پرسش پاسخ شرعی
لطفا قبل از ارسال سوال آن را در بین سوالات جستجو نمایید تا از تکرار جلوگیری شود.
باسمه تعالی
دو روايت در مورد وفات پيامبر اكرم (ص) وجود دارد :
روايت اول كه مشهورترمي باشد دلالت بر رحلت ايشان به صورت طبيعي مي باشد و روايت دوم كه دلالت بر شهادت ايشان ميكند به اين صورت است كه زن يهودي اي غذاي مسموم براي آن حضرت فرستاده است و به واسطه ي آن، آن بزرگوار را به شهادت رسانده، لكن همانطور كه بيان شد روايت اول قوي تر و معتبرتر است اگر چه از زمان تولد آن حضرت تا زمان رحلت آن بزرگوار يهوديان در پي ترور آن حضرت بوده اند.
دو روايت در مورد وفات پيامبر اكرم (ص) وجود دارد :
روايت اول كه مشهورترمي باشد دلالت بر رحلت ايشان به صورت طبيعي مي باشد و روايت دوم كه دلالت بر شهادت ايشان ميكند به اين صورت است كه زن يهودي اي غذاي مسموم براي آن حضرت فرستاده است و به واسطه ي آن، آن بزرگوار را به شهادت رسانده، لكن همانطور كه بيان شد روايت اول قوي تر و معتبرتر است اگر چه از زمان تولد آن حضرت تا زمان رحلت آن بزرگوار يهوديان در پي ترور آن حضرت بوده اند.
باسمه تعالی
در این موسسه کلاسهای آموزش تجوید، احکام، ادبیات عرب و اعتقادات بصورت رایگان در طول هفته، برای برادران و همچنین خواهران گرامی دایر می باشد. جهت اطلاع دقیق از زمان کلاسها و روزهای برگزاری آن لطفا با شماره های ذیل تماس حاصل نمایید.
ضمنا هر دانشجو چنانچه چهار سال در این موسسه تحصیلات مستمر داشته باشد، مدرک کارشناسی علم قرائت و تجوید را از موسسه دریافت خواهد نمود. این مدرک در بعضی از نهادها مورد قبول بوده و به استخدام افراد نیز کمک می کند.
در این موسسه کلاسهای آموزش تجوید، احکام، ادبیات عرب و اعتقادات بصورت رایگان در طول هفته، برای برادران و همچنین خواهران گرامی دایر می باشد. جهت اطلاع دقیق از زمان کلاسها و روزهای برگزاری آن لطفا با شماره های ذیل تماس حاصل نمایید.
ضمنا هر دانشجو چنانچه چهار سال در این موسسه تحصیلات مستمر داشته باشد، مدرک کارشناسی علم قرائت و تجوید را از موسسه دریافت خواهد نمود. این مدرک در بعضی از نهادها مورد قبول بوده و به استخدام افراد نیز کمک می کند.
باسمه تعالی
حسب آیات متعدد از قرآن کریم از جمله در سوره مبارکه یوسف علیه السلام(آیات 97-98)، یس و بعضی سور دیگر، توسل به غیر خداوند متعال چه در حال حیاتشان و چه در مماتشان به آنها جایز است به شرطی که خداوند قبلا اجازه توسل به آنها را داده باشد.
غیر از آیات قرآن کریم، احادیث و روایات متعددی از شیعه و سنی دلالت بر توسل بر اولیای خدا و پیامبران و ائمه ی اطهار علیهم السلام می کند.
حسب آیات متعدد از قرآن کریم از جمله در سوره مبارکه یوسف علیه السلام(آیات 97-98)، یس و بعضی سور دیگر، توسل به غیر خداوند متعال چه در حال حیاتشان و چه در مماتشان به آنها جایز است به شرطی که خداوند قبلا اجازه توسل به آنها را داده باشد.
غیر از آیات قرآن کریم، احادیث و روایات متعددی از شیعه و سنی دلالت بر توسل بر اولیای خدا و پیامبران و ائمه ی اطهار علیهم السلام می کند.
با سمه تعالی
متاسفانه یا خوشبختانه سالهاست که وهابیت و صهیونیسم که دوستان دیرینه می باشند، هر چند صباحی یکبار، وقتی را برای ظهور تعیین می کنند که خوشبختانه تیرشان به سنگ می خورد و ضایع می شوند. ولی متاسفانه باز هم با همه احوالات دست از وعده های دروغین خود بر نمی دارند. باید دانست که زمان ظهور فقط به دست خدای تعالی است و هیچکس از آن اطلاعی نداشته و نخواهد داشت.
متاسفانه یا خوشبختانه سالهاست که وهابیت و صهیونیسم که دوستان دیرینه می باشند، هر چند صباحی یکبار، وقتی را برای ظهور تعیین می کنند که خوشبختانه تیرشان به سنگ می خورد و ضایع می شوند. ولی متاسفانه باز هم با همه احوالات دست از وعده های دروغین خود بر نمی دارند. باید دانست که زمان ظهور فقط به دست خدای تعالی است و هیچکس از آن اطلاعی نداشته و نخواهد داشت.
باسمه تعالی
همانطور که میدانید نماز یک عبادت است و عبادت را باید معبود تعریف نماید. یعنی کمیت و کیفیت آنرا معبود مشخص می کند نه عابد. فلذا اشتباهی که بعضی در این موارد می نمایند، تصور می کنند هر جور که دلشان بخواهد می توانند خداوند را عبادت کنند در حالی که اینطور نیست و اینکه ما بخواهیم هر جور که خواستیم معبود را عبادت کنیم، آن دیگر عبادت نیست. بلکه عملی است که از دل خواستن های ما و هوای نفس ما سرچشمه می گیرد در حالی که عبادت آن است که معبود می گوید "باید آنطور که من میگویم عبادت مرا انجام دهید". مثلا نماز را به این سبک و به این طریقی که من می گویم بخوانی. مثلا به عربی بخوانی. حال اگر عبادت کننده گفت من دلم می خواهد به فارسی بخوانم یا به هر زبان دیگری، به نظر شما آیا این عبادت معبود است؟! و آنچه که معبود خواسته را تامین می کند؟ مسلما جواب منفی است.
همانطور که میدانید نماز یک عبادت است و عبادت را باید معبود تعریف نماید. یعنی کمیت و کیفیت آنرا معبود مشخص می کند نه عابد. فلذا اشتباهی که بعضی در این موارد می نمایند، تصور می کنند هر جور که دلشان بخواهد می توانند خداوند را عبادت کنند در حالی که اینطور نیست و اینکه ما بخواهیم هر جور که خواستیم معبود را عبادت کنیم، آن دیگر عبادت نیست. بلکه عملی است که از دل خواستن های ما و هوای نفس ما سرچشمه می گیرد در حالی که عبادت آن است که معبود می گوید "باید آنطور که من میگویم عبادت مرا انجام دهید". مثلا نماز را به این سبک و به این طریقی که من می گویم بخوانی. مثلا به عربی بخوانی. حال اگر عبادت کننده گفت من دلم می خواهد به فارسی بخوانم یا به هر زبان دیگری، به نظر شما آیا این عبادت معبود است؟! و آنچه که معبود خواسته را تامین می کند؟ مسلما جواب منفی است.
باسمه تعالي
اصولا معيار حق و باطل، اكثريت و اقليت نمي باشد. بسياري از آيات قرآن كريم دلالت بر اين دارد كه اكثريت مردم كره زمين همواره در مسير ضلالت و گمراهي قرار داشته و دارند و اكثريت آنها از عقل خود استفاده نمي كنند و در اين زمينه آيات بسيار زيادي در قرآن كريم وجود دارد. و اين مطلب حداقل تا زمان ظهور كه زمان غلبه ي حق بر باطل است ادامه خواهد داشت. از نظر عقلي نيز اگر به جمعيت حاضر كره زمين بنگريم مي بينيم كه اكثريت آنان مسيحي و بودايي و يهودي مي باشند. پس اگر بنا بر اكثريت باشد بايد همه ما بودايي و مسيحي شويم. پس مي بينيد كه عقلا نيز اين نظريه صحيح نمي باشد. اما در مورد اينكه مسلمانان آيا بايد كسي را لعن كنند يا نه، اگر اعتقاد به احكام الهي داشته باشيم خواهيم ديد كه قرآن كريم هر كس كه خدا و رسولش را آزار و اذيت نمايد او را مورد لعن و نفرين قرار داده است و از ما نيز خواسته است كه آنها را لعنت كنيم (إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا- بىگمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مىرسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفتآور آماده ساخته است-احزاب 57) و نيز در قرآن كريم از شجره اي به نام شجره ي ملعونه ذكر شده است كه بايد تحقيق كرد كه آن شجره چه طايفه اي مي باشد.
اما نتيجه اي كه مي گيريم اين است كه ما به عنوان مسلمان وظيفه داريم نسبت به دوستان خدا و رسول و اهل بيت او دوستي نموده و نسبت به دشمنان آنان و كساني كه آنها را مورد آزار و اذيت قرار داده اند تبري(بيزاري) بجوييم و اين مطلب جزيي از اعمال عبادي يك مسلمان محسوب مي شود.
و اگر كسي منكر قسمتی از تاريخ شود براي اثبات مابقي آن و نيز براي انكار آن قيمت از تاريخ براي هر دو بايد دليل بياورد. و اگر كسي بگويد من اصلا تاريخ را قبول ندارم، در واقع او ريشه ي تمام آنچه را كه خود او از نظر تاريخ منتسب به او هست را قطع كرده است يعني با حرف شما ديگر هيچ فرد سني اي باقي نخواهد ماند چرا كه اهل تسنن را تاريخ ثابت مي كند نه قرآن و روايات.
اصولا معيار حق و باطل، اكثريت و اقليت نمي باشد. بسياري از آيات قرآن كريم دلالت بر اين دارد كه اكثريت مردم كره زمين همواره در مسير ضلالت و گمراهي قرار داشته و دارند و اكثريت آنها از عقل خود استفاده نمي كنند و در اين زمينه آيات بسيار زيادي در قرآن كريم وجود دارد. و اين مطلب حداقل تا زمان ظهور كه زمان غلبه ي حق بر باطل است ادامه خواهد داشت. از نظر عقلي نيز اگر به جمعيت حاضر كره زمين بنگريم مي بينيم كه اكثريت آنان مسيحي و بودايي و يهودي مي باشند. پس اگر بنا بر اكثريت باشد بايد همه ما بودايي و مسيحي شويم. پس مي بينيد كه عقلا نيز اين نظريه صحيح نمي باشد. اما در مورد اينكه مسلمانان آيا بايد كسي را لعن كنند يا نه، اگر اعتقاد به احكام الهي داشته باشيم خواهيم ديد كه قرآن كريم هر كس كه خدا و رسولش را آزار و اذيت نمايد او را مورد لعن و نفرين قرار داده است و از ما نيز خواسته است كه آنها را لعنت كنيم (إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا- بىگمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مىرسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفتآور آماده ساخته است-احزاب 57) و نيز در قرآن كريم از شجره اي به نام شجره ي ملعونه ذكر شده است كه بايد تحقيق كرد كه آن شجره چه طايفه اي مي باشد.
اما نتيجه اي كه مي گيريم اين است كه ما به عنوان مسلمان وظيفه داريم نسبت به دوستان خدا و رسول و اهل بيت او دوستي نموده و نسبت به دشمنان آنان و كساني كه آنها را مورد آزار و اذيت قرار داده اند تبري(بيزاري) بجوييم و اين مطلب جزيي از اعمال عبادي يك مسلمان محسوب مي شود.
و اگر كسي منكر قسمتی از تاريخ شود براي اثبات مابقي آن و نيز براي انكار آن قيمت از تاريخ براي هر دو بايد دليل بياورد. و اگر كسي بگويد من اصلا تاريخ را قبول ندارم، در واقع او ريشه ي تمام آنچه را كه خود او از نظر تاريخ منتسب به او هست را قطع كرده است يعني با حرف شما ديگر هيچ فرد سني اي باقي نخواهد ماند چرا كه اهل تسنن را تاريخ ثابت مي كند نه قرآن و روايات.
باسمه تعالی
لفظ شهادت و وفات چیزی را نهی و یا اثبات نمی کند. آنچه که باید مورد تحقیق قرار گیرد آن است که حضرت فاطمه زهرا -علیها سلام- در سن تقریبا 18 سالگی به چه علتی از دنیا رفته اند؟ آنچه را که ما تحقیق و جستجو کرده ایم در میان منابع اهل سنت، و به آن دست یافته ایم آن است که آن حضرت بواسطه ی هجوم افرادی که برای گرفتن بیعت از حضرت علی –علیه السلام- که به خانه ی آن حضرت هجوم آورده بودند، بواسطه ی خشونت های افراطی بعضی از آن افراد در پشت در مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و سپس بعد از درمان این جراحت ها و به نتیجه نرسیدن آن، 40 روز در بستر بیماری به سر برده و سپس با همان جراحت ها به شهادت رسیده اند و منظور از شهادت در اینجا این است که هر کس در نوعی درگیری مجروح شده، حال که همان موقع بواسطه ی آن جراحت ها از دنیا رود و یا مدتی بعد از دنیا برود، به چنین فردی شهید می گویند. البته منظور از درگیری ها این است که فرد شهید برای رضای خدا در مقام دفاع از دین اسلام و دفاع از خود برآمده باشد.
در این زمینه می توانید به کتب معتبر اهل سنت از جمله "تاریخ طبری" ، "الإمامة و السیاسة" تالیف ابن قتیبه دینورى، "مروج الذهب" و "میزان الاعتدال" مراجعه نمایید. البته جمله معروف خلیفه اول جناب ابوبکر در همین کتبی که ذکر شد کاملا واضح است که در روزهای پایانی عمرش بیان می دارد که ای کاش تفتیش خانه ی فاطمه و علی را نمی کردم و این مطلب می رساند که جمله ی خلیفه اول حکایت از واقعه ی تلخی دارد که او آرزو می کند که ای کاش آن را انجام نداده بود.
اگر باز موردی داشتید می توانید با سایت تماس داشته و یا حضورا مراجعه نمایید. اینها که بیان شد از کتب اهل سنت بود. اما در کتب شیعه روایات مفصل و صحیحی وجود دارد که به آن واقعه پرداخته است از جمله کتاب "پاسخی به افسانه ی شهادت" از سید جواد حسینی طباطبایی.
لفظ شهادت و وفات چیزی را نهی و یا اثبات نمی کند. آنچه که باید مورد تحقیق قرار گیرد آن است که حضرت فاطمه زهرا -علیها سلام- در سن تقریبا 18 سالگی به چه علتی از دنیا رفته اند؟ آنچه را که ما تحقیق و جستجو کرده ایم در میان منابع اهل سنت، و به آن دست یافته ایم آن است که آن حضرت بواسطه ی هجوم افرادی که برای گرفتن بیعت از حضرت علی –علیه السلام- که به خانه ی آن حضرت هجوم آورده بودند، بواسطه ی خشونت های افراطی بعضی از آن افراد در پشت در مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و سپس بعد از درمان این جراحت ها و به نتیجه نرسیدن آن، 40 روز در بستر بیماری به سر برده و سپس با همان جراحت ها به شهادت رسیده اند و منظور از شهادت در اینجا این است که هر کس در نوعی درگیری مجروح شده، حال که همان موقع بواسطه ی آن جراحت ها از دنیا رود و یا مدتی بعد از دنیا برود، به چنین فردی شهید می گویند. البته منظور از درگیری ها این است که فرد شهید برای رضای خدا در مقام دفاع از دین اسلام و دفاع از خود برآمده باشد.
در این زمینه می توانید به کتب معتبر اهل سنت از جمله "تاریخ طبری" ، "الإمامة و السیاسة" تالیف ابن قتیبه دینورى، "مروج الذهب" و "میزان الاعتدال" مراجعه نمایید. البته جمله معروف خلیفه اول جناب ابوبکر در همین کتبی که ذکر شد کاملا واضح است که در روزهای پایانی عمرش بیان می دارد که ای کاش تفتیش خانه ی فاطمه و علی را نمی کردم و این مطلب می رساند که جمله ی خلیفه اول حکایت از واقعه ی تلخی دارد که او آرزو می کند که ای کاش آن را انجام نداده بود.
اگر باز موردی داشتید می توانید با سایت تماس داشته و یا حضورا مراجعه نمایید. اینها که بیان شد از کتب اهل سنت بود. اما در کتب شیعه روایات مفصل و صحیحی وجود دارد که به آن واقعه پرداخته است از جمله کتاب "پاسخی به افسانه ی شهادت" از سید جواد حسینی طباطبایی.
باسمه تعالی
اگر خودکار رطوبت داشته باشد و در جای خشک کشیده شود و جای خشک نجس باشد، به شرطی که این رطوبت در عرف مردم بگونه ای باشد که تری محسوب شود، آن جای خشک نجس می شود و یا اگر خودکار به همین صورتی که ما می نویسیم باشد و جایی که نجس است تر باشد، باز هم خودکار ما نجس می شود و همین مقدار که نوک آنرا آب بکشیم پاک می شود و نجس شدن نوک خودکار به داخل آن ارتباطی ندارد. در مورد کف دست نیز همین طور می باشد.
اگر خودکار رطوبت داشته باشد و در جای خشک کشیده شود و جای خشک نجس باشد، به شرطی که این رطوبت در عرف مردم بگونه ای باشد که تری محسوب شود، آن جای خشک نجس می شود و یا اگر خودکار به همین صورتی که ما می نویسیم باشد و جایی که نجس است تر باشد، باز هم خودکار ما نجس می شود و همین مقدار که نوک آنرا آب بکشیم پاک می شود و نجس شدن نوک خودکار به داخل آن ارتباطی ندارد. در مورد کف دست نیز همین طور می باشد.
باسمه تعالی
1- گوشی شما اگر با آب کر در ماشین لباس شویی شسته شده باشد پاک است.
2- برای اینکه خیالتان از مسائل نجس بودن منزل پاک شود، پیشنهاد می شود فرش هایی که محل رفت و آمد شما و بچه ی کوچک بوده است را به فرش شویی داده تا آنرا شسته و تحویل شما دهند و مکانهایی را هم که یقین دارید که صد در صد نجس هستند، یک بار برای همیشه آب کشیده، بعد از آن دیگر هیچ مشکلی نخواهید داشت.
1- گوشی شما اگر با آب کر در ماشین لباس شویی شسته شده باشد پاک است.
2- برای اینکه خیالتان از مسائل نجس بودن منزل پاک شود، پیشنهاد می شود فرش هایی که محل رفت و آمد شما و بچه ی کوچک بوده است را به فرش شویی داده تا آنرا شسته و تحویل شما دهند و مکانهایی را هم که یقین دارید که صد در صد نجس هستند، یک بار برای همیشه آب کشیده، بعد از آن دیگر هیچ مشکلی نخواهید داشت.
باسمه تعالي
1- در مورد غسل كردن بايد دانست كه غسل جنابت چه بر اثر فعل حرام يا حلال باشد، انجام غسل انسان را از جنابت خارج مي كند و با آن غسل مي توانيد نماز هم بخوانيد به شرطي كه مبطلات وضو را انجام نداده باشيد. در مورد راه های ترک استمناء حتما بايد با مشاوره ی موسسه تماس حاصل نموده(شماره های ذیل) و با تعیین وقت قبلی حضورا پاسخ خود را دریافت نمایید.
2- خشک بودن بدن هنگام غسل لازم نیست و با بدن خیس هم می توان غسل کرد و صحیح است. برای غسل کردن ابتدا سر و گردن خود را بشویید طوری که تمام نقاط آن را آب برسد. سپس سمت راست بدن و بعد سمت چپ بدن و بهتر است کل ناف و کل عورت را هم با سمت راست و هم با سمت چپ شستشو داد. در غسل لازم نیست تمام بدن با دست شسته شود، چنانچه با نیّت غسل آب به بدن برسد کافی است. مانند قرار گرفتن زیر دوش یا ریختن آب با ظرف. برای اطلاع از احکام و توضیحات مفصل درباره غسل جنابت، لطفا به بخش "جزوات، گزیده ای از فقه، سطح 4، غسل و احکام آن" در همین سایت مراجعه نمایید.
1- در مورد غسل كردن بايد دانست كه غسل جنابت چه بر اثر فعل حرام يا حلال باشد، انجام غسل انسان را از جنابت خارج مي كند و با آن غسل مي توانيد نماز هم بخوانيد به شرطي كه مبطلات وضو را انجام نداده باشيد. در مورد راه های ترک استمناء حتما بايد با مشاوره ی موسسه تماس حاصل نموده(شماره های ذیل) و با تعیین وقت قبلی حضورا پاسخ خود را دریافت نمایید.
2- خشک بودن بدن هنگام غسل لازم نیست و با بدن خیس هم می توان غسل کرد و صحیح است. برای غسل کردن ابتدا سر و گردن خود را بشویید طوری که تمام نقاط آن را آب برسد. سپس سمت راست بدن و بعد سمت چپ بدن و بهتر است کل ناف و کل عورت را هم با سمت راست و هم با سمت چپ شستشو داد. در غسل لازم نیست تمام بدن با دست شسته شود، چنانچه با نیّت غسل آب به بدن برسد کافی است. مانند قرار گرفتن زیر دوش یا ریختن آب با ظرف. برای اطلاع از احکام و توضیحات مفصل درباره غسل جنابت، لطفا به بخش "جزوات، گزیده ای از فقه، سطح 4، غسل و احکام آن" در همین سایت مراجعه نمایید.
باسمه تعالی
ما به عنوان مسلمان و مومن وظيفه داريم صله رحم نماييم و هم وظيفه داريم به موازات آن كينه ها و كدورت ها را نيز برطرف كنيم و به گونه اي عمل نماييم كه مورد اتهام از جانب اشخاص نيز وارد نشويم. و اين كار تدبير خاصي را مي طلبد كه شما بايد با مشورت هاي پي در پي و درايت لازم اين كار را با موفقيت به انجام برسانيد.
ما به عنوان مسلمان و مومن وظيفه داريم صله رحم نماييم و هم وظيفه داريم به موازات آن كينه ها و كدورت ها را نيز برطرف كنيم و به گونه اي عمل نماييم كه مورد اتهام از جانب اشخاص نيز وارد نشويم. و اين كار تدبير خاصي را مي طلبد كه شما بايد با مشورت هاي پي در پي و درايت لازم اين كار را با موفقيت به انجام برسانيد.
نمایش 265 از 287