باسمه تعالی
1- دعاهایی که گرفته اید هیچ اهمیتی ندارد و مشکلی نیز برای شما ایجاد نمی کند.
2- ما در مبحث دعا در قسمت پایانی، 10 مورد را ذکر کرده ایم که اگر کسی آن 10 مورد را انجام دهد (جلسه 76 با عنوان "دعاهای معتبر از معصومین(ع) برای برآورده شدن حاجات"را استماع نمایید) إن شاء الله از این مشکلات نجات پیدا خواهد کرد. حتما به آن مبحث مراجعه کرده و به آن عمل نمایید. (لینک مبحث دعا)
باسمه تعالی
1- باید بدانید که یاران حضرت مهدی -علیهالسلام- به دو گروه کلی تقسیم میشوند. گروه اول 313 نفر هستند که اینها افرادی از قبل تعیین شده و حتی اسامی بسیاری از آنها در کتب معتبر آمده است و نیز عده ی زیادی از آنان از رجعتیون هستند. اما گروه دوم که یاران عمومی حضرت(ع) و در واقع لشگر عام حضرت(ع) هستند کسانی هستند که از شهرها و روستاها و کشورهای مختلف به یاری آن حضرت(ع) میشتابند و این امر اجتنابناپذیر است یعنی بالاخره باید افرادی از همین کره خاکی آن حضرت(ع) را یاری کنند و این موضوعی که شما گفتهاید با مطلبی که الان خدمتتان عرض کردیم منافاتی ندارد. پس ممکن است افرادی از هرات یا شهرهای دیگر و یا کشورهای دیگر همان طور که در روایات آمده است برای یاری آن حضرت(ع) بیایند که این یک چیز عقلانی و شرعی است و مشکل خاصی هم ندارد.
2- اکثر کشورها در زمان ظهور نقش دارند لکن تا زمان ظهور تغییرات جغرافیایی نسبتاً وسیعی در بعضی از کشورها ایجاد میشود که ممکن است نام آن کشورها را نیز تغییر دهد.
باسمه تعالی
اولاً قرائت نماز خود را تصحیح کنید تا نماز شما غلط خوانده نشود.
ثانیاً با هر نماز خود یک نماز قضا نیز به جای آورید تا در زمان حیات خود به یاری خداوند متعال بتوانید همه نمازهای قضای خود را خوانده باشید انشاءالله.
ثالثاً در نمازهای قضا فقط واجبات را به جای آورید و از مستحبات خودداری کنید تا از به جا آوردن نمازهای قضا احساس خستگی نکنید.
باسمه تعالی
مطالبی که شما فرموده اید را ما قبول نداریم و چنین صحبتهایی که بین عوام رایج میباشد را منطقی و شرعی نمیدانیم. عوام زیاد حرف میزنند لکن آنچه که در عمل مشاهده میشود اصلاً با سخنان عوام سازگار نیست. بحث اعداد نیز مقداری در ریاضیات صحبت شده است که از نظر علمی مشکلی ندارد اما نه آنچنان که اعوام میگویند.
باسمه تعالی
1- ما این مطلب را در بحث توبه خاص الخاص پاسخ داده ایم (مبحث معاد جلسات 84 و 85 – اینجا ). حتماً آن را استماع کرده و اگر باز هم برای شما اشکالی بود مطرح کنید .
2- اگر ما معرفت واقعی به پروردگارمان پیدا کنیم آنگاه به این مرحله خواهیم رسید که اعمالی که ما انجام میدهیم اگر چه اعمال خوبی باشد اما در آن حد و اندازهای که پروردگار متعال را راضی و خشنود کند و بتواند به عنوان کمالی از کمالات ما محسوب گردد ممکن است نباشد و همه اینها به این است که انسان بداند معبودش چه کسی است و برای عبادت این معبود چه کاری انجام داده است و آیا آن طور که معبود خواسته است او را عبادت کرده یا آن که عبادت عابد نیز بنابر خواستههای دل او بوده است.
باسمهتعالی
نجاسات از نظری بر دو قسم تقسیم میشود. یکی نجاست ظاهری و یکی هم باطنی. نجاست ظاهری مانند بودن خون نجس، بول، غائط و منی بر روی موضعی از بدن یا لباس انسان که این فقط باید با مطهرات پاک شود که پاک کننده ی مواردی که ذکر شد فقط آب میباشد. لکن در جایی که نجاست باطنی است و به عبارتی معنوی است مانند کسی که بدن میتی را لمس کرده و یا غسل جنابت بر او واجب شده است (در این مورد اگر چه موضعی که منی خارج شده باید شسته شده و تطهیر گردد) اما بقیه ماجرا که همانا غسل کردن است دیگر به ظاهر قضیه کار ندارد بلکه آن غسل چه برای مس میت و چه برای جنابت، مسئله ی معنوی قضیه را برطرف میکند چون در اینها جایی از بدن نجس نیست. البته پس از تطهیر ظاهری .
باسمه تعالی
البته تنها سفیدی و سیاهی نیست بلکه سبزه بودن، گندم گون بودن، سرخ بودن و یکی دو رنگ ترکیبی دیگر نیز برای انسانها در قارههای مختلف، آمریکا جنوبی، آمریکای لاتین و آفریقا، شرق آسیا و آسیای میانه و بعضی کشورهای دیگر همگی از آیات خداوند متعال بوده و نشانهای از قدرت نامتناهی او است. حضرت آدم و حوا (ع) نیز رنگی معمولی داشته اند و وجود فرزندان آن حضرت در دهها نسل بعد از ایشان به صورت رنگ های امروزی فقط نشانه قدرت خدای تعالی است نه چیز دیگر. چه بسا پدر و مادر سفیدی با یکدیگر ازدواج کردهاند ولی فرزند آنها سبزه بوده است و حتی در بعضی جاها فرزند آنها سیاه بوده است. اینها همه حاکی از این دارد که مشخصکننده ی این موارد خدای تعالی است .
باسمه تعالی
رجوع کنید به بحث ازدواج (اینجا)، جلسات پنجم الی دهم. در آنجا بطور مفصل مطالب بیان شده است.
باسمهتعالی
قدیمی ها گویند خود گویم و خود خندم، عجب مرد هنرمندم! شما خودتان میگویید و خودتان تصمیم میگیرید و سپس قضاوت میکنید. برادر گرامی، کسانی که در اربعین به کربلا میروند به خاطر تفاخر به قبور نیست. اولاً یک قبر بیشتر مورد نظر نیست پس مسئله تکاثر در اینجا اصلاً مطرح نمیباشد. ثانیاً افرادی که به آنجا میروند برای درک فضیلت روز اربعین و زیارت آن حضرت(ع) میباشد که پاداش بسیار زیادی دارد. شما طبق معمول باز هم معنای تکاثر و تفسیر سوره تکاثر را نفهمیده اید. معنای سوره تکاثر مال افرادی است که به تعداد مردگان خود افتخار میکنند یعنی هر چه بیشتر باشد خود را قدرتمندتر میدانند نه اینکه بر سر یک قبری تعداد زیادی حاضر شوند و زیارت نمایند و شما اشتباهاً تصور کنید این همان تفاخر و تکاثر است .