باسمه تعالی
قصد حکومت ایران دخالت در حکومتهای دیگران نیست. اگر ما در لبنان نجنگیم باید در سیستان و بلوچستان، آذربایجان و شهرهای مرزی خودمان با دشمن بجنگیم. یکی از دلایل این سخن ادعای امارات بر جزایر ایرانی است. پس اگر به دشمن روی خوش نشان داده شود کم کم همین ایران را هم تجزیه کرده و از بین میبرند. کما اینکه قبلاً شهرهایی در ازبکستان، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، گرجستان، ارمنستان، باکو و ... همگی مال ایران بوده است و به واسطه همین طرز تفکر یعنی نجنگیدن در بیرون از مرزها همه اینها از دست ایران رفته است.
باسمه تعالی
جناب عایشه مستقیماً کسی را به قتل نرسانده بود و نکشته بود که قصاص شود. اگر چنین کرده بود قطعاً حضرت ایشان را قصاص میکرد لکن دست داشتن در توطئه با کشتن فردی توسط فرد دیگر فرق میکند. مطلب بعدی اینکه در مورد پسر حضرت نوح (ع)، خداوند خواست قوم نوح را عذاب کند فرمود همه کفار و کسانی که به حضرت نوح (ع) ایمان نیاوردهاند مشمول عذاب هستند و چون فرزند نوح (ع) ایمان نیاورده بود وی نیز مشمول عذاب شد و معذب گردید. لذا میبینیم که این دو هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند.
باسمه تعالی
در هیچ کجای این خطبه و سخنان دیگر آن حضرت مطلبی که دلالت بر موافقت آن حضرت با جنگ خلیفه دوم باشد وجود ندارد. چند نکته را تذکراً برای شما عرض مینماییم:
1- اینکه هرگاه امام معصوم تحت تابعیت غیر معصوم برای اقدام به کاری قرار نمیگیرد. فلذا امیرالمومنین(ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هیچگاه تحت پرچم کسی به هیچ سرزمینی حمله نکرده و جنگ نکردهاند بلکه جنگهای آنان فقط و فقط با فرماندهی خودشان بوده و تعداد آنها و نوع آن نیز در تاریخ کاملاً مشخص شده است. بنابراین جنگ با ایرانیان توسط آن حضرت و یا امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و حضور آنان در کنار خلیفه دوم حرف بیپایهای است که هیچ گونه سند موثق و صحیحی را به دنبال ندارد.
2- اینکه موعظه کردن و نصیحت کردن امرا، حکما و پادشاهان توسط آن حضرات امری معمولی بوده است و نصیحت کردن خلیفه دوم توسط آن حضرت ارتباطی به موافقت آن حضرت با جنگ ندارد.
3- اینکه وقتی خلیفه دوم اقدام به جنگ نموده است و اسرایی گرفته و بقیه کارهای جنگ را انجام داده و جنگ را به اتمام میرساند، آن حضرت به عنوان امر به معروف و نهی از منکر نیز آنها را مخاطب قرار داده و به آنها سفارشاتی میکنند. این گونه سفارشات هیچگونه دلالتی با موافقت آن حضرت با کار آنها ندارد.
باسمه تعالی
خیر. هر کس که این حرف را میزند بداند که هیچ سند تاریخی و علمی ندارد. حضرت هیچگاه در چنین اموری برای اینها مشاور نبود است.
باسمه تعالی
شما متاسفانه به معنای آیه ۳۳ سوره مبارکه مائده دقت لازم را نکرده اید. آیه در مورد کسانی نیست که ایمان به خدا نیاورده اند و نخواسته اند که به خدا ایمان بیاورند و خواستند که به آیین خود باشند. بلکه آیه در مورد کسانی است که مسئله ی حرب با خدا و رسول و تلاش برای فساد در روی زمین شامل کشت و کشتار و ترویج فساد و فحشا، پخش مواد مخدر و مشروبات الکلی و تعدی و تجاوز به ناموس مردم را دارند، آیه شریفه در مورد چنین کسانی صحبت کرده و می فرماید اینها افرادی هستند که اگر اصلاح نشوند و طبق آیه ۳۴ به دامان جامعه بازگردند، به عنوان غده سرطانی باید به مجازات رسیده تا دیگر افراد شرور درس عبرت گرفته و باعث ناامنی جامعه بشری در مصادیقی که نام برده شد نگردند.
باسمه تعالی
خیر واقعیت ندارد و چنین مطلبی که شما گفته اید در دو آیه ی فوق موجود نیست.