (زیارت هم بر 2 نوع است: 1- مأثور 2- غیر مأثور
    زیارت مأثور: زیارتی که از ناحیه معصومین(ع) رسیده است. مثل همه زیارت نامه¬های ائمه(ع)
    زیارت غیر مأثور: زیارتی که از طرف غیر معصوم بیان شده. مثل زیارت نامه برخی از امام زادگان و یا زیارت نامه امام خمینی و ... که علما نوشته اند و مشکلی هم ندارد لکن ما نباید بنویسیم بلکه باید به علمایش سپرد.)