سخنرانی

اثبات تبرک جستن به قبور پیامبران و اولیای الهی و نیز به اشیاء منتسب به آنها از دیدگاه قرآن کریم

مبحث دعا
58 اثبات تبرک جستن به قبور پیامبران و اولیای الهی و نیز به اشیاء منتسب به آنها از دیدگاه قرآن کریم
مبحث دعا
  • مروری بر مطالب این جلسه:

    خلاصه جلسه 58 دعا  با موضوع "اثبات تبرک جستن به قبور پیامبران و اولیای الهی و نیز به اشیاء منتسب به آنها از دیدگاه قرآن کریم"
    تاریخ سخنرانی 28 آذر 1394

    در ابتدای این جلسه کتابی معرفی شد که نوشته یکی از علمای بزرگ اهل سنت است و در آن مطالب جالبی در زمینه زیارت آمده است.
    اما در ادامه به بحث اصلی این جلسه که «تبرک جستن به اولیای الهی، قبور آن ها و اشیای منتسب به آن ها» بود، پرداخته شد که خلاصه آن بدین شرح است:

    در معنای لغوی کلمه «برکت» معانی مختلفی ذکر شده مانند نیک بختی، افزایش و...

    در اینجا به این نکته هم باید توجه کرد که تمام ادیان از کلمه تبرک استفاده می کنند و چیز هایی را دارند که آن ها را متبرک بدانند.
    اما در ادامه معنای تبرک باید گفت که این لغت از کلمه برکت گرفته شده که همان زیادت و افزایش است و به عبارتی برکت جویی، نوعی درخواست میمنت و شکون یا نوعی در خواست التفات از خداوند یا موجودات قدسی فراطبیعی - که قادرند برکت را انتقال بدهند - می باشد.
    حال باید دید انتقال برکت از خدا به بنده یا از موجودات دارای برکت (مثل انبیا و...) به سایر موجودات چگونه است.

    برکت حد اکثر از سه طریق به موجودات و عناصر عالم هستی منتقل می شود:

    1- انتقال تبرک از طریق تماس (یا لمس) با یک عنصر متبرک. مثلاً لمس کردن یک فرد قدّیس مثل حضرت عیسی (ع) یا یک شیء که خداوند در آن تبرک را تزریق کرده باشد مثل سنگ حجر الاسود که همه مسلمان ها در مکه از آن تبرک می جویند. همچنین مثل لمس ضریح ائمه یا هر آنچه که «واقعاً» منتسب به آن حضرات باشد. یا قدمگاه ها اگر واقعی باشند مثل مقام ابراهیم (ع). مو، ناخن، ظروف، لباس ها، بقایای خوردنی و آشامیدنی، آب وضو و آب دهان انبیا و ائمه همگی از مصادیق برکت است.

    2- از راه شبیه قرار دادن با یک امر متبرک. مثلاً دست کشیدن با نیت تبرک به اسبی که در تعزیه خوانی مثلاً ذوالجناح است یا به گهواره ای که مثلاً گهواره حضرت علی اصغر (ع) است. البته فعلاً کار به درستی و غلطی آن نداریم.

    3- از طریق دعا کردن فردی که دارای قدرت تبرک است (که باید فرد مقدسی باشد) در حق دیگران. مثل ماجرای اسماعیل هِرقَلی که با دعا و دست کشیدن امام زمان (ع) بر پایش شفا گرفت. پس اگر یک فرد عادی برای کسی دعا کند و بگوید «خدا به عمرت برکت دهد»، این فرد آن قداست و برکت لازم را ندارد اما اگر پیامبر این دعا را بکند حتماً عمر آن فرد زیاد خواهد شد.

    حال سخنی از ابن تیمیه، ابن قیّم جوزی و محمد بن عبد الوهاب: «تبرک جستن، زیارت قبور، مسح کردن، استلام (بوسیدن) از بزرگترین اسباب عبادت اَوثان (بت ها) می باشند.»

    حال در همین رابطه (تبرک جستن) به سراغ آیه 93 سوره یوسف (ع) می رویم. زمانی که پیراهن خونین حضرت یوسف (ع) را نزد پدرش حضرت یعقوب (ع) آوردند، آن حضرت بسیار اندوهگین شد و تا 40 سال غصه دار بود و گریه فراوان می کرد تا جاییکه چشمانش به روایتی نابینا و به روایتی کم بینا شد. در پایان این ماجرا زمانی که برادران، یوسف (ع) را شناختند و حال و روز پدر را به او گزارش دادند، حضرت یوسف (ع) مطلبی به آن ها فرمود که در آیه شریفه آمده است: «ببرید این پیراهن مرا (پیراهنی که در تن حضرت بوده و آن حضرت از تن در می آورند) و به صورت پدرم بیندازید تا چشمانش بینا شود سپس همه خانواده را نزد من بیاورید.» یکی از برادران حضرت هم این کار را انجام می دهد و حضرت یعقوب (ع) بینایی خود را مثل قبل به دست می آورد.

    بررسی آیه:

    1- حضرت یعقوب (ع) از پیامبران بنی اسرائیل است و مستجاب الدعوه. با این حال چرا حضرت هنگامی که پیراهن یوسف (ع) را برایش آوردند آن را پس نفرستاد و به جای آن از خدا طلب شفا نکرد؟

    2- حضرت یوسف (ع) هم از پیامبران بنی اسرائیل و مستجاب الدعوه بود. چرا ایشان پس از شنیدن اوضاع پدر همان جا از دور برای حضرت یعقوب (ع) دعا نکرد تا شفا بگیرد؟ چرا لباس را فرستاد؟

    3- این نکته قابل توجه کسانی است که منکر علم غیب می باشند و آن اینکه: حضرت می دانست که پیراهنش پدر را شفا خواهد داد وگرنه آن را نمی فرستاد و نمی گفت این پیراهن شفایش می دهد.

    4- پیراهن یوسف (ع) چه خاصیتی دارد که نابینا یا کم بینا را می تواند شفا دهد؟ آیا اگر شما پیراهن گران قیمتی برای خود بخرید و روی صورت یک فرد نابینا بیندازید بینایی اش بر می گردد؟

    5- آیا هر پیراهنی می تواند خاصیت شفا بخشی داشته باشد؟ خیر. خاصیت پیراهن حضرت یوسف (ع) این بود که با بدن ایشان تماس داشته است.

    6- آیا اگر کسی مقامش بالاتر از حضرت یوسف (ع) باشد، اشیای منتسب به او نیز همین خواص را خواهد داشت؟ (چراکه شیعه و سنی پیامبر خاتم (ص) را از جمیع انبیای پیشین افضل می دانند.)

    7- کسانی که می گویند شافی فقط خداست، در مقابل این آیه چه دارند که بگویند؟ در این آیه می بینیم یک پیراهن که شیئی بی جان است، دارد شفا می دهد!
    پس خداوند شافی است ولی اگر به سایرین قدرت شفا بخشی را بدهد، آن ها نیز به اذن خدا می توانند شفا بدهند.

    8- قرآن واسطه قرار گرفتن پیراهن را برای تبرک جستن و شفا گرفتن نه تنها شرک نمی داند بلکه تأیید کرده است و با نتیجه مثبتش که شفای حضرت یعقوب (ع) است، آن را کاری مطلوب می داند. همچنین قرآن فرستنده (یوسف (ع)) و گیرنده (یعقوب (ع)) را نه تنها مشرک نمی داند بلکه آنان را دو بنده مخلص خدا می داند.

    9- پیام این آیه با توجه به 8 نکته ای که گفته شد این است که مسئله تبرک جستن به پیامبران و اولیای الهی و اشیاء منتسب به آن ها وجود دارد و تبرک جستن به آن ها می تواند نتیجه بخش باشد. (البته به هر کس و هر چیز نمی شود تبرک جست.)

    10- در این مورد که به عنوان تیر خلاص است باید گفت: با توجه به 9 نکته ای که بیان گردید، هر کس تبرک جستن به پیامبران و اشیاء منتسب به آن ها را شرک و فاعل آن ها را مشرک بداند، روی حرف قرآن حرف زده و به آورنده قرآن (پیامبر خاتم (ص)) اعتقاد ندارد و منافق است. پس: ابن تیمیه، ابن قیّم جوزی، محمد بن عبد الوهاب و همه کسانی که پیرو آن ها هستند و با علم به این مطلب منکر توسلند، اصلاً قرآن را قبول ندارند و مسلمان نیستند و حضرت یعقوب (ع) طبق دیدگاه این جماعت مشرک است!