حضرت صادق(ع) فرمود: امیرالمؤمنین(ع) در یک قسمت از سفارشات خود به اصحاب فرمود:
بدانید قرآن راهنمای شبانهروزی شماست. در تاریکی شبهای گرفتاری و تنگدستی چراغی درخشان است. هرگاه پیش آمد ناگواری روی داد، ثروت و مال را فدای جان خویش کنید. چنانچه امری پدید آمد که بین حفظ دین و فدا کردن جان مجبور شدید (یکی را انتخاب کنید)، جان خود را فدای دین کنید.
توجه داشته باشید آن کسی نابود شده که دینش نابود شده باشد. تمام ثروت و هستی آن کس را دزد برده که دینش را ربوده باشند. بدانید با داشتن بهشت، فقر و تنگدستی در هر حال وجود ندارد؛ و با رهسپار شدن به سوی آتش نیز ثروتی نخواهد بود. آن آتشی که گرفتارش را رهایی نیست و چشمی که به آن آتش نابود شد خوب شدنی نخواهد بود.
📖 منبع: کافی، ج۲، ص۲۱۶
روایات چهارشنبه 19 شهریور
ابوجعفر فزاری نقل میکند که امام صادق(ع) به غلام خود که مصادف نام داشت، مبلغ ۱۰۰۰ دینار داد و فرمود: اجناس تجارتی خریداری کن و به مصر مسافرت نما، زیرا خانوادهام زیاد شدهاند.
غلام کالایی تهیه نمود و با تجار حرکت کرد. نزدیک مصر که رسیدند با قافلهای که از شهر خارج میشد روبهرو شدند. از آنها وضعیت بازار اجناس خود را جویا شدند. کالای آنها از اجناسی بود که عموم مردم به آن احتیاج داشتند. آنها جواب دادند: از این نوع جنس در مصر به کلی یافت نمیشود.
تجار با هم پیمان بسته و قسم یاد کردند که اجناس خود را کمتر از دو برابر قیمت خرید نفروشند و هر یک دینار کالا را به یک دینار سود بفروشند. به همین سود نیز فروختند.
وقتی مصادف به مدینه بازگشت و خدمت حضرت صادق(ع) رسید، دو کیسه به آن جناب تقدیم کرد و گفت: قربانت گردم، این هزار دینار اصل سرمایه و این هزار دینار سود آن است. حضرت فرمود: این مقدار سود زیاد است! مگر چه کردهاید؟! غلام تمام جریان را مشروحا عرض کرد و گفت که چگونه با هم قسم خوردهاند.
حضرت فرمود: سبحان الله! سوگند میخورید که از مسلمانان هر دینار را یک دینار سود بگیرید؟! سپس حضرت یکی از کیسهها را برداشت و فرمود: این اصل سرمایهام، من احتیاج به چنین سودی ندارم. سپس فرمود: ای مصادف! پیکار با شمشیر آسانتر از نان حلال پیدا کردن است.
📖 منبع: پند تاریخ، ج۲، ص۱۳۰ (به نقل از فروع کافی، ج۵، ص۱۶۱)
روایات چهارشنبه 8 فروردین 1403
شخصی خدمت امام حسن مجتبی(ع) آمد و از خشکسالی شکایت کرد. حضرت در بیان راه چاره فرمودند: «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از فقر و ناداری شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن». فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمت شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم. آنگاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
«اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا»؛ «از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا بارانهای مفید و پربرکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغهای خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.»
ارسال شده توسط سرکار خانم مروتی
روایات دوشنبه 11 دی 1402