در این جلسه:
ابتدا چند نتیجه گیری که از جلسه قبل باقی مانده بود:
1- طبق آیه شریفه «و لا یفلح الساحرون»، ساحر و جادوگر هیچگاه روی رستگاری را نمی بیند؛ مگر آنکه:
الف) توبه کند
ب) اموالی که با حقه بازی از مردم گرفته اند را به آن ها برگردانند.
2- ساحران و حتی مرتاض ها هم هیچگاه ادعای خاصی مثل نبوت و امامت نمی کنند چون به محض ادعا خداوند دروغشان را آشکار خواهد کرد.
3- بین کهانت و سحر تفاوتی وجود دارد. کاهن کسی است که به دنبال خبر و یاری گرفتن از جن و ارواح می باشد ولی ساحر از دعا، طلسم، افسون و ... برای رسیدن به مقصودش استفاده می کند.
4- کسی که «ضعیف النفس» باشد راحت تر تحت تأثیر این دعا نویسی ها و... قرار می گیرد. در این مسائل فرمولی که ساحر برای تحت تأثیر قرار دادن افراد از آن استفاده می کند، مسئله «تلقین» است که او از این فرمول برای برای کسی که ضعیف النفس باشد استفاده می کند. کسی هم که ضعیف النفس است، برای رفع این ویژگی ابتدا حتماً باید عقایدش را تحصیل بکند.
تلقین دو شاخه دارد:
الف) شاخه مثبت: مثل تلقینی که به میت در قبر می دهند. یا کسی به خود تلقین کند که من امروز هر طور شده 50 آیه قرآن بخوانم. ب) منفی: به عبارتی می توان گفت مثل همان آیه یأس خواندن است. یا مثل معلمی که شاگردان برای تعطیل شدن کلاس، همگی به او تلقین کردند که او بیمار است و آنقدر گفتند که معلم حس کرد مریض است و کلاس را تعطیل نمود.
***
حال بحث چگونگی پناه بردن به خداوند از شر خلائق:
ما دو سوره به نام های فلق و ناس داریم. در این دو سوره پیامبر(ص) در حال پناهنده شدن به خداوند است از شر آنچه که آفریده شده (نه اینکه همه بد باشند. مردم خوب داریم، بد هم داریم. حضرت از شر بد ها به خداوند پناه برده).
در اینجا شرحی کوتاه و خیلی شنیدنی از آیات این دو سوره به صورت هم زمان و توأم با هم می شنویم.
نتیجه از این توضیحات پیرامون این دو سوره:
«به کسانی که می گویند سحرم کرده اند، بختم را بسته اند و از این قبیل حرف ها می زند، باید گفت شما نیز این دو سوره را بخوانید و به این طریق مثل پیامبر (ص) به خداوند پناه ببرید.»
تاریخ سخنرانی: 94/08/16