خلاصه آنچه در این جلسه می شنوید:
در این جلسه به ادامه احادیث اهل سنت در زمینه توسل پرداخته شد و حدیث زیر بیان گردید:
هشتمین حدیث از اهل سنت: در این حدیث که سندش به امام علی (ع) بر می گردد، حضرت بیان می کنند که فردی پس از درگذشت پیامبر (ص) بالای قبر آن حضرت حاضر شد و خاک قبر آن حضرت را بر سر خود ریخت و با حضرت حرف زد و از حضرت خواست که برایش طلب آمرزش کند.
در این بین این تذکر نیز داده شد: اهل سنت کتابی دارند که موضوع آن، نتیجه گرفتن افراد از توسل به حضرت پیامبر (ص) پس از مرگ ایشان است.
در ادامه هم نمونه شیعی همین حدیث هم خوانده شد.
حال بررسی حدیث:
1- اینکه این فرد پیامبر (ص) را با اینکه از دنیا رفته مورد خطاب قرار می دهد، نشان دهنده این است که این سخن وهابی ها که می گویند: «پیامبر (ص) پس از مرگ متوجه چیزی نمی شود»، حرف غلطی است و همچنین به این معنی است که حیات و ممات پیامبر (ص) هر دو برای برآوردن حاجات کارساز است.
2- هیچکس در آن زمان عمل این فرد را شرک و او را مشرک ندانسته است.
حدیث نهم باز از اهل سنت است و بیان می کند فردی در زمان خلیفه سوم اهل سنت (عثمان) مشکلی داشت و عثمان او را در حل مشکلش یاری نمی کرد. تا اینکه این فرد گلایه اش از خلیفه سوم را نزد فرد دیگری که نام او نیز عثمان بود مطرح می کند و او به این فرد می گوید که به مسجد برود و ذکری را بخواند که مضمون آن، توسل به پیامبر (ص) برای حل مشکلات بود. او نیز این کار را انجام می دهد و نتیجه این کار این می شود که عثمان فردی را دنبال این شخص می فرستد و پس از آمدن او به مشکلش رسیدگی و آن را حل می کند.
ما کاری به صحیح و غلط بودن این روایت نداریم. مهم این است که طبق این روایتِ اهل سنت می فهمیم که می شود با توسل به پیامبر (ص) از افراد گلگی کرد تا آن حضرت با الهام به آن شخص یا هر راه دیگری مشکل را حل نماید.
حدیث دهم باز از اهل سنت است. در این روایت دارد که مردمی که از قحطی و بی بارانی به رنج و مشقت افتاده بودند، به سراغ ام المؤمنین عایشه رفتند و از او طلب کمک کردند. او نیز به آن ها گفت که در گوشه ای از قبر پیامبر (ص) سوراخی رو به آسمان ایجاد کنید تا مانعی بین پیکر حضرت و آسمان وجود نداشته باشد. آن ها نیز چنین کردند و باران سیراب کننده ای نازل شد.
بررسی روایت:
تا قبل از آن که فرقه ضاله وهابیت پدید آید، توسل به پیامبر (ص) پس از مرگ ایشان امری معمولی بوده است.
حدیث یازدهم که حدیثی قیمتی است در کتابی آمده که نویسنده آن یک فرد «وهابی» می باشد. در این حدیث آمده که خلیفه اول اهل سنت (ابوبکر) به خاطر اینکه قرآنی را که فرا می گرفته بعد از مدتی فراموش می کرده، به پیامبر (ص) رجوع می کند و از ایشان راهکاری می خواهد. حضرت نیز برای رفع این حالت دعایی را به او می آموزد که در آن، ابوبکر به خود پیامبر (ص)، چند پیامبر بزرگ دیگر و کتب انجیل، تورات، قرآن و سایر وحی های الهی متوسل می شود.
نکته اینجاست که اگرچه پیامبر (ص) در این زمان زنده است، اما سایر پیامبران نام برده شده در حدیث، مثل حضرت موسی (ع) زنده نبوده اند. همچنین ابوبکر در این دعا دارد حتی به پوست آهو و استخوان هایی که قرآن روی آن نوشته شده متوسل می شود!
پس: طبق این روایت، پیامبر (ص) دعایی را به ابوبکر آموخته که در آن، فرد به پیامبر خاتم (ص)، پیامبران گذشته و به اشیا متوسل می شود.
حدیث دوازدهم اهل سنت ماجرایی است که در زمان خلیفه دوم اهل سنت (عمر) اتفاق افتاده و از این قرار است که مدتی بود که قحطی آمده بود. در این زمان یکی از صحابی پیامبر (ص) به نام بلال سمت قبر آن حضرت می رود و از ایشان می خواهد که از خدا برایشان طلب باران کند. شب هنگام هم پیامبر (ص) را در خواب می بیند که به او مژده می دهد که به زودی باران خواهد آمد.
بررسی:
1- بلال از صحابی پیامبر (ص) بوده است و اهل سنت هم احترام خاصی به صحابی قائلند. اگر این کار بلال بدعت باشد خودش مشرک و عملش شرک خواهد بود. اما می بینیم که کتبی که این روایت را نقل کرده اند، نگفته اند این کار شرک بوده. در ضمن حتی خلیفه دوم هم که به هر حال اخبار به گوشش می رسیده به این کار بلال اعتراضی نکرده است.
2- همچنین معلوم می شود پیامبر (ص) پس از مرگ، در عالمی حضور داشته که توانسته سخنان بلال را بشنود و سپس پاسخ آن ها را بگوید.
حدیث سیزدهم را علامه امینی (ره) در الغدیر آورده و اسناد اهل سنت این حدیث را در آنجا ذکر کرده است. در این روایت به زوار مرقد پیامبر (ص) توصیه شده که از آن حضرت زیاد شفاعت خواهی کنند و به ایشان متوسل بشوند و... .
پس نه تنها این کار را شرک ندانسته، بلکه توصیه به آن نیز کرده است.
روایت چهاردهم اهل سنت (که مشابه شیعی آن هم وجود دارد) به نقل از پیامبر (ص) است و ایشان توصیه می کنند زمانی که جایی گیر افتادید و فریاد رسی نبود (مثلا وسط دریا یا بیابان) بلند داد بزنید: ای بندگان خدا به دادم برسید. قطعا برای خداوند بندگانی است (مثل جنیان، ملائکه و...) که ما آن ها را نمی بینیم.
مشابه شیعی این روایت هم از حضرت علی (ع) نقل شده است.
نکته این روایت اینجاست که پیامبر (ص) ما را به درخواست کردن از «غیر خدا» دعوت می کند.
روایت دیگری از اهل سنت داریم که در کتاب سنن نِسائی - که از کتب معتبر اهل سنت است – آمده است. این روایت در بحث آداب زیارت مقبره پیامبر (ص) حتی نوشته که وقتی شما به پیامبر (ص) سلام کنی، ایشان در پاسخ به شما ده سلام خواهد کرد.
حال شما در مفاتیح دعاهایی را می بینید که مثل همین ادعیه موجود در روایات اهل سنت است حتی عباراتش بعضاً خفیف تر از عبارات ادعیه اهل سنت است. با این حال چرا وهابی ها با این کتاب مخالف اند و در فرودگاه ها اگر آن را ببینند آن را پرتاب و به آن بی احترامی میکنند؟!
به عنوان نتیجه باید گفت: وهابی ها اصلاً دنبال قر آن و اسلام و حتی برخی صحابه و... نیستند. فقط آمده اند برای نابودی اسلام. فقط آمده اند عراق را قسمت قسمت کنند، کجا و کجا را بگیرند و در آخر دو دستی تقدیم یهود کنند.
تاریخ سخنرانی: 21/09/94