دو نوع اراده داریم؛ اتیان و طلب/ مکتب جبر در واقع بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) و قبل از اینکه حضرت تدفین و تغسیل شوند در جمع یک عده ای پدیدار شد و گفتند اگر بخواهیم بر مردم حکومت کنیم باید از دو چیز جلوگیری کنیم: ۱- تفسیر واقعی قرآن ۲- نشر احادیث و روایات/ در روایاتی که در صحیح مسلم و صحیح بخاری هست میگویند که حاکم به منزله اولی الامر است به معنای صاحب دستور، یعنی هرچه گفتند بی چون و چرا باید پذیرفت، اگر چه خود او کاری خلاف انجام دهد!/ امام صادق(ع): نه جبر درست است و نه تفويض بلكه امرى است ميان اين دو امر.
مريد يعنی كسی كه چيزی را اراده می كند. بعضی اوقات مرید کاری را خودش انجام می دهد و یا انجام کاری را از دیگری می خواهد.
دو نوع اراده داریم:
اراده پروردگار از همان ابتدای خلقت از جمله این بوده است که خواسته تمام بندگان نماز خوان شوند منتها انجامش را از بندگان می خواهد. ما مشاهده می کنیم که اکثر جمعیت روی کره زمین گوششان به حرف های پروردگار بدهکار نیست، چرا؟ چون پروردگار به آنها اختیار داده است چه اینکه اگراختیار نبود همه اینها باید فقط خدای متعال را می پرستیدند.
❓ سوال: اگر در دین اجباری نیست پس چرا باید صبح بلند شویم نماز صبح بخوانیم و اگر بلند نشویم باید قضای آن را به جا آوریم و گناه کرده ایم؟!
ما مختار هستیم لکن این ها را خدای تعالی از ما به عنوان اراده "تشریعی" خواسته است. همه کارها به خواست و اراده خداوند است، از جمله این کارها این است که ما در انجام کارها اختیار داشته باشیم.
❓سوال: جبر از کجا به وجود آمد؟ چرا در گذشته و حال با توجه به مردود بودن آن، پیروان مکتب جبر آن را ترویج می کنند؟
مکتب جبر در واقع بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) و قبل از اینکه حضرت تدفین و تغسیل شوند در جمع یک عده ای پدیدار شد و گفتند اگر بخواهیم بر مردم حکومت کنیم باید از دو چیز جلوگیری کنیم: ۱/تفسیر واقعی قرآن ۲/ نشر احادیث و روایات، چرا که کسانی که تفسیر قرآن را از زبان پیامبراسلام(ص) شنیدهاند می میرند و بعد از آن تفسیر را خودمان خواهیم گفت از احادیث هم جعل می کنیم. (از جمله جاعلین حدیث ابوهریره است که بیش از یکصد هزار حدیث جعل نموده است)
مثلاً در قرآن هست که{ نماز را بپا دارید } اما چگونگی آن را بیان نکرده است، پس با خودشان می گویند نیاز به مهر نیست، دست بسته نماز بخوانید و...
همچنین در روایاتی که در صحیح مسلم و صحیح بخاری هست میگویند که حاکم به منزله اولی الامر است به معنای صاحب دستور، یعنی هرچه گفتند بی چون و چرا باید پذیرفت، اگر چه خود او کاری خلاف انجام دهد!
امام صادق(ع): نه جبر درست است و نه تفويض بلكه امرى است ميان اين دو امر، راوى گويد: گفتم امر ميان دو امر چيست؟ فرمود مثلش اينست كه مردى را مشغول گناه بينى و او را نهى كنى او نپذيرد و تو او را رها كنى و او آن گناه را انجام دهد، پس چون او از تو نپذيرفته و تو او را رها كردهاى نبايد گفت تو او را بگناه دستور دادهاى. (پس معلوم است جبری در كار نيست! خودش خواسته که برود گناه انجام دهد.)