شهادت امام جعفر صادق علیه السلام

پرسش پاسخ شرعی

لطفا قبل از ارسال سوال آن را در بین سوالات جستجو نمایید تا از تکرار جلوگیری شود.

باسمه تعالی

در مورد عالم ذر، ظاهر روایات چنین چیزی را اثبات نمی کند لکن در این رابطه می توانید به کتاب بحارالانوار و نیز اصول کافی مراجعه نمایید. البته خود آن بزرگواران نیز مانند مرحوم مجلسی (ره) بعضاً توضیحاتی را در همین رابطه در کتب مذکور بیان کرده‌اند. اما در مورد ولایت امیرالمومنین -سلام الله علیه- توسط مخلوقات نیز باید گفت این سخن به آن طور که بعضی از مردم می گویند صحیح نیست. چون غیر از انسان و جن، دیگر موجودات در مقابل خداوند متعال اراده ای از خود ندارند و مکلف نیز نیستند. پس بنابراین قبول چیزی از جانب خداوند و یا نپذیرفتن آنها صحیح نیست.

باسمه تعالی

1- خیر. خواندن سوره های قران فضیلتی جدا و دعا کردن فضیلتی دیگر دارد و این ها ارتباطی به یکدیگر ندارد. مگر آنکه در قرآن آیه به صورت دعا مطرح شده باشند مانند "رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ". در اینجا هم فضیلت تلاوت قرآن حاصل می‌شود و هم فضیلت دعا.

2- خیر.

3- دعای شما برای مومنین و مومنات فقط به شیعیان امیرالمومنین -علیه السلام- میرسد و برای غیر شیعه فقط برای هدایت آنها می توانید دعا کنید. چون دعا در قسمت های دیگر برای آنها منوط به پذیرش ولایت توسط آنها می باشد.

باسمه تعالی

اگر جن بخواهد برای کسی متمثل شود حتماً باید در قالب مثالی این کار را انجام دهد. در غیر این صورت خودش به خودی خود قابل رویت نیست و برای اینکه کسی این موجود را در قالب مثالی ببیند حتماً باید برای این کار دلیلی وجود داشته باشد. یا از جانب آن فرد یا از جانب خود آن موجود. پس بی دلیل و صرف ادعای دیدن، چیزی را اثبات نمی کند. اما متمثل شدن آنها حتماً با اراده الهی می باشد و در واقع با اجازه او تعالی و در این زمینه محدودیت‌های شدیدی برای آنها وجود دارد. 

باسمه تعالی

دیدن شیطان در حالت احتضار امکان دارد لکن این اتفاق بسیار کم آن هم برای افراد خاصی می افتد و در چنین صورتی شیطان باید در قالب مثالی ظاهر شود و مسلما قصد حضور او در چنین حالتی برای آن فرد خاص، گمراه کردن او می باشد. شارع مقدس به همه مومنین و مومنات پیشنهاد کرده است که وقتی شخصی در حالت احتضار قرار گرفت برای او دعاهای ویژه ای بخوانند. مخصوصاً تلاوت قرآن کنند و علما نیز دعای عدیله را پیشنهاد کرده‌اند.

باسمه تعالی

اولاً اموات از قبرستان بیرون نمی آیند چون وقتی بدن داخل قبر می شود بعد از مدتی از بین میرود و تبدیل به خاک می گردد. آن چیزی که باقی می‌ماند روح است که آن هم در قبر وجود ندارد بلکه در عالم برزخ است و اشراف بر قبر دارد. ثانیاً همانطور که بیان کرده اید ارواح در عالم برزخ، البته ارواح مومنین و مومنات، هر لحظه منتظر این هستند که زندگان برای آنها در دنیا کار خیری انجام دهند و به آنها هدیه کنند و خداوند تبارک و تعالی برای آنها زمان هایی را قرار داده است که بتوانند به عالم دنیا نیز بیایند و از نزدیک هم در جریان امورات خاندان و اهل بیت خویش قرار گیرند. ثالثاً انسان وقتی می میرد دیگر نمی تواند به این دنیا بر گردد بلکه روح او در عالمی به نام عالم برزخ قرار می گیرد. بازگشت از عالم برزخ به دنیا حتماً باید با اذن و اجازه الهی باشد و این کار فقط در بعضی از موارد استثنایی و برای پیامبران(ع)، ائمه(ع) و صالحین می باشد و برای هدف خاصی. رابعاً برقراری ارتباط بین ارواح در عالم برزخ میان ارواح زندگان و مردگان امری طبیعی است که در بحث رؤیا (لینک) به آن اشاره کرده ایم که می توانید به آنجا رجوع نمایید.

باسمه تعالی

این اتفاق برای انسان ها می افتد. چه در بیداری و چه در خواب و هشداری برای همه انسانها است که باید به فکر مرگ باشیم و قبل از رسیدن آن زمان حساس، کارهای خود را سر و سامان دهیم. اگر بدهکاری دارید، مادی یا معنوی، آن را تسویه کنید و اگر خدای ناکرده گناهی بر گردن دارید توبه و استغفار کنید و برای اتفاقی که افتاده است نیز صدقه بدهید و تا مدتی استغفار نمایید. اعمال ماه مبارک رمضان را در حد توان انجام دهید.

باسمه تعالی

هر کسی چه مثبت چه منفی صحبت کند باید برای سخن خود دلیل بیاورد. آنان که می گویند این قرآن سخنی غیر الهی است نیز باید برای صحبت خود دلیل بیاورد و ما که می گوییم قرآن کلام الهی است برای سخن خود دلیل داریم. شما در این رابطه می توانید به تفسیر بیان نوشته آیت الله خویی -رحمة الله علیه- که سوره حمد را تفسیر کرده‌اند مراجعه نمایید. بعد از مطالعه آن اگر اشکالی بود در خدمت شما هستیم.

باسمه تعالی

اگر مسلمان باشند به آنها خواهد رسید و اگر غیر مسلمان باشند تاثیری در حال آنها نخواهد داشت.

باسمه تعالی

صدقه به معنای کار خیر می باشد و می توانید آن را برای زنده و مرده انجام دهید و مطمئن باشید که به آنها اگر مرد باشند عاید و واصل و اگر زنده باشند می رسد. از کیفیت ثواب کم نمی شود و برای همه آنها که شما نیت کرده‌اید منظور می گردد.

باسمه تعالی

آرزوی مرگ کردن اگر منجر به خودکشی شود جایز نیست چرا که انسان برای اینکه خودکشی کند خلق نشده است و هدف از خلقت انسان توسط خداوند، شناختن پروردگار که در نتیجه به فیض رسیدن خود انسان است می باشد و نه چیز دیگر.

باسمه تعالی

خواندن این دعا در هر زمانی خوب و مفید است بالاخص اگر در ماه مبارک رمضان باشد. ولی روایتی که تایید کند دعای جوشن کبیر در لیالی قدر استحبابی برای خواندن دارد وارد نشده است و چنین روایتی نداریم.

باسمه تعالی

چنین روایتی را ما بررسی کردیم و دریافتیم که اصلاً سندیت آن معتبر نیست و این روایت از چند جهت مخدوش است. یکی از نظر بررسی سند. دوم از جهت گفتار حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام که خلاف عصمت ایشان و امام حسن علیه السلام می باشد. سوم از نظر عقلی.

باسمه تعالی

ابن ملجم مرادی -لعنة الله علیه- به ذاته اشقی الاشقیاء نیست بلکه زمانی اشقی الاشقیاء می‌شود که ارکان هدایت خداوندی را از بین برده و به شهادت میرساند. در واقع او با به شهادت رساندن مولای متقیان علیه السلام به اشقی الاشقیاء تبدیل می شود.

باسمه تعالی

اگر عدالت به معنای واقعی محقق شود آن آزادی ای که شما بیان کرده اید را نیز به دنبال دارد و این بر حسب آیات قرآن کریم می باشد.

باسمه تعالی

پس از بررسی حدیث پاسخ داده خواهد شد.

باسمه تعالی

آن اجلی را که خداوند متعال در قرآن بیان می فرماید اجل حتمی یعنی آنچه را که در لوح محفوظ ثبت و ضبط شده است و هیچگونه بدائی در آن حاصل نمی‌شود می باشد و در روایات صله رحم، صدقه دادن و امثالهم برای اجلی است که می تواند تغییر پیدا کند و آن اجل غیر محتوم یا اجل معلق است.

باسمه تعالی

1- مطالبی که راجع به حرز می‌گویند اغلب سند درستی ندارد و فقط به همین مقدار می شود بسنده کرد که چنین حرزی متعلق به آن حضرت بوده باشد و تا حدودی ویژگی های خاص خود را دارد. اما به آن مقدار که تبلیغ می کنند چنین نیست بلکه متأسفانه عده‌ای برای این مطلب دکان باز کرده‌اند. شما می توانید به کتاب "حقایقی پیرامون دعا و توسل" نوشته جناب استاد مخملباف مراجعه کنید و انواع دعاها و حرزهای معتبر را در آنجا یافته و مورد بررسی قرار دهید.

2- در مورد سوال دوم نیز سوال خود را مجددا بیان بفرمایید. (با ثبت نام در سایت سوالات خود را در پنل مخصوص خودتان داشته باشید)

باسمه تعالی

اصولاً معلولیت های ذهنی نشأت گرفته از صدماتی است که به ذهن شخص در مقاطع یا مقطعی از زمان برای او صورت پذیرفته است و اصولاً چون روح نمی تواند در آن عضو به صورت کامل تجلی کند، تجلی او در آن عضو ناقص خواهد بود و لذا به این گونه موارد معلولیت های ذهنی می گویند و وجود این معلولیت‌ها همانگونه که بیان شد ارتباطی به خداوند متعال ندارد. بلکه نشأت گرفته از اعمال و رفتار انسانها می باشد که این خود بحث مفصلی دارد. می‌توانید به مبحث توحید جلسات 23 الی 25 با موضوعات قضا و قدر و مصیبت های وارده بر بندگان (لینک) مراجعه نمایید.

در مورد سوال دوم باید گفت بیش از نود درصد از خوشی ها و سختی ها به عملکرد انسان ها برمی گردد و به موانعی که برای رسیدن به خوشی ها وجود دارد و یا برای رفع موانعی که ناملایمات را ایجاد می کند. در اینجا یا انسان خود مقصر است و یا دیگرانی در جامعه برای او ناملایمات ایجاد کرده و یا مانع رسیدن او به آسایش می‌شوند. در این گونه موارد اگر مسئله شخصی باشد، خود آدمی باید به دنبال برطرف کردن موانع باشد و اگر به دست دیگران باشد باید برای احقاق حق خود قیام نماید. در هر حال همانطور که گفته شد ارتباطی به خداوند متعال ندارد. حال ممکن است درصد کمی به خاطر مصالحی که خداوند برای بعضی از بندگان در نظر می گیرد آنها را در یک سختی قرار دهد که آن سختی بدون آنکه آن بندگان بدانند در پایان برای آنها خیر و منفعت داشته باشد. در چنین مواردی خود خدای تعالی ناملایمات به وجود آمده برای چنین بندگانی را به نحو اکمل و احسن وجه جبران می نماید.

باسمه تعالی

اصولا وقتی انسان صورت هایی را می بیند، چه در موجودات زنده و غیرزنده، در بایگانی ذهن او ثبت می شود و چنانچه بعد از آن اگرچه سال ها گذشته باشد صورتی را ببیند که مشابه با آن چه باشد که قبلاً دیده است، این تصور به او دست می‌دهد که این صورت را قبلا جایی دیده است و اگر به واقع قبلاً دیده باشد بلافاصله صورت فوق را با صورت بایگانی ذهن تطبیق داده و حالت تصدیق برای او بوجود می‌آید و اگر ذهن خطا کرده باشد یا چشم خطا کرده باشد حالت تصدیقی برای او نخواهد بود. چنانچه میگوید این چیزی که الان دیده ام آنچه را که در بایگانی ذهنم بود نبود و مطابقت نداشت. این مسئله اصولاً به تناسخ ارتباطی ندارد و به همین صورت که تعریف کردیم مربوط به ذهن و مغز آدمی است که نشات گرفته از روح آدمی است می باشد. 

باسمه تعالی

مطلبی که شما فرموده اید صحیح نیست. ما می‌دانیم که خداوند أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ است یعنی عادل ترین کس خود خداوند متعال است و به عدالت بین بندگان حکم می کند و خداوند هیچ زمانی و مکانی را بدون حجت خود قرار نمی دهد. همیشه حجت های خداوند در هر مکان و زمانی وجود دارد. اصولا آمدن صد و بیست و چهار هزار پیامبر و اوصیای آنها و دوازده امام (ع) و نیز کتاب های آسمانی تحریف نشده و همچنین قرآن کریم که تا روز قیامت معجزه ی باقیه است به همین علت است که این حجت ها باشند تا افراد در هر کجا که هستند بتوانند از آنها استفاده کنند و گمراه نشوند.

مطلب بعد حجت های باطنی و ظاهری هستند. حجت باطنی عقل است که خداوند به هر کسی داده است و شما با عقل خود می توانید بفهمید که مسائلی که یهودیت یا مسیحیت می گویند مثل تثلیث یعنی خدای سه گانه باطل است چرا که اصلا با عقل ضدیت دارد و نیاز به قرآن و شریعت و امثالهم هم ندارد. حجت ظاهری نیز همان 124 هزار پیامبر، قرآن و ائمه(ع) هستند که حجت های ظاهری خداوند هستند و هرگز زمین از این حجت ها خالی نیست که گفتار حجت های خداوند بصورت احادیث و روایات و همچنین خود قرآن کریم وجود دارد و الان با این ارتباطاتی که در دنیا وجود دارد در هر کشور با هر درجه فسادی که وجود داشته باشد هر کسی میتواند از این حجت ها استفاده کند و دستش خالی نیست.

حال اگر فرض کنیم که کسی در روی کره زمین بود که به هیچ وجه نتوانست از این حجت ها استفاده کند قطعاً خداوند متعال حق او را ضایع نخواهد کرد و او را داخل دوزخ قرار نخواهد داد که در چنین موردی احادیث متعددی داریم که خداوند او را در محیطی کاملا آرام و مناسب حجت ها را برایش می آورد و او را امتحان خواهد کرد تا بتواند با اراده و عقل خود خوب و بد را تشخیص دهد و به هر طرف میخواست با اراده و خواست خودش گرایش پیدا کند.

بنابراین متولد شدن در مملکتی دینی یا غیر دینی در مورد هدایت شدن یا نشدن فرد درست نیست. برای مثال شما در کشور خودمان که به اسم جمهوری اسلامی است و این همه حوزه های علمیه و عالم دینی وجود دارد و تنها مملکت شیعه در کره زمین است، درصد بی‌دینان در مملکت ما از بعضی جاهای دیگری که مملکت بی‌دین هست و حتی مثل ما مملکت شیعه نیست بسیار بیشتر است و اینکه شما می بینید خیلی جوان ها نماز نمی خوانند، خیلی ها حجاب ندارند، انگیزه و غیرت دینی ندارند ولی شما همین را در ممالک کفر نشین در جاهایی که شما این حجت ها را در آن ضعیف می بینید اتفاقا آدم های بسیار متدین و قوی الایمانی هستند. مثلا در حجاز که مهد وهابیت است شیعیان خیلی معتقد و متدینی می بینیم که از شیعیان ایران هم اعتقادشان بسیار راسخ تر و قوی تر می باشد. این مورد در بحرین، امارات و کشورهای حوزه خلیج فارس حتی کشور نیجریه هم هست. پس اینکه کسی در مملکت دینی به دنیا بیاید هدایت شده است و برعکس صحیح نیست.