سخنرانی

اثبات تبرک جستن به آثار و اشیاء منتسب به انبیاء و اولیای الهی از دیدگاه اهل سنت

مبحث دعا
59 اثبات تبرک جستن به آثار و اشیاء منتسب به انبیاء و اولیای الهی از دیدگاه اهل سنت
مبحث دعا
  • مروری بر مطالب این جلسه:

    جلسه 59 مبحث دعا با موضوع " اثبات تبرک جستن به آثار و اشیاء منتسب به انبیاء و اولیای الهی از دیدگاه اهل سنت ".

    تاریخ سخنرانی 5/10/94

    خلاصه جلسه 59 دعا

    در ابتدای جلسه نکاتی تذکر داده شد و از آن جمله این بود که:

    اگر ما توسل و تبرک جستن را از دیدگاه روایات اهل سنت ثابت بکنیم، دیگر نیازی نیست به سراغ روایات شیعه برویم. چراکه از شیعه کسی متعرض به تبرک و توسل جستن نشده.

    همچنین راجع به معنای لفظ «اولیای الهی» که چند جلسه ای است مورد استفاده قرار می گیرد، بیان شد که منظور معصومین (ع) و همچنین کسانی است که از حرام و مکروه اجتناب می کنند و واجبات و مستحبات را انجام می دهند.

    و مطلب دیگر اینکه تبرک جستن به آثار اولیای الهی چیزی نیست که الآن پدید آمده باشد. بلکه در تاریخ پیامبر (ص) و صحابه نمونه های فراوانی از آن به چشم می خورد. حتی در تاریخ پیامبران پیشین هم وجود دارد.

    حال آنچه در ادامه جلسه مطرح شد:

    برای آیات مربوط به تبرک می توان به این موارد اشاره کرد: آیه 31 سوره مریم (س) که حضرت عیسی (ع) می فرماید من مبارکم (یعنی وسیله ای برای تبرک جستن هستم)، ماجرای تابوت زمان حضرت داوود (ع) در سوره بقره، آیه 21 کهف که قرآن اجازه می دهد چیزی مثل مسجد یا قبه ای بر روی مزار اصحاب کهف به منظور تبرک ساخته شود، آیه 125 سوره بقره که تبرکاً مقام ابراهیم (ع) را مصلی قرار داده.

    یکی از نمونه های تبرک که شیعه و سنی بدون استثنا آن را می بوسند و به آن دست می کشند سنگ حجر الاسود می باشد که بر روی کعبه نصب شده است. علت آن هم این است که خود پیامبر (ص) نیز این سنگ را می بوسید و استلام می نمود.

    حال در زمینه تبرک به سراغ احادیث اهل سنت می رویم:

    1- در حدیث نخست که در کتاب معتبر اهل سنت به نام صحیح بخاری آمده است، فردی از عبد الله بن عمر از استلام حجر الاسود می پرسد و او نیز بیان می کند که من در نوجوانی خود مشاهده کردم که پیامبر (ص) آن را می بوسید و استلام می نمود.

    همچنین از کنز العمال نیز حدیثی خوانده شد که از حضرت علی (ع) نقل شده بود با این مضمون که حجر الاسود در قیامت شافع است هر کسی که آن را لمس کند، این سنگ در قیامت برایش شهادت می دهد.

    خُب اگر استلام حجر الاسود حرام و شرک باشد، تمام کسانی که آن را لمس کرده و می بوسند همگی مشرک خواهند بود!

    2- حدیث بعدی هم باز از صحیح بخاری بیان شد. ماجرا مربوط به جنگ خیبر است. پیامبر (ص) پس از مشاهده ناکامی های برخی فرماندهان لشگر اسلام در فتح خیبر، بیان می کنند که فردا پرچم را به دست کسی می سپارم که خدا و رسولش از او راضی اند و خداوند خیبر را به دست و می گشاید و... . صبح روز بعد زمانیکه همه فرماندهان با امیدی گرد پیامبر (ص) جمع شده بودند، آن حضرت امام علی (ع) را صدا می زند. حضرت علی (ع) چون چشمانش درد می کرد در آن جمع حاضر نبود ولی هنگامی که فهمید پیامبر (ص) او را طلبیده نزد حضرت می رود. پیامبر (ص) در این هنگام دست مبارکشان را به آب دهانشان زده سپس به چشمان حضرت علی (ع) می کشند و درد چشمان حضرت رفع می شود.

    3- تبرک به آب وضوی پیامبر (ص): این حدیث هم در صحیح بخاری آمده است و راوی انس بن مالک است. او می گوید هنگام نماز بود و هرکسی برای وضو به دنبال آب می گشت. پیامبر (ص) ظرف آبی آورد و با آن وضو گرفت و آب برکت یافت. انس می گوید که دیدم از سر انگشتان حضرت آب می جوشید و همه با همین آب وضو می گرفتند و در آخر هم این آب تمام نشد.

    4- تبرک به موی پیامبر (ص): در صحیح مسلم آمده که رسول خدا (ص) برای انجام مراسم حج موی خود را تراشید و خود آن حضرت یا فرد دیگری تار های موی حضرت را بین مردم تقسیم کرد.

    روایت دیگری هم خوانده شد که روزی هنگامی که حضرت مو های سرش را می تراشید مردم می آمدند و آن ها را بر می داشتند.

    این حدیث به ما می فهماند که آن زمان کسی به مردم یاد داده بود که موی پیامبر (ص) خاصیت دارد و آن ها از کسی یاد گرفته بودند.

    در اُسدُ الغابه نیز راجع به خالد بن ولید بیان کرده که در جنگی همواره یک شب کلاه (نوعی کلاه) بر سر می گذاشت و پیروز می شد. یک شب آن را گم کرد و دستور داد تا به دنبال آن بگردند (در اینجا این تذکر را می دهیم که کار به درستی و نادرستی این روایات نداریم. فقط داریم از لسان اهل سنت روایت می خوانیم). وقتی از او علت این همه حساسیت به این شب کلاه را پرسیدند در پاسخ می گوید که در میان آن تار مویی که از پیامبر (ص) به دستم رسیده بود را گذاشته ام و آن باعث پیروزی من در جنگ ها می شود.

    باز در همین زمینه حدیثی بیان شد از ام سلمه با این مضمون که او چند تار موی پیامبر (ص) را در اختیار داشت و هرگاه فردی را که به خاطر چشم زخم حالش ناخوش می شد نزد او می بردند، او آن تار های مو را به آبی میزد و از آن آب به آن فرد می خوراند و او نیز حالش خوب می شد.

    5- تبرک به لباس پیامبر (ص): این روایت در مسند احمد و مشابه آن در صحیح مسلم نیز آمده است و در آن اسماء (دختر ابوبکر) بیان می دارد که ما لباسی که از پیامبر (ص) به جا مانده را هنوز می شوییم و از آن شفا می گیریم.

    6- تبرک به جای دست پیامبر (ص): فردی به نام حنظله بیان می کند که جدم مرا در کودکی نزد پیامبر (ص) برد و آن حضرت دست بر سرم کشید. راوی حدیث می گوید که من می دیدم کسانی را که به خاطر بیماری صورتشان ورم کرده بود و کسانی که حیواناتشان شیر نمی داد، نزد او می آمدند و او دست خود را به آب دهانش می زد و بسم الله می گفت و بر سر خود - که روزی پیامبر (ص) آن را لمس کرده بود - می کشید، سپس دست به ورم صورت آن بیمار یا به موضع شیردهی آن حیوان می زد و آناً خوب می شد.

    حال شما این روایت را کنار آن ماجرا بگذارید که آن فرد وهابی - که از پی ریزی کنندگان وهابیت و تفکرات آن بود - گفت این عصا و چوب دستی ای که در دست من است، خاصیتش از قبر پیامبر (ص) بیشتر است!

    7- تبرک به تیر و پیکان پیامبر (ص): این روایت بیان می دارد که در جریان صلح حدیبیه، چاه آبی که افراد از آن استفاده می کردند خشک شد. وقتی به پیامبر (ص) اطلاع دادند، آن حضرت تیری از تیر دان خویش به آن ها داد تا در چاه بیندازند. آنان هم چنین کردند و آب به چاه آمد.

    8- تبرک به خاک قبر پیامبر (ص): در سیرة النّبویه به نقل از حضرت علی (ع) آورده که حضرت فاطمه (س) پس از دفن پیامبر (ص) از خاک قبر آن حضرت بر صورتش گذاشت و شعری خواند که از مضمون آن استفاده می شد که خاک قبر آن حضرت ویژگی خاصی داشته و حاوی بوی عطر بخصوصی است.

    همچنین روایت دیگری این جا مطرح شد که از آن استفاده می شود که بوسیدن قبر اشکال ندارد. در این روایت پیامبر (ص) به کسی که از ایشان مسئله ای را پرسیده بود می فرمایند که برو سراغ والدینت و اگر ازدنیا رفته اند قبر آن ها را ببوس و اگر قبر آن ها را سراغ نداری دو خط بر روی زمین بکش. یکی به نیت قبر پدرت و یکی به نیت قبر مادرت و سپس آن خط ها را ببوس!

    9- توسل به مَشک آن حضرت: در این روایت که در صحیح مسلم هم آمده است، می خوانیم که روزی پیامبر (ص) دهان بر مشکی گذاشته و از آن آب می نوشند و زنی آن قسمت از مشک را که حضرت دهانشان را بر آن گذاشته بودند برای تبرک می بُرد و نگه می دارد.

    ببینید تبرک از کِی بوده!

    حدیث آخر: تبرک به خاک مدینه: زمانیکه مردم در مدینه به استقبال پیامبر (ص) می آیند، گرد و غبار به هوا بلند می شود. عده ای در این هنگام پارچه ای مقابل دهان خود می گیرند تا گرد و خاک به دهانشان نرود. پیامبر (ص) با دیدن این صحنه پوششی که بر صورت داشتند کنار می زنند و سپس در رابطه با فضایل خاک مدینه مطالبی بیان می دارند.

    نتیجه گیری نهایی:

    1- همانطور که در ابتدای جلسه گفته شد شیعه متعرض به بحث تبرک نشده، فلذا طبق روایاتی که امروز خوانده شد که همگی هم از اهل سنت بود، می فهمیم وهابیت جدای از اهل سنت است.

    2- فتاوای اهل سنت (و روایاتشان که تعدادی امروز بررسی شد)، جایز بودن تبرک را برای ما بیان می کند.