یکی از مشکلات شایع ما آدمها اینه که نمیدونیم کی، کجا و چهطوری از همسرمون انتقاد کنیم که احتمال پذیرشش بالا بره. مثلاً فکر میکنیم وقتی یه نفر دیگه داره از همسرمون انتقاد میکنه، موقعیت خوبیه واسه اینکه ما هم پشت حرف طرف رو بگیریم و نظرمون رو بگیم. مثلاً مادر همسرمون داره بهش میگه عزیزم، چرا سر بچه داد میزنی؟ آروم هم بگی میفهمه. بعد ما یهو بُل میگیریم که: «ببین، ببین، مامانتم صداش در اومد. الان که دیگه من نمیگم، مامانت داره میگه» و خطاب به مادر میگیم: «مادر جون مگه اینکه از شما قبول کنه... من که دیگه خسته شدم از بس بهش گفتم. همش داره سر بچه داد میزنه... تازه این خوبشه... تو خونه بدتر هم میکنه!»
انتقاد کردن از دیگران، مثل اینه که با تیغ بیفتی به جون شخصیتش و بخوای جراحیش کنی و بهش شکل بدی. حالا وقتی داره از کسی انتقاد میشه، اگه ما هم دنبال اون انتقاد رو بگیریم، مثل اینه که نمک رو زخمش بپاشیم. مثل اینه که به آدمی که زمین خورده، ما هم یه لگد بزنیم!
بهترین واکنش تو این موقعیت اینه که اصلاً تو این گفتگوی مادر و فرزندی ورود پیدا نکنیم و بچهمون رو از اون اتاق ببریم بیرون و نذاریم شاهد زخم خوردن شخصیت پدر (یا مادرش) باشه! این کار هم به نفع همسرمونه، هم به نفع بچه و هم به نفع رابطههامون. چون کمک میکنه اعتبار و آبروی همسرمون و انسجام خانواده حفظ بشه و این چیزیه که فرزندمون شدیداً بهش نیاز داره.
به نظر شما آدم از همسری که آبرو و اعتبارش رو حفظ میکنه، بیشتر ممکنه تأثیر بپذیره یا از همسری که آبروش رو میبره؟!
حدس میزنم چی تو ذهنتونه. اگه انتقاد نکنیم، اینکه همسرمون مدام سر بچه داد میزنه رو کجای دلمون بذاریم؟
ببینید، قرار نیست اصلاً انتقاد نکنیم. اما نکات ریز زیادی وجود داره که دست به دست هم میده تا کلام شما و انتقاد شما اثرگذارتر بشه. یکیش همین صیانت از اعتبار و آبروی همسره. و یکیش هم انتقاد کردن تو زمان و مکان مناسبه.
ارسال شده توسط سرکار خانم رقیه پاشازاده
عمومی دوشنبه 24 اردیبهشت