امیرالمؤمنین(ع) با قنبر غلامش به بازار آمد تا پیراهنی تهیه کند. به مردی فرمود: دو پیراهن لازم دارم. آن مرد عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! هر نوع پیراهن بخواهی من دارم. همین که آن حضرت فهمید این شخص او را میشناسد، از او گذشت. به جامهفروش دیگری رسید که پسرش مشغول خرید و فروش بود. دو پیراهن یکی به سه درهم و دومی را به دو درهم خرید.
به قنبر فرمود: جامه سه درهمی برای تو باشد. عرض کرد: مولای من! این پیراهن برای شما سزاوارتر است. به منبر تشریف میبرید و مردم را وعظ و خطابه میفرمایید. فرمود: تو نیز جوانی و آراستگی سنین جوانی داری. از طرفی من شرم دارم از پروردگارم که خود را بر تو برتری دهم. از پیغمبر اکرم(ص) شنیدم که فرمود: «البسوهم مما تلبسون و اطعموهم مما تاکلون» از همان که میخورید و میپوشید به غلامان خود بدهید. [الی آخر روایت]
📖 منبع: پند تاریخ، ج۳، ص۱۹، به نقل از بحارالانوار، ج۹، ص۵۰۰
روایات چهارشنبه 31 مرداد