محرم
گذشت پادشاه

پند تاریخ بخشش


روایات    جمعه 15 دی 1402

گذشت پادشاه

فردی در حق یکی از پادشاهان عرب مرتکب جرم بزرگی شده بود. روزی با پای خودش پیش پادشاه آمد. پادشاه به او گفت: با جرم و خطایی که مرتکب شدی، چگونه جرأت نمودی به پای خودت پیش من آیی؟ پاسخ داد: با خود فکر کردم هرچه جرم و خیانت من بزرگ باشد، عفو و بخشش شاهنشاه از آن بیشتر است. لذا به امید بخشایش به پیشگاه پادشاه شرفیاب شدم.

سخن او در دل پادشاه اثر بسزایی گذاشت و او را بخشید. وقتی یکی از نزدیکان شاه در پنهانی از او علت را جویا شد، پادشاه گفت: با خود فکر کردم اگر از او انتقام بگیرم دلم تسلی می‌یابد و خرسند می‌شوم، اما اگر او را ببخشم هم دل او را شاد نموده‌ام و هم نام نیکی از خود به‌جای گذاشته‌ام. به همین خاطر از کیفرش منصرف شدم.

ما از گناه خصم تجاوز کنیم از آنْک / در عفو لذتی است که در انتقام نیست

📖 منبع: پند تاریخ، ج۲، ص۹۷ (با تصرف)