مقالات روایات مذهبی اسلامی و کلیپ

معرفی کتاب-طنز-کودک
معرفی کتاب «حالا تو حلوا بساز»

نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری 
ناشر: جمال
تعداد صفحه: ۴۸

این کتاب طنزآمیز برگرفته‌ای از آیه ۲۱۶ سوره مبارکه بقره است (عَسَی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً...). ماجرای پسر نوجوانی به نام روزبه را تعریف می‌کند که پیراهنی سخنگو دارد. این پیراهن دوست و همدم روزبه است. پیراهن از اینکه شسته و یا اتو شود، خوشش نمی‌آید و مدام سر روزبه غر می‌زند که چرا این بلاها را سرش می‌آورد. رابطه روزبه با پیراهنش روزبه‌روز بیشتر شده و باعث می‌شود مادر روزبه به کارهای او شک کند!

مخاطب کتاب خودش را جای پیراهن روزبه می‌گذارد و متوجه می‌شود همین چرخ‌زدن‌ها در بشکه لباس‌خوار یا آویزان‌شدن روی رخت‌پهن‌کن با همه سختی‌هایی که برایش دارد،‌ به نفعش است و تحمل کردنشان ارزش دارد.

برشی از کتاب
- مامان جان شما بودید؟ شما بودید که مرا صدا کردید؟ با من کاری داشتید مامان جان؟
- پسرم خیالاتی شدی؟ انگار حالت خوب نیست! می‌بینم چند وقت است با خودت حرف می‌زنی! گاهی صدایت تا طبقه پایین هم می‌آید. پریروز داشتی می‌گفتی عزیزم بگذار دکمه‌هایت را ببندم بعد حرف بزن! چند وقت است اصلاً یک جوری شدی! می‌خواهی ببرمت پیش روان‌پزشک؟
- نه مامان. فکر کنم اثر کم‌خوابی‌های روزهای امتحان است. یک ذره به خواب و خوراکم برسم حالم خوب می‌شود. شما نگران نباشید. نه، شما نگران نباشید.

علاقه‌مندان جهت تهیه این کتاب، می‌توانند همه روزه (غیر از ایام تعطیل) از ساعت ۱۰ تا ۱۵ با واحد کتابخانه مؤسسه میقات‌‌القرآن (شعبه مرکزی) تماس حاصل نمایند. تلفن: 
۰۲۱-۵۵۳۷۰۵۱۷ 
۰۲۱-۵۵۳۹۰۱۴۴ 

معرفی کتاب طنز کودک

عمومی    جمعه 11 آبان 1403

معرفی کتاب-کودک-طنز
معرفی کتاب "خنده‌های زنجبیلی"

نویسنده: رفیع افتخار
ناشر: جمال
تعداد صفحه: ۷۹

کتاب خنده‌های زنجبیلی اثری است طنز و نمکین با داستان‌های پر کشش و شیرین که شادی در کنار تامل را برای کودکان و نوجوانان به ارمغان می‌آورد.

برشی از کتاب: 
داداش مسعودم پرسید: لوبیا می‌خوری؟ چشم‌هایم را بستم و محکم سرم را تکان دادم. داداش مسعودم کمی سینه‌اش را جلو داد و داد کشید: «هی گارسن! سه پرس لوبی با مخلّفات برا این بچه مخصوص باشه.» تا آن وقت پایم را تو همچین جایی نگذاشته بودم. خیلی برایم تازگی داشت. گارسون دو کاسه‌ی پر لوبیا با نان سفید و نوشابه جلوی کارگردان و داداش مسعودم گذاشت، اما لوبیای من یه ذره تو یه کاسه‌ی کوچولو بود. لعابشم خیلی کم بود؛ اما تند و تیز و خوشمزه بود. وقتی خوردم و تمامش کردم با چشم‌هایم گفتم: «بازم می‌خوام.» داداش مسعودم با نگاهش جوابم داد: «شکمو چقدر می‌خوری؟» با چشم‌هام گفتم: «پول خودمه!»

علاقه‌مندان جهت تهیه این کتاب، می‌توانند همه روزه (غیر از ایام تعطیل) از ساعت ۱۰ تا ۱۵ با واحد کتابخانه مؤسسه میقات‌‌القرآن (شعبه مرکزی) تماس حاصل نمایند. تلفن: 
۰۲۱-۵۵۳۷۰۵۱۷ 
۰۲۱-۵۵۳۹۰۱۴۴ 

معرفی کتاب کودک طنز

عمومی    جمعه 6 مهر 1403