باسمه تعالی
به خاطر اینکه شخص ساحر خود را در کنار خدا به عنوان قدرتی مستقل میداند و تصورش بر این است که میتواند در عالم تکوین تصرف نموده و برنامههای خداوند را به هم بزند. چنین تفکری قطعاً شرک بوده و قائلین به این تفکر شرک میباشند و مشرک هم کافر است.
بله ما حاضر به مباهله هستیم. لکن کسی که مطلبی را ادعا میکند او باید ادعای خود را اثبات نماید نه دیگران و این نیاز به مباهله ندارد. بلکه قبل از هرگونه مباهلهای باید طرفین بتوانند ادعای خود را اثبات کنند. اگر پذیرفته نشد آنگاه مباهله میکنند.
باسمه تعالی
این مطلب را ما در جزوه واژه شناسی کامل توضیح دادیم که از کتابخانه شعب می توانید تهیه نمایید. کفر در لغت به چند معنا آمده است. یکی از آن معانی انکار خداوند است و منظور از کافر در آیه مذکور کسی است که بر خلاف حکم پروردگار حکم دهد و آگاه به این مسئله باشد. در چنین صورتی از دین خارج شده است.
باسمه تعالی
مطلبی که شما فرموده اید صحیح نیست. ما میدانیم که خداوند أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ است یعنی عادل ترین کس خود خداوند متعال است و به عدالت بین بندگان حکم می کند و خداوند هیچ زمانی و مکانی را بدون حجت خود قرار نمی دهد. همیشه حجت های خداوند در هر مکان و زمانی وجود دارد. اصولا آمدن صد و بیست و چهار هزار پیامبر و اوصیای آنها و دوازده امام (ع) و نیز کتاب های آسمانی تحریف نشده و همچنین قرآن کریم که تا روز قیامت معجزه ی باقیه است به همین علت است که این حجت ها باشند تا افراد در هر کجا که هستند بتوانند از آنها استفاده کنند و گمراه نشوند.
مطلب بعد حجت های باطنی و ظاهری هستند. حجت باطنی عقل است که خداوند به هر کسی داده است و شما با عقل خود می توانید بفهمید که مسائلی که یهودیت یا مسیحیت می گویند مثل تثلیث یعنی خدای سه گانه باطل است چرا که اصلا با عقل ضدیت دارد و نیاز به قرآن و شریعت و امثالهم هم ندارد. حجت ظاهری نیز همان 124 هزار پیامبر، قرآن و ائمه(ع) هستند که حجت های ظاهری خداوند هستند و هرگز زمین از این حجت ها خالی نیست که گفتار حجت های خداوند بصورت احادیث و روایات و همچنین خود قرآن کریم وجود دارد و الان با این ارتباطاتی که در دنیا وجود دارد در هر کشور با هر درجه فسادی که وجود داشته باشد هر کسی میتواند از این حجت ها استفاده کند و دستش خالی نیست.
حال اگر فرض کنیم که کسی در روی کره زمین بود که به هیچ وجه نتوانست از این حجت ها استفاده کند قطعاً خداوند متعال حق او را ضایع نخواهد کرد و او را داخل دوزخ قرار نخواهد داد که در چنین موردی احادیث متعددی داریم که خداوند او را در محیطی کاملا آرام و مناسب حجت ها را برایش می آورد و او را امتحان خواهد کرد تا بتواند با اراده و عقل خود خوب و بد را تشخیص دهد و به هر طرف میخواست با اراده و خواست خودش گرایش پیدا کند.
بنابراین متولد شدن در مملکتی دینی یا غیر دینی در مورد هدایت شدن یا نشدن فرد درست نیست. برای مثال شما در کشور خودمان که به اسم جمهوری اسلامی است و این همه حوزه های علمیه و عالم دینی وجود دارد و تنها مملکت شیعه در کره زمین است، درصد بیدینان در مملکت ما از بعضی جاهای دیگری که مملکت بیدین هست و حتی مثل ما مملکت شیعه نیست بسیار بیشتر است و اینکه شما می بینید خیلی جوان ها نماز نمی خوانند، خیلی ها حجاب ندارند، انگیزه و غیرت دینی ندارند ولی شما همین را در ممالک کفر نشین در جاهایی که شما این حجت ها را در آن ضعیف می بینید اتفاقا آدم های بسیار متدین و قوی الایمانی هستند. مثلا در حجاز که مهد وهابیت است شیعیان خیلی معتقد و متدینی می بینیم که از شیعیان ایران هم اعتقادشان بسیار راسخ تر و قوی تر می باشد. این مورد در بحرین، امارات و کشورهای حوزه خلیج فارس حتی کشور نیجریه هم هست. پس اینکه کسی در مملکت دینی به دنیا بیاید هدایت شده است و برعکس صحیح نیست.