تاریخ سخنرانی: 06-08-1396
تفسیر آیات ۱ تا ۸ سوره مبارکه نجم در ارتباط با معراج پیامبر اکرم (ص)
] قبل از توضیح آیات سوره نجم توضیحی درباره معنای «تأویل قرآن» بیان شد به این صورت که تأویل معنای دیگری برای آیات قرآن است که فقط پیامبر (ص) و جانشینانش از آن اطلاع دارند و برای ما بازگو می کنند.[
آیه 1: «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى» - «سوگند به ستاره هنگامی که غروب می کند (یا صعود می کند)»
باید دید این ستاره چه قضیه ای دارد که خداوند به آن سوگند خورده که پیامبر (ص) هیچ وقت گمراه نمی شود؟! برای چنین چیز مهمی قسم خوردن به یک ستاره ساده درست نیست.
]برای فهمیدن تأویل نجم اقوال مختلف با ذکر سند بررسی شد تا بهترین آن ها را بپذیریم که این اقوال از این قرار بودند:[
1- مراد از نجم رسول خدا (ص) است و اذا هوی اشاره به شب معراج دارد که حضرت به سوی ملکوت آسمان بالا برده شد.
2- معنای آیات 1 تا 4 طبق قول دوم: قسم به آن ستاره ای که از آسمان فرود آمد در خانه امیر المؤمنین (ع)، همنشین شما (پیامبر (ص)) گمراه نشده و اینکه می گوید جانشین بعد از من کسی است که ستاره در خانه او فرود آید را از روی هوای نفس نمی گوید، بلکه چون ما به او گفته ایم این حرف را می زند. ]شرح قضیه در جلسه بیان شد و همچنین بیان شد که این ستاره است که ارزش قسم خوردن دارد.[
آیه 2: «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى» - «همنشین شما (پیامبر (ص)) از آن طریقی که او را به نتیجه و هدف مطلوبش برساند بیرون نشده و در اعتقاد و رأیش از آن طریقه خطا نرفته» ]روایات و توضیحات مربوطه نیز خوانده شد. همچنین بیان شد این آیه عصمت آن حضرت را نیز می رساند.[
آیه 3و4: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى » - «هرگز پیغمبر (ص) از روی هوای نفس سخن نمی گوید، آنچه می گوید جز وحی که بر او نازل شده نیست»
این از روی هوای نفس سخن نگفتن پیامبر (ص) را بعضی مقید و محدود به این دو مورد کرده اند: 1. خواندن مشرکان به سوی خدا 2. تلاوت قرآن. اما ما دلیلی نمی بینیم که این مسئله را مقید کنیم، چراکه اگر مقید باشد معنایش این می شود که پیامبر (ص) در غیر این دو از روی هوای نفس حرف می زند!!
آیه 5: «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى» - «خدای تعالی قرآن (یا وحی) را به آن جناب (پیامبر (ص)) تعلیم کرده است»
تعلیم دهنده یا خود خدای تعالی است یا جبرئیل (که چون او هم از خدا می آموزد، می توان گفت تعلیم دهنده خود خداوند است) و شدید القوی صفتی برای آن تعلیم دهنده است ]معنای شدید القوی نیز بیان شد[.
آیه 6: «ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى» - «جبرئیل با قوت و قدرت خودش بر آنچه که مأمور انجامش شده بود مسلط شد (یعنی آنچه را که مأمور شده بود به پیامبر (ص) وحی کند، وحی کرد)»
آیه 7: «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى»: یکی از دفعاتی که جبرئیل چیزی به پیامبر (ص) وحی کرده، در حالی بوده که پیامبر (ص) در افق اعلی (بالاترین نقطه مکانی آسمان) قرار داشته است.
آیه 8و9: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»: یعنی پیامبر (ص) بعد از افق اعلی جبرئیل را پشت سر گذاشت «سپس نزدیک و نزدیک تر شد» تا رسید به جایی که به اندازه دو کمان یا کمتر از آن فاصله داشت (همانجا که حضرت تنها بود و با خداوند حرف زد). حال در پاسخ به اینکه «پیامبر (ص) با چه چیزی اینقدر فاصله داشت؟»، روایات می گویند: پیامبر (ص) در آن نقطه از آسمان وقتی به سمت زمین نگاه کرد، احساس کرد «زمین» به اندازه دو کمان یا کمتر به او نزدیک است و همین قدر با زمین فاصله دارد. و باز در روایات آمده که حضرت آنجا در مقامی قرار گرفت که به اندازه دو کمان یا نزدیک تر از آن با «سخنی که خداوند داشت برای گفت و گو با حضرت خلق می کرد و به گوشش می رسید» فاصله داشت. ]در اینجا نیز روایاتی خوانده شد.[