پرسش و پاسخ

پرسش پاسخ شرعی

لطفا قبل از ارسال سوال آن را در بین سوالات جستجو نمایید تا از تکرار جلوگیری شود.

باسمه تعالی

این سوال از بنیان اشتباه می باشد چرا که اولاً انسان مخلوق و محدود است و به هیچ وجه به کار بردن واژه ی بی نهایت درباره او صدق نمی‌کند. بنابراین آنچه که در سوال مذکور گفته شده است اصلاً مصداقی ندارد تا درباره آن بحث شود. ثانیاً به کار بردن اصطلاح بی نهایت توسط مخلوقات برای یکدیگر یک غلط مشهور می‌باشد و غلط های مشهور در بین مردم کم نیستند. مانند اینکه کسی به کسی میگوید نوکرم و چاکرم، در حالی که چنین نیست. بنابراین با در نظر گرفتن چنین اشتباهاتی که به طور روزمره انجام می شود باید گفت سوال فوق صحیح نیست. ثالثاً خداوند در انسان تجلی نکرده است و نیز از صفات خود به کسی عطا نکرده است چرا که تجلی خداوند همانطور که در قرآن فرموده وقتی برکوه صورت گرفت آن هم به صورت نوری محدود، آن کوه از بین رفت و اصحاب حضرت موسی -علیه السلام- همگی بیهوش شدند و همچنین اعطای صفات الهی نیز چون نامحدود و در حد نامتناهی می باشند فلذا بشر چون مخلوق و محدود است نمی‌تواند آن صفات را دارا باشد. این بحث سر دراز دارد. میتوانید حضوری یا تلفنی خودتان پرسش را مطرح نموده و پاسخ را بصورت مفصل دریافت کنید.

باسمه تعالی

در رابطه با حدیث فوق اگر در کتابهای معتبر با ذکر سلسله سند بیان شده باشد میتواند دارای اعتبار باشد در غیر اینصورت خیر.

باسمه تعالی

آنچه را که خداوند برای زنان و مردان از نظر احکام شریعت وضع کرده است احکام تعبدی نام دارد. یعنی اگر چه ما دلایل آن را ندانیم، بعد از این که با اختیار خود و از روی تحقیق دین را اختیار نمودیم آنگاه باید بدون چون و چرا احکام تعهدی آن را گردن نهاده و عمل نماییم. آنچه را که شما فرموده اید مربوط به همه خانم ها غیر از کسانی که معصومه باشند می باشد و در مورد اینکه امام زنده باشد و همسر ایشان در چنین موقعیتی باشد مشکلی ندارد که با همسر خود در تماس حضوری باشد. لکن بعد از فوت ایشان یکی از احکام فقهی آن است که در سر مزار این افراد نباید حاضر شوند. البته محدوده مکانی مشخص است و اینطور نیست که خانمها در هیچ کدام از رواق ها نتوانند حاضر شوند بلکه فقط بر سر مزار و تا یک محدوده اندک مکانی است و این یک حکم تعبدی است.

باسمه تعالی

بعضی از روایات دال بر حضور ایشان در جنگ صفین است ولی سندی برای این مطلب که سند محکم و متقنی باشد پیدا نشده است. بنابراین نمی‌توان حضور ایشان را صددرصد ثابت کرد.

باسمه تعالی

اگر اطفال مومنین باشند نیازی به این کار ندارند و خداوند متعال برای آنها موارد ویژه‌ای در نظر گرفته است که در بعضی از روایات به آن اشاره شده است. از جمله جایگاهی برای پرورش آنها در بهشت برزخی تا این که قیامت برسد و آنان به پدران و مادرانشان در بهشت ملحق شوند و فرزندان کفار و مشرکین اگر قبل از بلوغ از دنیا بروند در جایگاهی در برزخ نگاه داشته می شوند تا زمانی که خداوند متعال در روز قیامت آنان را مورد امتحاناتی قرار دهد. آنگاه برای آنان تصمیم گیری خواهد شد.

باسمه تعالی

 عدد چهل هیچگونه معنویتی ندارد و دارای رمز یا مورد خاصی نیست. این عدد نیز مانند اعداد دیگر، هم در قرآن و هم در روایات کم و بیش به کار رفته است. مثلاً عدد سه، هفت، نوزده و اعداد دیگر در قرآن کریم به کار رفته اند. اگر کسی بگوید فقط عدد چهل چون در قرآن به کار رفته دارای پیام خاصی می باشد باید برای آن اعداد نیز چنین پیامی را ذکر نماید. در حالی که چنین چیزی نیست. اما اینکه حکمت خداوند در سه روز عذاب کردن یا هفت روز عذاب کردن یا سه روز آفریدن یا هفت روز آفریدن یا چهل روز نگه داشتن و امثال اینها چیست، این آن چیزی است که فقط خداوند متعال به حکمت بالغه خود اراده فرموده است و کسی از محتوای اراده پروردگار اطلاعی نداشته و نخواهد داشت.

باسمه تعالی

در این زمینه کتاب بسیار خوبی توسط حضرت آیت الله مکارم شیرازی نوشته شده است در ارتباط با پاسخ به شبهات وهابیت که می توانید به آن مراجعه کنید و سوال شما نیز به خوبی در آنجا  پاسخ داده شده است. همچنین در قرآن کریم خداوند متعال به حضرت نوح(ع) و حضرت ابراهیم(ع) و بعضی از پیامبران دیگر سلام کرده است در حالی که آنها از دنیا رفته بودند. مانند "سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ - صافات 109" یا "سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ - صافات 79"

باسمه تعالی

این مطلب را ما در جزوه واژه شناسی کامل توضیح دادیم که از کتابخانه شعب می توانید تهیه نمایید. کفر در لغت به چند معنا آمده است. یکی از آن معانی انکار خداوند است و منظور از کافر در آیه مذکور کسی است که بر خلاف حکم پروردگار حکم دهد و آگاه به این مسئله باشد. در چنین صورتی از دین خارج شده است.

باسمه تعالی

مطلبی که فرموده اید را قبل از شما خود خدای تعالی می دانسته است، به علم الهی خود. برای همین خود را توّاب معرفی کرده است چرا که می دانسته است بندگان بعضاً در حال گناه و معصیت خواهند بود و نیاز دارند که دائماً توبه کنند. برای همین منظور خود را توّاب یعنی بسیار بسیار توبه پذیر معرفی کرده است و به بندگان فرموده است که هر زمان که معصیتی مرتکب شدید بلافاصله به سوی من باز گردید و اظهار ندامت و پشیمانی کنید و از من کمک بخواهید که دیگر به سوی گناه بازگشت نمی کنید.

باسمه تعالی

دمیدن روح فقط توسط خداوند متعال انجام می پذیرد و لاغیر و آنچه شما تصور کرده اید صحیح نیست چراکه سلول هایی که مورد بررسی قرار می گیرند قبلاً دارای حیات هستند نه اینکه بعداً حیات را کسب کنند.

باسمه تعالی

اینکه خداوند روزی رسان است بدین معنا است که تمام موجودات عالم که هر صبح سر از خواب بر می دارند روزی آنها از قبل آماده شده و فقط باید به دنبال آن بروند. کافی است در این زمینه توجه ای به دریاها، آسمانها و زمین داشته باشید و موجوداتی که بر روی این ها و داخل آن زندگی می کنند را در نظر بگیرید که این ها چگونه زنده اند و رزق خود را دریافت می کنند در حالی که تعداد آنها به میلیون ها میلیون می رسد. اما در مورد فرزندآوری خداوند متعال بر عهده گرفته است که روزی فرزند شما را بدهد و این کار را نیز حتماً خواهد کرد. لکن تا زمانی که کودک است پدر را موظف کرده که به دنبال آن روزی برود. سپس به دست آورد و بعد از آن در اختیار فرزند قرار دهد و زمانی که فرزند بزرگ شد خود باید به دنبال این روزی برود و در اقتصاد خانواده سهمی داشته باشد. متاسفانه بعضاً معنای روزی دهی را اشتباه متوجه شده و به گونه ای دیگر تفسیر کرده‌اند و برداشت شما متاثر از این تفاسیر نادرست است.

باسمه تعالی

احادیثی که در ارتباط با ازدواج پیامبر(ص) با ام المومنین عایشه وجود دارد بیشتر از مکتب اهل سنت نشات گرفته است و مربوط به مکتب اهل بیت(ع) نیست. عایشه زمانی که ازدواج کرده‌ اند حسب روایات صحیح در حدود ۱۸ سال سن داشتند و بعضی بین ۱۶ تا ۱۸ ذکر کرده اند و خودشان نیز تمایل شدید به این ازدواج داشتند در حالی که پیامبر(ص) تمایلی به این ازدواج نداشته‌اند لکن خداوند متعال به آن حضرت دستور داده است که با دختر خلیفه اول و دوم ازدواج کند تا در پیشبرد اسلام، پیامبر اسلام(ص) با موانع کمتری روبرو شود.

همچنین می توانید به مبحث نبوت، جلسات مربوط به “همسران پیامبر اکرم(ص) و علل تعدد آنها” مراجعه نمایید.

باسمه تعالی

1- خواندن سوره حمد برای اموات و برای شفای مریضان به عنوان یک ویژگی و خاصیت این سوره مطرح می باشد نه اینکه این سوره کلاً دعا باشد. در مجموع آیات قرآن کریم به چند دسته تقسیم می شوند. دسته ای از این آیات شریفه به صورت دعا می باشند که با واژه های "ربنا" "ربّ" "اللهم" و مواردی از این دست در قرآن کریم ذکر شده است. آیات دیگر دستوری در زمینه احکام میباشند و آیاتی برای بیان مسائل اخلاقی و اعتقادی است و غیره.
2- برادران اهل سنت برای شفا فقط به قرآن کریم استناد می کنند.
3- قبلاً هم گفته شد می‌توانید بخوانید و مستحب نیز می باشد. 

باسمه تعالی

چنین چیزی صحیح نمی باشد. خداوند متعال ابزارهای دیگری دارد که برای هشدار به بشر از آن ابزارها استفاده می کند و نیاز به چنین کاری که شما گفته اید ندارد.

باسمه تعالی

در مورد عالم ذر، ظاهر روایات چنین چیزی را اثبات نمی کند لکن در این رابطه می توانید به کتاب بحارالانوار و نیز اصول کافی مراجعه نمایید. البته خود آن بزرگواران نیز مانند مرحوم مجلسی (ره) بعضاً توضیحاتی را در همین رابطه در کتب مذکور بیان کرده‌اند. اما در مورد ولایت امیرالمومنین -سلام الله علیه- توسط مخلوقات نیز باید گفت این سخن به آن طور که بعضی از مردم می گویند صحیح نیست. چون غیر از انسان و جن، دیگر موجودات در مقابل خداوند متعال اراده ای از خود ندارند و مکلف نیز نیستند. پس بنابراین قبول چیزی از جانب خداوند و یا نپذیرفتن آنها صحیح نیست.

باسمه تعالی

1- خیر. خواندن سوره های قران فضیلتی جدا و دعا کردن فضیلتی دیگر دارد و این ها ارتباطی به یکدیگر ندارد. مگر آنکه در قرآن آیه به صورت دعا مطرح شده باشند مانند "رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ". در اینجا هم فضیلت تلاوت قرآن حاصل می‌شود و هم فضیلت دعا.

2- خیر.

3- دعای شما برای مومنین و مومنات فقط به شیعیان امیرالمومنین -علیه السلام- میرسد و برای غیر شیعه فقط برای هدایت آنها می توانید دعا کنید. چون دعا در قسمت های دیگر برای آنها منوط به پذیرش ولایت توسط آنها می باشد.

باسمه تعالی

اگر جن بخواهد برای کسی متمثل شود حتماً باید در قالب مثالی این کار را انجام دهد. در غیر این صورت خودش به خودی خود قابل رویت نیست و برای اینکه کسی این موجود را در قالب مثالی ببیند حتماً باید برای این کار دلیلی وجود داشته باشد. یا از جانب آن فرد یا از جانب خود آن موجود. پس بی دلیل و صرف ادعای دیدن، چیزی را اثبات نمی کند. اما متمثل شدن آنها حتماً با اراده الهی می باشد و در واقع با اجازه او تعالی و در این زمینه محدودیت‌های شدیدی برای آنها وجود دارد. 

باسمه تعالی

دیدن شیطان در حالت احتضار امکان دارد لکن این اتفاق بسیار کم آن هم برای افراد خاصی می افتد و در چنین صورتی شیطان باید در قالب مثالی ظاهر شود و مسلما قصد حضور او در چنین حالتی برای آن فرد خاص، گمراه کردن او می باشد. شارع مقدس به همه مومنین و مومنات پیشنهاد کرده است که وقتی شخصی در حالت احتضار قرار گرفت برای او دعاهای ویژه ای بخوانند. مخصوصاً تلاوت قرآن کنند و علما نیز دعای عدیله را پیشنهاد کرده‌اند.

باسمه تعالی

اولاً اموات از قبرستان بیرون نمی آیند چون وقتی بدن داخل قبر می شود بعد از مدتی از بین میرود و تبدیل به خاک می گردد. آن چیزی که باقی می‌ماند روح است که آن هم در قبر وجود ندارد بلکه در عالم برزخ است و اشراف بر قبر دارد. ثانیاً همانطور که بیان کرده اید ارواح در عالم برزخ، البته ارواح مومنین و مومنات، هر لحظه منتظر این هستند که زندگان برای آنها در دنیا کار خیری انجام دهند و به آنها هدیه کنند و خداوند تبارک و تعالی برای آنها زمان هایی را قرار داده است که بتوانند به عالم دنیا نیز بیایند و از نزدیک هم در جریان امورات خاندان و اهل بیت خویش قرار گیرند. ثالثاً انسان وقتی می میرد دیگر نمی تواند به این دنیا بر گردد بلکه روح او در عالمی به نام عالم برزخ قرار می گیرد. بازگشت از عالم برزخ به دنیا حتماً باید با اذن و اجازه الهی باشد و این کار فقط در بعضی از موارد استثنایی و برای پیامبران(ع)، ائمه(ع) و صالحین می باشد و برای هدف خاصی. رابعاً برقراری ارتباط بین ارواح در عالم برزخ میان ارواح زندگان و مردگان امری طبیعی است که در بحث رؤیا (لینک) به آن اشاره کرده ایم که می توانید به آنجا رجوع نمایید.

نمایش 7 از 13