باسمهتعالی
واقعاً برای شما متأسفیم. بالاخره پاسخ ما را ندادهاید و برای فرار از پاسخ یک کلام فرمودهاید که پاسخهای شما بسیار سطحی بوده و فلان و فلان. مثالی است که میگویند اگر کسی خواب باشد، میتوانید او را از خواب بیدار کنید، ولی اگر کسی خود را به خواب زده باشد هرگز نمیتوانید او را از خواب بیدار نمایید. شما دقیقاً مثل کسی هستید که خود را به خواب زده و بنا ندارید بیدار شوید و لذا اگر به اندازه صد کتاب هم باشد فرقی نمیکند چون بنای شما بر بیدار نشدن است.
هرگز بیدار نخواهید شد و در جهل مرکب خود برای همیشه باقی خواهید ماند.
اولاً کلام مقام معظم رهبری را تحریف کرده اید که خودتان هم میدانید که حرف ایشان اصلاً برای شما ملاک و معیار نیست، بلکه خواسته اید از سخن ایشان به نحوی سوءاستفاده کنید.
ثانیاً مطالبی که راجع به علم غیب در قرآن به شما گفتیم آنقدر واضح و روشن بود که در پاسخ آن بسیار کودکانه سخن گفتهاید. واقعاً خودتان خندتان نگرفت از اینکه میگویید خداوند دو پیامبر را مشخص کرد که یکی از آنها نامعین است! کاش قبل از این، این مطلب را به یک کودک ده ساله میگفتید تا به شما بگوید اگر خداوند دو پیامبر را مشخص کرده که دیگر یکی نامعین نمیشود.
ثالثاً پیامبر خاتم (ص) بنا به عقیده قرآن کریم افضل از همه پیامبران میباشد. چگونه نمیتواند جزء پیامبر برتر باشد؟
رابعاً شما از کجا ادعا کردهاید که قرآن دو پیامبر را فقط مشخص کرده؟ در خواب چیزی دیده اید؟ خیر باشد إن شاء الله. ما که چنین چیزی در قرآن کریم ندیده ایم.
آقای باسواد، کلمه رسول به معنای فرستاده شده است و هر فرستاده شده ای را در بر میگیرد. اگر میخواست دو نفر مشخص شوند میفرمود "الا من ارتضی من رسولین" یعنی تثنیه میآورد. البته گمان نمیکنیم اینها را شما متوجه شوید. لکن هرگاه اراده کردید که همه پاسخهای خود را بگیرید، از ناهار یا شام مهمان ما باشید. پول ایاب و ذهابتان هم با ما باشد. مکان اقامتان نیز مهمان ما باشید. فقط اراده کنید و یک جلسه به مؤسسه ما تشریف بیاورید و دهها سوال خود را به یک جا مطرح کنید و با گرفتن پاسخ آنها و ضبط کردن آنها دست پر به خانه تان برگردید .
تحقیق و مطالعه را برای آیات قرآن کریم هیچ گاه فراموش نکنید. ضمناً ما به شما نگفتیم بروید تفسیر فلانی و فلانی را بخوانید که شما به ما پاسخ داده اید فلان تفسیر درست نیست.
حتما بار دیگر پاسخ قبلی ما را با توجه بیشتر به آیات اشاره شده بخوانید.
باسمه تعالی
شما بالاخره نفرمودید ایراد پاسخ ما در کجا بود؟ برادر عزیز، یک وقت هست انسان خوابیده است و با یک حرکت از خواب بیدار میشود. ولی گاهی هست که انسان خود را به خواب زده است و هر کاری هر کسی بکند نمیتواند او را از خواب بیدار کند. در مسئله تحقیق و پذیرفتن حقیقت نیز چنین است. دیگر اینکه هیچ وقت این چنین نبوده است که هر وقت هر چه گفتهاند ما پذیرفتهایم. ما اینگونه نبوده ایم و نخواهیم بود. اگر شما اینگونه هستید مسیر خود را تغییر و مطالب را فقط با تحقیق درست بپذیرید و البته اینطور هم نیست که یک دکمه را فشار دهید و همه اطلاعات به شما برسد. اگر این گونه است یک دکمه را فشار دهید و ببینید همه نیاکان شما به اسم و با نام پدر و مادرهایشان به شما داده میشود! در مورد علم غیب امامان اگر بتوانید یک کتب معتبر شیعی پیدا که در آن نوشته باشد مسئله علم غیب امامان بدون اذن خداوند است بلافاصله برایمان ارسال تا یک سکه تمام بهار آزادی به شما جایزه دهیم. و در این مورد که غیر از امامان، دیگران نیز به اذن خدا میتوانند علم غیب داشته باشند، بر منکرش لعنت. اما از آن دیگران، آیا غیر از ائمه شیعه و بعضی از اولیای خدا که ائمه شیعه آنها را معرفی کرده باشند و یا به واسطه تقوای زیاد درصدِ کمی از این عمل را بهرهمند باشند کسی دیگری را سراغ دارید که برای ما بنویسید که آنها دارای علم غیب بودهاند؟ البته با سند معتبر. در مورد خرافات نیز ما با شما هم عقیدهایم و هیچ گاه خرافات را نپذیرفته و نخواهیم پذیرفت. از جمله احادیثی که ابوهریره از جانب پیامبر(ص) جعل کرده و نسبت آن را به دین داده است مانند اینکه پیاز فلان شهر را بخرید که پیامبر(ص) فرموده است خوردن این پیاز انسان را به بهشت میبرد و نیز روایات جعلی دیگر که امروزه باعث تشکیل گروههای جنایتکار و وحشی که بویی از انسانیت نبرده اند مانند داعش و غیره به وجود آمده است. ما هرگز چنین خرافاتی را نخواهیم پذیرفت .
باسمهتعالی
اولاً، ظاهراً در نتیجهگیری مطالب خود اشتباه کردهاید. صدر کلام شما با ذیل آن همخوانی ندارد. یک بار دیگر کلام خود را با دقت بخوانید.
ثانیاً همان طور که گفتیم حضرت امیر (ع) حکومتی که با شرط و شروط همراه باشد و مردم بخواهند در آن به سیره ی خلفای غیرالهی عمل نمایند قبول نخواهد کرد و لذا بعد از مرگ عثمان آن حضرت همانطور که در نهجالبلاغه گفته شده است، نمیخواستند حکومت را بر عهده بگیرند و با فشار مردم از روی ناچاری، چون کس دیگری برای این کار وجود نداشت و خوب و بد مردمان به آن حضرت پناه برده بودند. آن بزرگوار برای جلوگیری از آشوب و خونریزی و هرجومرج حکومت آنچنانی را قبول کردند با اینکه میدانستند مردم به همین حکومت کردن هم نیز پایبند نخواهند بود فلذا در طول پنج سال حکومت خود سه جنگ طاقتفرسا را پشت سر گذاشتند.
ثالثاً همان طور که گفتیم بنابر اعتقاد شیعه که مستند به بیانات پیامبر اعظم (ص) میباشد، خلیفه را مردم تعیین نمیکنند بلکه خلیفه را خدای تعالی تعیین نموده و به پیامبر(ص) دستور میدهد که به مردم بگوید خلیفه بعد از او چه کسی است و مردم باید از او تبعیت کنند و حتی خود پیامبر(ص) هم در تعیین خلیفه هیچ نقشی ندارد و در این زمینه فقط دستور را ابلاغ میفرماید (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ).
رابعا آن سه نفر خلیفه الهی نبوده اند و خود اهل سنت نیز کاملاً معتقد به این مطلب است که هیچ یک از این سه نفر را پیامبر(ص) تعیین کرده است. پس الان متوجه شدید که نتیجتاً هیچکدام از طرف خداوند خلیفه نشدهاند (بنابراین اعتقاد همه بزرگان اهل سنت که میگویند پیامبر(ص) هیچکس را به عنوان جانشین خود انتخاب نکرده است ) پس اینها حسب گفته خودشان حالا یا با زور یا غیر آن به نوعی حاکم بر مردم شدهاند و به اصطلاح خودشان مردم با آنان بیعت کردهاند در حالی که با رجوع به تاریخ چنین چیزی نیز صحت ندارد. اما فرض کنیم این مطلب را قبول کردهایم. به چنین کسانی حاکم میگویند که از طرف مردم برای حکومت انتخاب شدهاند. به نظر شما چقدر بین چنین حاکمی با کسی که خداوند او را برای خلافت و حکومت کردن انتخاب کرده باشد تفاوت است؟
خامساً اینکه گفته میشود آن سه نفر غاصب خلافت بودهاند به این دلیل است که خود را خلیفه مسلمین خواندهاند در حالی که خلیفه مسلمین توسط خداوند انتخاب شده و از طرف پیامبر(ص) معرفی میشود و چون آنها در مقام خلیفه تکیه بر خلافت مسلمین زدهاند، پس واقع امر این است که چیزی را که در آن حقی نداشتهاند، حال با زور یا با زر یا با تبلیغ و یا با تهدید تصرف نموده و خود را به نام خلیفه خواندهاند . آیا به نظر شما این غصب خلافت نیست
باسمه تعالی
شما خودتان سؤال را مطرح کرده و سپس به آن پاسخ دادهاید. گمان نمیکنیم نیازی به پاسخ ما باشد لکن اگر خداوند با وجود همه بدیهای ما، به ما ترحّم میکند، دلیل بر این نیست که مسیری که ما میرویم درست باشد بلکه او ارحم الراحمین است و ما باید در جهت تغییر خود از بدترین حالات به بهترین حالات دائماً کوشش کنیم و جمله پایانی اینکه تضمین صددر صد تعویذ، همان شرایطی را که گفتیم میخواهد.
باسمه تعالی
1- کلمه حب از سه حرف "حَ بَ بَ" ولی واژه عشق از کلمه "عَشَقَ" تشکیل شده است و این دو واژه در فرهنگ لغت دارای دو معنای متفاوت هستند. تعجب است از اینکه حضرتعالی قبل از سوال کردن به فرهنگ جامع معین یا فرهنگ لغت عربی به فارسی مراجعه نفرموده اید. حتماً این کار را بکنید.
2- ما بحثی پیرامون تصوف نداشته ایم. این بحث توسط جناب آقای دکتر فریدونی ارائه شده است.
3- اینکه در آیه شریفه " وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ" در تفاسیر برهان و نورالثقلین و تفاسیر دیگر، ائمه اطهار –سلام الله علیهم اجمعین- ذکر شده اند نه حُب آنها و اگر کسی چیز دیگری به جای آن بگذارد و بگوید منظور این است، اگر بدون دلیل باشد، یک سلیقه شخصی و من درآوردی است.
باسمه تعالی
1- هر روز صبح ناشتا، یک ساعت قبل از صبحانه یا همان موقع نماز صبح، چند عدد مویز میل کنید.
2- بعد از نماز صبح و مغرب هفت مرتبه بگویید "بسماللهالرحمنالرحیم لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم".
3- بعد از هر نماز در هر روز این تعقیب بسیار مهم را بخوانید "سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ ... " الی آخر آن که در مفاتیح الجنان در قسمت تعقیبات مشترکه نماز ذکر شده است.
4- بحث دعا را به دقت گوش کنید (خواص کاربردی آیات) تا در مورد حافظ در آنجا نیز تذکراتی داده شود.
باسمه تعالی
در مورد مسئله شرعی همانطور که مرجع شما (که ظاهراً مقام معظم رهبری هستند) بیان فرمودهاند عمل نمایید و در ارتباط با تهاجم موسیقی توسط غربیها ما بهتر میدانیم که شما در این زمینه اقدامی نکنید. اگر بتوانید فرصت خود را به درک معارف اسلام و اهل بیت -سلامالله علیهم اجمعین- و درک معانی قرآن بگذارید هم دنیا و هم آخرت خود را آباد نموده اید. اما رفتن در بحر موسیقی نه خیر دنیا دارد و نه خیر آخرت.
باسمهتعالی
1- لطفاً این مملو بودند از کنیز و برده را برای ما بنویسید و اگر توانستید نام آنها، تعداد آنها و مؤنث و مذکر بودن آنها را ذکر کرده تا ما نيز مانند شما از چنین مسائل پشت پردهای اطلاع داشته باشیم. چون ما هر چه جستجو کردیم چنین چیزی را در تاریخ نیافتیم .
2- خود حضرت زهرا -سلامالله علیها- نیز خانمي را در خانه به عنوان مستخدم داشتهاند که نامش فضه بوده است. پس مطالب جنابعالی صحیح نیست و فضه ي خادمه با اراده و علاقه شخصی خودش خواستهاند که در خدمت آن حضرت باشند.
3- حضرت علی -علیهالسلام- نیز فردی را به نام قنبر که او نیز با اراده و علاقه شخصی خواستهاند که در خدمت مولای متقیان باشند و بتوانند از محضر آن حضرت کمال استفاده را ببرند و با رضایت آن بزرگوار این امر محقق شده است. در مورد ائمه دیگر نیز اگر قدری مطالعات خود را کامل کنید مطلب به همین صورت است یعنی آن حضرات(ع) بردگان را که تحت فشار و ظلم و زور قرار داشتهاند را میخریدند و آزاد میکردند لکن بعضی از آنها با اصرار و خواهش میخواستند که در منزل آن بزرگواران مشغول خدمت شده و از فیوضات وجودی آنان بهرهمند گردند و غیر از این چیز دیگری در تاریخ یافته نشده است .
باسمهتعالی
برهان و دلیل برای اثبات وجود خدای تعالی دهها مورد میباشد لکن برای اثبات این مطلب حتماً حتماً شما باید مخاطب خود را ارزیابی کنید يعني اینکه برای هر مخاطبی باید از یک نوع دليل و برهان استفاده نمایید و روش پیامبر(ص) و امامان نورانی -عليهم السلام- نیز چنین بوده است . برای این منظور حتماً به آغاز جزوه توحيد مرحوم علامه فقید نيکوصفت (ره) درباره اثبات صانع تعالی مراجعه کنید. البته خواندن بخش مطالعه ي آن نیز برای شما ضروری است.
باسمه تعالی
اولاً شطرنج آلات قمار بوده است و در حال حاضر به فتوای حضرت امام (ره) اگر چنانچه حالت قمار بودن خود را از دست داده و به یک ورزش تبدیل شده باشد بازی با آن اشکال ندارد لکن بعضی از فقها مانند آیتالله صافی (حفظهالله) هماکنون نیز بازی با آن را حرام میدانند. اما در مورد موسیقی، خرید و فروش آلات موسیقی حرام بوده و جایز نیست و نواختن آلات موسیقی نیز بین فقها اختلافی است. شما باید در این زمینه از دفتر مرجع خود استفتا کرده، به این صورت که من آلات موسیقی خریدهام و برای آموزش آن به کلاس رفته و هماکنون نیز در حال فراگیری آن هستم آیا این کار جایز است یا خیر. البته این مسئله فقهی است. کسانی که به شما تذکر دادهاند ظاهراً جنبه اخلاقی آن را بیشتر مراعات کردهاند فلذا اگر شخصیت شما در جامعه به گونهای باشد که دارای شخصیت و منزلت خاصی هستید از پرداختن به این امور جداً خودداری کرده و منزلتی را که خداوند متعال برای شما قرارداده و شما را در پیش چشم مردم محترم کرده است را با هیچ چیز عوض نکنید.
باسمه تعالی
کتابهای ایشان اصلاً ارزش خواندن ندارد چرا که موارد متناقضی در گفتار ایشان وجود دارد و بررسی همه اینها جز اتلاف وقت چیزی نیست. از شما سؤال میکنیم ما برای چه باید کتابهای ایشان را بخوانیم؟ واقعاً چه چیزی در کتب ایشان هست که ما باید از آن مطلع باشیم؟ آیا با خواندن کتابهای ایشان بر دانش ما اضافه میشود یا بر حیرانی و سرگردانی ما افزوده میگردد؟ آیا این فرد تاکنون مستنداتی نیز برای گفتارهای خود ارائه کرده است؟ حرف بیپایه و اساس زدن که هنر نیست. هنر آن است که انسان کلام خود را مستند به دلایل عقلی، علمی و شرعی نماید .
باسمه تعالی
1- اول اینکه آنچه را که نقل کرده اید نه تنها گفتار مرحوم استاد فریدونی (ره) است، بلکه همه بزرگان دیگر چنین مطلبی را تایید کرده و بیان می کنند.
دوم اینکه شما نیز مانند همه افرادی که در این مسیر کار می کنند، باید به موازات اینکه بر دانش خود می افزایند، دقت کنید که چند مطلب زیر را کامل انجام دهید:
لازم به ذکر است که در تمام حالات کسب دانش بسیار حائز اهمیت می باشد.
2- اگر مطالب فوق را انجام دهید به نتایج بسیار خوبی خواهید رسید. إن شاء الله.
3- حفظ کردن لازم نیست. لکن دانستن آنها حتماً لازم است.