سخنرانی

مکتب تفویض از دیدگاه عقل و شرع

  • مروری بر مطالب این جلسه:

    مکتب تفویض دقیقاً نقطه مقابل مکتب جبر است، اما وسعت آن به اندازه مکتب جبر نیست/ تفویض در لغت و اصطلاح/ تنها جایی که کلمه‌ای از خانواده "فوض" در قرآن آمده، آیه ۴۴ از سوره غافر است/ به طرفداران این تفویض "مُفَوِّضَه" می گویند/ از بین اهل سنت فرقه ای هست بنام "مُعْتَزِله" که عده ای از آن ها یا همه شان به این نوع طرز فکر معتقد هستند/ دلایل عقلی و شرعی بر رد عقاید مکتب تفویض


    مکتب تفویض دقیقاً نقطه مقابل مکتب جبر است، اما وسعت آن به اندازه مکتب جبر نیست.

    تفویض در لغت: از خانواده فَوَضَ می باشد به معنای واگذار کردن.

    از نظر اصطلاح: یعنی واگذار کردن کارها به خداوند متعال به این صورت که خداوند این عالم را بعد از آفرینش به حال خود رها کرده و گفته هر کاری که دلتان می خواهد انجام دهید.(سلب مسئولیت از جانب خدا و افتادن تمام مسئولیت ها بر بنده)

    تنها جایی که کلمه‌ای از خانواده "فوض" در قرآن آمده، آیه ۴۴ از سوره غافر است:

    فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ ۚ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ

    پس به زودی آنچه را به شما می گویم به یاد خواهید آورد، من کار خودم را به خدا واگذار می کنم، بی گمان خداوند (نسبت) به بندگان بیناست

    به طرفداران این مکتب "مُفَوِّضَه" می گویند. این ها بسیار محدود هستند، از بین اهل سنت فرقه ای هست بنام "مُعْتَزِله" که عده ای از آن ها یا همه شان به این نوع طرز فکر معتقد هستند.

    دلایل عقلی بر رد عقاید مکتب تفویض:

    1. شرک و دوگانه پرستی: کسی که به تفویض معتقد است،  خود را در انجام ارادی تام الاختیار می داند و استقلال تام دارد و هیچ قدرتی، حتی خداوند هم نمی تواند در افعال ارادی او دخالت کند!
    2. محدود ساختن قدرت پروردگار جهان
    3. بی نیازی از آفریدگار: یک نوع بی نیازی که منشأ یک سلسله مفاسد اخلاقی است.


    حدیثی از امام صادق(ع): از چهار گروهی که از چهار چیز می ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب می کنم،چرا به چهار چیز پناه نمی برند:

    1- آنکه از ترس می نالد،چرا به این کلام خداوند عزّوجل پناه نمی برد که فرموده است:

    ... حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ

    [لطف و یاری]خدا برای ما بس است و چه خوب وکیلی است!». (آل عمران، آیه ۱۷۳)

    زیرا خدای جلّ جلاله به دنبال این ایه فرموده است:«آنان که چنین گفتند، با پیروزی و سرافرازی، بی آنکه اندکی به آنها برسد،از جهاد برگشتند».

    ۲- در شگفتم از کسی که از غم در هراس است، چرا به دعای یونس(ع) پناه نمی برد، آنجا که خداوند عزّوجل از قول او فرمود: 

    ... لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

    جز تو خدایی نیست،تو از اینکه مورد اعتراض باشی،منزّهی.به راستی که من از ستمکاران بودم».(سوره انبیاء،ایه ۸۷)؛ زیرا خداوند،به دنبال این ایه فرموده است:«یونس این گونه به خدا پناه برد،ما او را از غم رهایی دادیم و این گونه،مؤمنین را از غم نجات می دهیم».

    ۳- در تعجبم از شخصی که درباره اش مکر و حیله شده است، چرا به این گفتار خداوند پناه نمی برد که فرمود:

    ... وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ

    کار خود را به خدا واگذار می کنم،بی شک او نسبت به بندگان بیناست».(سوره مؤمن آیه ۴۴)؛ زیرا خداوند درباره گوینده این سخن فرمود:«فوقاه الله سیئات ما مکروا؛خداوند از بدی هایی که درباره اش اندیشیده بودند،او را نگه داشت».

    ۴- و در شگفتم از کسی که دنیا و زینت آن را می خواهد که چرا پناه نمی برد به آیه 

    ... مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ...

    (سوره کهف، ایه ۳۹)؛ زیرا خداوند از قول شخص مؤمنی که در حال «مناظره» با رفیق ناسپاس خود بود،می فرماید:«چرا وقتی داخل باغت شدی،این جمله را نگفتی.«هر چه خدا خواست و نیرویی نیست جز از سوی خداوند». زیرا من از امام صادق(ع) شنیدم که خداوند به دنبال این گفتار، از قول آن مؤمن،به یار همراهش گفت:اگر می بینی من مال و فرزند کمتری دارم،پس،امیدوارم که خداوند بهتر از باغ تو را نصیبم کند:

    فَعَسَىٰ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ ...

    ممکن است،خداوند بهتر از باغ تورا به من ببخشد».(سوره کهف آیه ۴۰) و امیدش به تحقق پیوست؛ زیرا عسی در ایه موجبه است.

    (یعنی هرکس بگوید: "ماشاءاللّه..." خداوند بهتر از آنچه از کالاهای دنیایی است به او می دهد)

    🔺 این است معنای واقعی تفویضِ کارها به پروردگار مهربانمان.