سخنرانی

جلسه 102: نمونه‌هایی از تقیه ائمه اطهار(ع) و اصحاب ایشان (2)

مبحث علم غیب
102 جلسه 102: نمونه‌هایی از تقیه ائمه اطهار(ع) و اصحاب ایشان (2)

تقیه نماز جماعت قیام علی بن یقطین

مبحث علم غیب
لینک دانلود   شنبه 20 مرداد
  • مروری بر مطالب این جلسه:

    ائمه(ع) در تمام زندگی خود در تقیه نبوده‌اند / آیا امیرالمؤمنین(ع) در زمان خلفای سه‌گانه، در نمازهای جماعت به آنان اقتدا نموده است؟! / تفاوت است بین اقتدا به امام جماعت با پشت سر او ایستادن / اگر حکومت و حاکمی ستمگر بود، آیا بر همه واجب است علیه آن قیام کنند؟ / آیا در کشورهای معاندی مثل عربستان، شعار دادن علیه اسرائیل و اقدامتی از این دست، وجه شرعی و عقلی دارد؟ / علی بن یقطین، وزیر هارون‌الرشید و شیعه امام موسی بن جعفر(ع) / درایت امام موسی بن جعفر(ع) در فرمان تقیه به علی بن یقطین


    - همه زندگی ائمه(ع) تقیه نبوده است. جاهایی تقیه حرام است و تقیه جای خودش باید باشد. اگر ائمه(ع) همه زندگانی شان تقیه می‌بود هیچگاه شهید نمی‌شدند.

    - از موارد تقیه نکردن ائمه(ع) این است که هیچگاه در مجلس معصیت حاضر نمی‌شود حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود که بعداً در مورد آن گفته خواهد شد.

    نمونه‌های تقیه در زمان ائمه اطهار -سلام الله علیهم اجمعین-

    یکی از اشکالاتی که وهابیت -به عنوان دشمن شیعه- سال‌ها است مطرح می‌کنند که برای ایجاد تشتت در شیعه و متزلزل کردن افکار می‌باشد این است که می‌گویند: "شیعه می‌گوید حضرت علی -علیه السلام- در زمان خلفا پشت خلفا می‌ایستاده و نماز می‌خوانده است. اگر این خلفا غاصب و منافق بودند و حق کسی را غصب کرده‌اند و حال امام جماعت شده‌اند، یک انسان عادی هم پشت چنین کسی نماز نمی‌خواند چون عادل نیست چه رسد به امام شما که آمده پشت سر خلفا نماز خوانده است و به آنها اقتدا کرده است! پس آنها را قبول داشته و عادل می‌دانسته است" و از کتب شیعه دلیل می‌آورد که این اتفاق افتاده است.

    در اینجا مخالف شیعه آمده از یک ظرافت‌هایی بر علیه شیعه استفاده می‌کند که عوام ما آنها را نمی شناسد! و دانشجویان و عالمان هم درآن دقت نمی کنند. مثلا در روایت شیعه آمده است: "و حضر المسجد و وقف خلف أبى بكر و صلى لنفسه" در مسجد حاضر مي شد و پشت أبي بكر مي ايستاد ؛ اما نماز را فرادي مي خواند -تفسير القمي، علي بن إبراهيم القمي  ج ٢ الصفحة ١٥٩-

    امام(ع) پشت سر آنها می‌ایستاد اما به آن اقتدا نمي كرد و براي خودش نماز مي خواند.

    وهابیت آمده این حدیث را تقطیع کرده و فقط قسمت اول آن را آورده است. واژه "خلف" یا "وراء" و یا واژه "ظَهَر" به معنای پشت می باشد و این واژه ها در نماز جماعت با واژه "اقتدا" فرق می‌کند. اقتدا در نماز جماعت یعنی من به امام جماعت اقتدا می‌کنم و نه تنها پشت سر امام جماعت نماز می‌خوانم بلکه آن مقدار از نماز را که امام باید بخواند را من نمی‌خوانم. 

    در احادیث "اقتدا" ندارد بلکه فقط "خَلف" و "وراء" دارد. مثلاً کسی وارد مسجدی می‌شود و برای اینکه حرمت نماز جماعت را نشکند پشت نمازگزاران می‌ایستد و آرام نماز خود را می‌خواند. این "خلف" و "وراء" می‌شود ولی آن را "اقتدا" نمی‌گویند.

    پس ما می‌توانیم پشت سر کسی نماز بخوانیم ولی اقتدا نکنیم و جواب این اشکال این است و تمام نمازهایی که حضرت پشت سر آنها می‌خوانده است اینگونه بوده است.

    برای اینکه جماعت ترک نشود و در آن زمان همه خود را موظف می‌دانستند که برای نماز به مسجد آمده و به آن حاکم یا خلیفه اقتدا کنند و اگر ائمه(ع) نمی‌آمدند و حاضر نمی‌شدند آن حکام بهانه های خوبی داشتند که بگویند این‌ها از نماز بریده‌اند و دین درستی ندارند و بهانه خوبی برای از میان برداشتن آنها به دست می‌آوردند.

    - روایت فوق در  تفسير نور الثقلين ج 4 صفحه  188 نیز آمده است.

    به هیچ وجه امام معصوم به غیر معصوم اقتدا نمی‌کند. چنین چیزی را خدا نخواسته است. اینکه برخی‌ها نقل می‌کنند که فلانی خواب دیده که امام گفته برو جلو تا پشت سر تو نماز بخوانیم اینها هیچ کدام صحت نداشته و ندارد. برای بزرگ کردن کسی اینگونه حرفها را از باب چاپلوسی و تملق می‌گویند یا لقب‌های بیخودی به کسی می‌دهند. اینها کسی را بزرگ نمی‌کند بلکه او را بدتر کوچکتر می‌کند. در صدر اسلام هم اینگونه افراد را داشتیم که فقط برای اینکه مردم سوره یاسین را بخوانند به دروغ می‌گفتند هرکس سوره یاسین را بخواند فلان ثوابها را می‌برد که آیت الله خویی(ره) در تفسیر تبیان این موضوع را بیان کرده است. سوره یاسین عظمت خودش را دارد لازم نیست که جعل حدیث کنیم یا نیازی نیست با غلو کردن بخواهیم عالمی را بالا ببریم.

    حال فرض می‌کنیم این اتفاق افتاده و امام معصوم پشت سر حاکم غاصب و ستمگر نماز خوانده است. در اینجا دو وجه پیدا می‌کند. اینکه امام بیاید پشت سر او نماز بخواند و جان خود و شیعیان را حفظ کند بهتر است یا اینکه نماز را ترک کند و علناً بدانند که به حاکم اقتدا نکرده است و جان خود و شیعیانش را در خطر بیندازد؟ عقل و شرع در اینجا می‌گوید تقیه کند و به شیعیان خاص خود اطلاع بدهد که من تقیه کرده‌ام و شیعیان هم دانسته و به یکدیگر منتقل کنند.

    قبل از بیان یک نمونه تاریخی در این زمینه به توضیحات زیر توجه نمایید:

    تکلیف افرادی که تحت سلطه حکومت ظالم زندگی می‌کنند چیست؛ آیا وظیفه‌شان قیام کردن است؟ باید گفت خیر. چنین وظیفه‌ای خداوند به دوش کسی نگذاشته است مگر با یک شرایطی آن هم نه به صورت قیام بلکه با حفظ شرایط و مراتب آن که مراجع در باب امر به معروف و نهی از منکر در رساله‌ها بیان کرده اند که آنجا هم طرف حق ندارد جان خود را به خطر بیندازد.

    مثلاً می‌دانی که در حجاز حاکمی جائر حکومت دارد و او دوست اسرائیل و پشتیبان او است. در اینجا نباید پرچم فلسطین را بالا ببری و مرگ بر اسرائیل بگویی چون جان خود را به خطر خواهی انداخت  و اصلاً نمی گذارند صدای تو به جایی برسد بلکه راه دیگری دارد مثل فعالیت‌های فرهنگی و غیره.

    اما روایتی در باب تقیه اصحاب ائمه(ع):

    محمد بن اسماعیل از محمد بن فضل روایت کرده است که گفت: اختلاف نمودند روات اصحاب ما در مسح دو پا که آیا از سر انگشتان تا ساق پا است یا از ساق پا تا سرانگشتان است. علی بن یقطین نامه ای به موسی بن جعفر علیه السلام نوشت: که یا ابن رسول الله اصحاب ما در مسح پا اختلاف دارند. اگر به خط شریف خود چیزی بنویسید تا بر آن عمل کنیم بسیار خوب است.

    جواب رسید: ای علی بن یقطین باید این طور وضو بگیری. سه مرتبه مضمضه می کنی و سه مرتبه استنشاق و سه مرتبه صورت را شستشو می دهی و آب را به داخل محاسن خود می رسانی. بعد تمام سر و روی گوش و داخل آن را مسح می کنی و سه مرتبه دو پایت را تا ساق می شویی. مبادا مخالفت با دستوری که دادم بنمائی همین که نامه به علی بن یقطین رسید، از فرمایش امام علیه السلام در شگفت شد. زیرا مخالف طریقه مشهور در میان شیعه بود؛ ولی گفت امام و پیشوای من است هر چه بفرماید، وظیفه من خواهد بود و به همان طریق عمل می کرد تا اینکه از او پیش هارون الرشید سخن چینی کردند.

    هارون به یکی از خواص خود گفت درباره علی بن یقطین خیلی حرف می زنند و من چندین مرتبه او را آزمایش کرده ام و خلاف آن ظاهر شده است. آن شخص گفت: چون رافضیان -شیعیان- در وضو با ما اختلاف دارند و پاها را نمی شویند، خوب است امیرالمؤمنین بطوری که او مطلع نشود، از محلی ببینند چگونه وضو می گیرد؛ با این آزمایش کشف واقع خواهد شد.

    هارون مدتی صبر کرد تا اینکه روزی علی بن یقطین را به کاری در منزل وا داشت و وقت نماز رسید. علی بن یقطین در اطاق مخصوصی وضو می گرفت و نماز می خواند. همین که موقع نماز شد هارون در محلی که علی او را نمی دید، ایستاده و مشاهده می کرد. علی بن یقطین آب خواست و به طوری که امام علیه السلام دستور داده بود وضو گرفت. هارون دیگر نتوانست صبر کند از محل خود بیرون آمد و گفت: بعد از این سخن هیچ کس را درباره تو قبول نمی کنم. از این رو علی بن یقطین در نزد هارون به مقام ارجمندی رسید.

    پس از این جریان، نامه موسی بن جعفر علیه السلام به او رسید؛ در آن نامه نوشته بود: یا علی بعد از این وضو بگیر به طوری که خداوند واجب کرده. صورتت را یک مرتبه از روی وجوب بشوی و مرتبه دوم از جهت آنکه شاداب شود و دست هایت را از مرفق همان طور شستشو ده و با بقیه رطوبت دستها سر و پاهایت را از سر انگشتان تا ساق مسح کن. آنچه بر تو می ترسیدم برطرف شد. -طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی جلد 2 صفحه 21- 

    شنبه 20 مرداد