مقالات روایات مذهبی اسلامی و کلیپ

روایت-وفا
شفا به شرط وفا!

شخصی غلام پرهیزگار و پارسایی داشت. زمانی سخت بیمار شد و از بهبود یافتن خود مایوس گردید.

با خداوند عهد کرد اگر خوب شدم به شکرانه سلامتی خویش، همین غلام را آزاد می‌کنم. خداوند هم او را شفا داد و از بستر حرکت کرد ولی بعد از بهبود، دل از غلام نمی‌کند! سرانجام نیز آزادش نکرد.

پس از مدتی باز بیمار شد و مانند مرتبه پیش در بستر افتاد. به غلام گفت برو طبیب را بیاور تا مرا معالجه کند. غلام در پی طبیب رفت، اما هنگامی که برگشت، گفت: طبیب می‌گوید من او را مداوانه نمی‌کنم زیرا او آنچه می‌گوید وفا نمی‌کند و بر سر پیمان خویش نیست.

از سر از شنیدن این سخن خواجه متنبه شد و گفت: به طبیب بگو من از عهدشکنی توبه کردم و دیگر خلاف عهد نمی‌کنم. غلام رفت و پس از بازگشت گفت: طبیب هم می‌گوید: تو اگر بر سر وفا باشی، ما هم شربت شفا به تو ارزانی خواهیم داشت...

این داستان، مضمون آیه ۶۵ سوره مبارکه عنکبوت را به انسان یادآور می‌شود که می‌فرماید: فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ - پس زمانی که در کشتی سوار می‌شوند [و در وسط دریا امواج خطرناک آنان را محاصره می‌کند]، خدا را در حالی که ایمان و عبادت را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می‌کنند می‌خوانند، و چون به سوی خشکی نجاتشان می‌دهیم به ناگاه به آیین شرک روی می‌آورند!!

📖 منبع: پند تاریخ، ج۲، ص۲۸ (با تصرف)

روایت وفا

روایات    شنبه 2 دی 1402

پند تاریخ-وفاداری
پاداش وفاداری

یعقوب لیث وقتی با لشکریان خود به نیشابور رسید، محمد طاهر حاکم آنجا بود. محمد طاهر با یعقوب از در مخالفت وارد شد، یعقوب هم شهر را محاصره کرد.

زمامداران و ارکان دولت محمد طاهر پنهانی نامه‌ها نوشتند و آمادگی خویش را برای فرمانبرداری از یعقوب و مخالفت با طاهر اعلام کردند، به‌جز ابراهیم حاجب (وزیر دربار) که بر وفاداری و پیمان ارادت محکم بود.

همین که یعقوب شهر را فتح کرد، ابراهیم را خواست. به او گفت: از چه‌رو همه بزرگان و سرداران نامه برای من نوشتند، ولی تو با آنها موافقت نکردی؟ ابراهیم گفت: مرا با شما سابقه دوستی و محبتی نبود تا به‌وسیله نامه تجدید عهد گذشته را بکنم و نه از محمد طاهر شکایت داشتم تا با او مخالفت نمایم. جوانمردی نیز به من اجازه نداد که ناسپاسی کرده و با شکستن پیمان و عهد حق لطف‌ها و پرورش او را ضایع کنم.

یعقوب گفت: تو شایسته‌ای که مورد توجه و تربیت واقع شوی و به مقام ارجمندی برسی! به همین جهت، یعقوب او را به درجه‌ای بزرگ مفتخر گردانید و کسانی که نسبت به ولی‌نعمت خویش ناسپاسی کرده بودند، با انواع شکنجه‌ها کیفر داد...

📖 منبع: پند تاریخ، ج۲، ص۲۵

پند تاریخ وفاداری

روایات    چهارشنبه 24 آبان 1402