باسمه تعالی
سیادت به این معناست که هر کس از نسل پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین و ائمه اطهار - سلام الله علیهم اجمعین- باشد سید نامیده می شود. چه زن باشد و چه مرد. سیادت از مرد منتقل می شود نه از زن. چرا که در مسائل زناشویی، فاعل با مفعول فرق می کند و انتقال دهنده ی موارد ژنتیکی و امثال آن، فاعل می باشد نه مفعول. بطور مثال اگر یک فاعل باشد و ده مفعول، در این صورت پس از آمیزش، همه ی مفعولین می توانند گیرنده ی موارد ژنتیکی و امثال آن باشند و بلعکس آن صادق نیست.
باسمه تعالی
1- انتخاب مرجع به روش فوق الذکر مشکلی ندارد.
2- در مورد قسمت دوم سوال شما؛ در این صورت باید با مراعات الاعلم فالاعلم مراجعه نمایید. به عبارت دیگر مرجعی که شما انتخاب کرده اید حتما داناتر از دیگران است. فلذا مرجع بعدی باید بر مرجع قبلی داناتر و یا یکسان باشد ( از نظر علم فقه ). در غیر این صورت جایز نیست.
باسمه تعالی
در چنین صورتی امر به معروف و نهی از منکر به شما فعلا واجب نمی باشد. در مورد قسمت بعدی سوالتان نیز باید بگوییم شما باید سخن گفتن را از درون خانواده خود شروع نموده و با افرادی که حرف زدن با آنها برایتان آسان است شروع کرده و ادامه دهید، سپس کم کم این کار را گسترش داده و به دایره های بعدی توسعه دهید. این کار زمان بر است لکن نتایج بسیار مفیدی برای شما به دنبال خواهد داشت.
بسمه تعالی
البته فرمایش ایشان صد درصد صحیح نمی باشد بلکه نه ایشان بلکه افراد دیگری نیز هستند که گاهی در عالم رویا قسمتی از وقایع آینده را می بینند و سپس آن وقایع به وقوع می پیوندد، اینها موارد تازه ای نیست و همینطور که گفتیم افراد بیشماری بودند که چنین خوابهایی را می بینند و خواب آنان تعبیر صحیح نیز داشته است و دلیل آن نیز این است که روح این افراد دارای لطافت خاصی بوده که سیر روحانی آنها نسبت به دیگران زیادتر می باشد.
باسمه تعالی
از میان کتب اهل سنت می توانید به شرح ابن ابی الحدید معتزلی رجوع کنید و نیز از میان کتب شیعه به کتاب المراجعات، شبهای پیشاور و نیز کتاب شریف الغدیر در ذیل مبحث رحلت پیامبر اکرم(ص) و اتفاقات بعد از آن مراجعه نمایید البته در کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی و نیز دو کتاب دیگر از کتب متعدد اهل سنت این واقعه را نقل نموده اند.
باسمه تعالی
در این مورد 2روایت موجود می باشد یکی آنکه فردی که به عنوان موسی نامیده شده موسی بن عمران نبوده بلکه موسی بن یوشع بن نون بوده است و دوم اینکه همه ی پیامبران باید تحت تعالیم الهی باشند و معلم آنها خدای تعالی است حال گاهی خداوند متعال توسط جبرئیل یا ملکی آنها ا را مورد آموزش خاص خود قرار می دهد و یا اینکه خود مستقیما بدان اقدام می نماید و حضرت خضر هم واسطه ای است از جانب خداوند که مطلبی را به پیامبرش که حضرت موسی(ع) بوده انتقال دهد و این باعث افضلیت آن فرد به پیامبر الهی نیست مثل اینکه می گوییم جبرئیل فلان مطلب را به پیامبر آموزش می دهد در این صورت جبرئیل بر پیامبر افضل نیست چون او آنچه را که آموزش می دهد درواقع از جانب خدای متعال به پیامبر بیان می دارد.
باسمه تعالی
متاسفانه آنگونه که شما فرموده اید، مطلب همان طور بوده است و این را مورخان اهل سنت و نیز دانشمندان شیعی در کتب معتبر خود نقل کرده اند. به همین خاطر عقلای امت، ابوبکر را خلیفه ی مسلمین نمی دانند. چون نه از طرف خدا و نه از طرف رسول(ص) به مردم معرفی شده بود و نه اکثریت مردم به او رای داده بودند و نه صلاحیت برای این کار را در خود می دید.
باسمه تعالی
اعمال نماز از نظری بر دو دسته تقسیم می شود. دسته ی اول اعمالی که در نماز مستحب بوده و جزء ارکان یا واجبات نماز نمی باشد. مانند فرستادن صلوات در رکوع نماز یا خواندن قنوت. دسته ی دوم اعمالی است که جزء ارکان یا واجبات نماز می باشد و ترک عمدی آن موجب ابطال نماز و ترک سهوی ارکان نماز موجب ابطال و ترک سهوی غیر ارکان در صورت امکان تکرار آن عمل بر انسان واجب است. در دسته ی دوم شما نمی توانید چیزی را کم و یا زیاد نمایید مانند صلوات بعد از تشهد یا خواندن خود تشهد، در غیر این صورت بدعت و حرام می باشد.
باسمه تعالی
ظاهرا مطلب ما را خوب متوجه نشده اید. به یک اعتبار صفاتی که شما هم دارید، موهبیتی است. گیرم در جذب این صفات و چگونگی بکار گیری آنها دارای صفتی بنام اختیار هستید. حتی خود این اختیار را هم پروردگار متعال به شما داده است و دلیلش هم آن است که شما اصلا در عالم وجود به غیر از خالق هستی کس دیگری را موثر در وجود نمی دانید و لذا هر آنچه که هست از خالق هستی است. لکن مطلب مهم اینجاست (خوب دقت کنید) که وقتی به شما صفت اختیار و یا اراده داده می شود، نحوه استفاده از این اختیار و بکارگیری اراده به دست شماست نه به دست خداوند متعال و این مطلب چه در معصومین و چه در غیر آنها نیز صادق است. معصومین نیز می توانستند با اراده و اختیار خود حتی معصیت نیز مرتکب شوند. لکن با شناخت و معرفت بالایی که داشتند توانستند با عمر کوتاه خود و با اراده و اختیار خدادادی بهترین مسیر را انتخاب کرده و اراده و اختیار موهبتی را در کسب صفات پسندیده و نیکو به کار برند.
باسمه تعالی
اگر موانعی که پیامبر گرامی (ص) بخاطر آن موانع که از جمله بیماری های خاص می باشد را بتوانیم برطرف نماییم، مسئله ی ضعف که آن حضرت فرموده اند نیز خود بخود برطرف خواهد شد. چرا که آن حضرت علت عدم ازدواج فامیلی را پدیدار شدن ضعف نامیده اند. پس اگر ضعف به گونه ای برطرف شود ، دیگر از نظر آن بزرگوار این ازدواج مانعی نخواهد داشت و این عمل امروز با آزمایش های خاص انجام شده و به عروس و داماد کمک شایانی می نماید.
باسمه تعالی