خون مایعی است که وظیفه اصلی آن (جدا از نقش دفاعی در برابر میکروبها) رساندن اکسیژن و مواد غذایی به اندامها و بردن مواد زاید از آنها میباشد. به همین جهت لازم است پیوسته در تمام بخشهای بدن حاضر بوده و و دائما نیز در حرکت باشد. اما بحث ما سر اندامی است که این مایع ناآرام را در تمام سالهای عمر به حرکت درمیآورد. آن هم با قدرتی که آن را تا دورترین بافتها و سلولهای بدن راهی میکند و بعد هم بازمیگرداند! این اندام حیاتی و نیرومند، «قلب» نام دارد.
قلب یا دل اندامی ماهیچهای و توخالی است که با انبساط و انقباض پیوسته خود (حدود ۷۰ بار در دقیقه!)، خون را در رگها به گردش درمیآورد. توجه داشته باشید که مسئله فقط به حرکت درآوردن خون نیست. هر خونی هر جایی نباید برود. خون حاوی اکسیژن و مواد غذایی باید به سوی بافتهای گرسنه برود و بعد از دریافت مواد زاید آنها بازگردد. اما تصفیه این خون از زوائد و حامل شدن آن به مواد مغذی هم برای خود داستانی جالب و ماجرایی شنیدنی دارد...
قلب از چهار حفره (دو بطن و دو دهلیز) تشکیل شده و بین آنها نیز دریچههایی یکطرفه قرار دارد. نوبت انبساط و انقباض این حفرهها و باز و بسته شدن دریچههای ظریفی که بینشان قرار دارد، آنقدر دقیق تنظیم شده که اختلال کوچکی در ترتیب و تاخر عملکرد آنها، میتواند لحظه پایانی زندگی باشد!
امام صادق(ع) این صفحه از کتاب آفرینش انسان را اینطور و در عین اختصار به مفضل بن عمر توضیح میدهد:
«اى مفضّل! اينك قلب را برايت شرح مىدهم: بدان در برابر روزنههاى شُش، روزنههايى نيز در قلب است تا قلب حرارت نگيرد. تا جايى كه اگر اين روزنهها ناهماهنگ گردند و ترتيب و تقابل را از دست بدهند، نسيم و نفس به دل نمىرسد و آدمى هلاك مىگردد! آيا هيچ هوشمند و خردمندى مىپندارد كه اين از سر خود چنين باشد و آيا عقل او سخنش را تصديق مىنمايد؟» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۶۴)
مقالات شنبه 7 مهر