مقالات روایات مذهبی اسلامی و کلیپ

پند تاریخ-قیامت-معاد-بهلول
بهلول و هارون

هنگامی که هارون از سفر حج مراجعت می‌نمود، بهلول در سر راه او ایستاده بود و با صدای بلند سه مرتبه صدا زد: هارون! هارون پرسید که این صدا از کیست؟ گفتند: بهلولِ مجنون است. هارون رو به بهلول کرد و گفت: می‌دانی من کیستم؟ بهلول گفت: تو آن کسی هستی که اگر در مشرق ظلم کنند و تو در مغرب باشی، مسئولیت آن ظلم با تو بوده و در روز قیامت بازخواست خواهی شد.

هارون گریه کرد و گفت: از من حاجتی بخواه. بهلول گفت: حاجت من این است که گناهان مرا دستور دهی ببخشند و مرا داخل بهشت کنند. هارون گفت: این کار از من ساخته نمی‌شود، ولی قرض‌های تو را می‌پردازم. بهلول پاسخ داد: به اموال مردم قرض پرداخت نمی‌شود. شما اموال مردم را به خودشان برگردانید. هارون گفت: دستور می‌دهم برای تامین معاش تو حقوقی دائمی (مادام‌العمر) بپردازند. بهلول گفت: ما همه بنده خدا هستیم. آیا ممکن است خداوند تو را در نظر گرفته باشد و مرا فراموش کند؟!

📖 منبع: پند تاریخ، ج۱، ص۱۷۸

پند تاریخ قیامت معاد بهلول

روایات    چهارشنبه 2 اسفند