پرسش و پاسخ

پرسش پاسخ شرعی

لطفا قبل از ارسال سوال آن را در بین سوالات جستجو نمایید تا از تکرار جلوگیری شود.

باسمه تعالی
سوال شما جواب مفصلی دارد که باید حتما آنرا کتباً نوشته و به دفتر موسسه ارسال نمایید تا پاسخ شما داده شود. آدرس و شماره تلفن خود را حتما ذکر نمایید.

باسمه تعالی
اصولا در لسان احادیث و روایات، اهل علم به دو دسته اطلاق می شود. دسته اول حضرات معصومین(س) هستند که در بعضی از احادیث منظور از اهل علم این بزرگواران می باشند. دسته دوم کسانی هستند که عالم عامل هستند و علم را از سرچشمه اصل آن یعنی حضرات معصومین(س) و قرآن کریم دریافت کرده اند و از فراگیری علم و تدریس آن کیسه ای برای خود ندوخته اند و آنچه در این زمینه تلاش میکنند همه وهمه برای کسب رضایت الهی و ترویج فرهنگ اسلامی و شیعی است. اینها نیز در لسان احادیث و روایات اهل علم نامیده می شوند.

باسمه تعالی
این داستان و امثال این داستانها که با عصمت انبیاء بطور کلی مغایر است، ساخته و پرداخته ی یهودیت است و اصطلاحا به این اراجیف، اسرائیلیات می گویند. در این زمینه می توانید به کتاب "تنزیه الانبیاء" نوشته ی مرحوم سید مرتضی(ره) مراجعه فرمایید.

باسمه تعالی
خاص بودن عدد چهل جعل الهی است. یعنی چون برای بعضی از امور خداوند متعال این عدد را در قرآن کریم و بعضی از احادیث قدسی خطاب به پیامبرانش بکار برده است. فلذا تقدسی خاص پیدا کرده است و اینکه چرا چهل انتخاب شده است قاعدتاً باید انتخاب کننده که خدای متعال است حکمت آنرا بداند و همینطور است. و اگر ما نیز بر همین اساس مواردی را در کتب می بینیم، اگر چنانچه دستور آن از جانب خدای تعالی یا پیامبرش یا ائمه باشد دستوری مقدس و خوب است. لکن اگر دیگرانی از خود دستوری بر این مبنا بدهند اگر چه عدد چهل هم استفاده کنند مقدس نیست.

باسمه تعالی
هر چیزی که مبنای علمی، عقلی و شرعی نداشته باشد بالاخره روزی نابود خواهد شد. از اینگونه فرقه ها در طول تاریخ زیاد بوده اند و همانطور که بیان شد بر هیچ پایه ای از نظر علمی، عقلی و شرعی استوار نیستند و اصولا مطرح کردن آنها خود نوعی تبلیغ برای این فرقه ها می باشد. بهترین برخورد با اینگونه فرق کمک به تقویت بنیان های اعتقادی خویش و دیگران می باشد. تحصیل اعتقادات مهمترین عامل در مقابله با این فرقه های ضالّه بوده و هست. مؤفق باشید.

باسمه تعالی
حدیث همانگونه که شما شنیده اید صحیح است. لکن باید دید گوینده ی آن چه کسی باشد. اما در مورد امام مجتبی(ع)، آن حضرت نیز برای خوردن هر چیز واژه ی «بسم الله» را بیان می فرمودند لکن در جایی که اجل انسان محتوم باشد نه تنها واژه ی «بسم الله» بلکه صله رحم و دادن صدقه و هر نوع پیشگیری دیگری فایده ندارد.

باسمه تعالی
علم خداوند متعال جزء صفات ذاتیه ی پروردگار است و حق تعالی بر همه ی اشیاء احاطه ی علمیه دارد و این را خود خدای تعالی می فرماید نه کس دیگری. آنجا که می فرمایدـ«وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا –طلاق 12» قطعا خدای تعالی بر همه اشیاء احاطه ی علمیه دارد. پس اینکه شما می فرمایید: "شما گفته اید" کلام صحیحی نیست بلکه خداوند متعال می فرماید. امام احاطه ی علمی به چه صورت است؛ احاطه ی علمی به مانند این است که شما در هر مکانی که باشید وقتی علم داشته باشید که در دورترین نقطه ی این کره ی خاکی مثلا اگر کسی در حال شستشوی بدن خود در حمام باشد، به چه صورت باید اینکار را انجام دهد و لازم نیست شما با او همراه باشید بلکه همین مقدار که می دانید او در حال شستن بدن خود به چه صورت است شما به این قضیه علم دارید. البته این مثالی بود برای تقریب به ذهن شما. ولی می گوییم خداوند متعال بر همه ی اشیاء از نظر علمی محیط است یعنی در علم پروردگار افعال و کردار موجودات و اشیاء موجود است و لازم نیست پروردگار متعال با آنها به نحوی که شما گفتید باشد.

باسمه تعالی
اصولا خداوند تبارک و تعالی از انسان تنبل متنفر است. لکن تنبلی اگر به ذاته باعث عدم انجام واجبات نشود و نیز به محرمات منجر نگردد برای فرد گناهی محسوب نمی شود. یعنی پروردگار چنین فردی را عقوبت نمی کند. ولی اگر بالعکس این قضیه باشد، هم گناه است و هم عقوبت دارد یعنی هم ظلم به نفس است و هم عقوبت دارد. لکن بعضی از ظلم های به نفس مانند مکروهات عقوبت ندارد و این از تفضلات و مهربانی های پروردگار مهربان است.

باسمه تعالی
اولا رابطه داشتن با جنس مخالف در صورتی که نامحرم باشد، در صورتی که خارج از عرف اجتماعی باشد حرام و گناه است و باید هر چه زودتر به آن ارتباط پایان داده شود. ثانیا در صورت مذکور بلافاصله باید مسئله ی خواستگاری را مطرح نموده و از همان طریق بقیه ی مراحل دیگر را نیز پشت سر بگذارید. امیدواریم که کار شما به سرانجام خوبی برسد.

باسمه تعالی
مطلبی که فرموده اید در حد یک فرضیه است و هیچ ارزش علمی ندارد. محل سکونت آن حضرت بر همه مخفی بوده و هیچکس از مکان سکونت آن بزرگوار به هیچ وجه من الوجوه اطلاعی ندارد و چه بسا مطرح کردن جزیره ی خضراء و مثلث برمودار نیز از طرح های دشمنان آن حضرت باشد.

باسمه تعالی
اصولا در مساجد و مراکزی که نماز جماعت تشکیل می شود و امام جماعت مورد شناخت ما نیست، باید به مأمومین نگاه کرده و ببینیم اگر آنها افراد موثقی بودند در چنین حالتی اقتدا به آن امام جماعت اشکالی ندارد و اگر چنانچه نه مأمومین و نه امام جماعت را می شناسیم تا زمانی که شناخت پیدا کنیم نمی توانیم اقتدا نماییم. البته پس از شناخت نیز قرائت صحیح حمد و سوره شرط اولین است و اگر هر جا متوجه شدیم امام جماعت قرائت نمازش دارای اشکال می باشد باید نماز را شکسته و سپس فرادی بجای آوریم.

باسمه تعالی
متاسفانه آنچه که نقل فرموده اید روایات صحیح و معتبر نیست. برای درک بهتر مطلب می توانید به کتاب منتهی الآمال، تاریخ زندگی امیرالمومنین –علیه السلام- رجوع نموده یا حضورا به موسسه آمده و مطلب صحیح را دریافت نمایید.
2- امامت، پادشاهی نیست که موروثی باشد؛ بلکه حسب آیه شریفه 124 سوره مبارکه بقره « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ - و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد » توسط پروردگار انجام می پذیرد. پس امامت یک جعل الهی است و هیچ کس حتی پیامبر هم حق انتخاب امام را ندارد بلکه آن حضرت فقط واسطه ای برای معرفی کردن امام می باشد.
3- آنچه که بین حضرت امام حسن(ع) و معاویه صورت پذیرفت صلحی بود برای در امان ماندن مردم بی گناه که معاویه هر روز تعدادی از آنها را به قتلگاه می برد و هیچ ارتباطی با مسئله ی امامت و امام شدن نداشته است و در واقع بنیانگذار پادشاهی در اعراب نیز خود معاویه بوده است.

باسمه تعالی
سوالتان کامل نیست. لطفا منظورتان را از برگرداندن نیت بیان فرمایید. با تشکر.

باسمه تعالی
انسانها در انجام اعمال و افعال خود مختار هستند. یعنی دارای اختیار هستند و خداوند متعال در این دنیا اختیار را در انجام اعمال از بشر سلب نکرده است. از طرفی دیگر چون به هر حال بشر دارای قدرت تفکر است و هر لحظه ای می تواند به نوعی تفکر نموده و بر اساس آن عمل نماید و از طرفی دیگر در معرض وساوس شیطانی و نفس اماره نیز می باشد هر آن در مقابله ی با تغییرات و تحولات چه مثبت و چه منفی قرار دارد. فلذا اگر خود را در هر لحظه ای به خداوند نسپارد، هر آن امکان دارد فکری شیطانی نموده و به مخالفت با پروردگار متعال برخیزد و این مطلب خاص و عام نمی شناسد و طلحه و زبیر نیز مشمول همین قاعده بودند.

باسمه تعالي
خداوند تبارك و تعالي بر اساس حكمت بالغه اش بنا ندارد كه همه كارها را آني و بدون در نظر گرفتن زمان و فقط با اراده ي خود بوجود آورد، بلكه حكم علي الاطلاق اراده فرموده است كه بعضي از كارها را نيز مرحله به مرحله انجام دهد مانند خلقت انسان و خلقت آسمانها و نيز چگونگي شكل گيري آدميزاد در رحم مادر و امثال اينها. در اين رابطه نيز مي توانيد به ذيل آيه شريفه كه اشاره فرموده ايد در تفسير الميزان مراجعه نماييد.

باسمه تعالي
بله؛ به استثناء نماز ميت، نماز عيد فطر و عيد قربان و نمازهايي كه در آن قنوت به عنوان اصل نماز در نظر گرفته شده است و نماز بدون قنوت معنايي ندارد.

باسمه تعالي
1- بعد از پايان مدت عقد اگر چنانچه خانم بخواهد به عقد ديگري در آيد، بايد به مدت دو بار عادت ماهانه عده نگه دارد كه تقريبا 45 روز مي شود. لكن اگر اين خانم بخواهد مجددا به عقد همان فردي كه در عقد او بوده در آيد ديگر نگاه داشتن عده لازم نيست.
2- اگر نزديكي صورت نگرفته باشد نگه داشتن عده نيز لازم نيست.
3- نگه داشتن عده براي اين خانم كه مي خواهد دوباره با شوهر خود كه مدت عقدش تمام شده دوباره ازدواج كند لازم نيست؛ لكن بايد حتما خطبه عقد خوانده شود.

باسمه تعالي
دوبار تلفظ مي شود؛ لكن در "راء" بصورت تكرير، در حروف ديگر هم بصورت ادغامي تلفظ مي شود. مانند كلمه فارسي "ارّه" و "درّه" كه در اينجا حرف "راء" را دو بار تكرار مي كنيم. لكن بصورت ادغام شده با اين توضيح كه هر حرف مشددي را بايد به اندازه 2 الف يا مقدار كمتر نگه داريم تا تشديد آن در تلفط مشخص شود.

باسمه تعالي
با تشكر از شما. اولاً شما از ما مسئله فقهي را سوال فرموديد و ما در جواب از نظر فقهي به شما پاسخ داديم اينكه اخلاقا تصوير هيچكدام از انبياء الهي و ديگر بزرگان و مجاهدان في سبيل الله بوي‍‍ژه شخصيت بي بديل و بي نظير قمر بني هاشم حضرت ابوالفضل- عليه السلام- در تلويزيون و يا سينما و رسانه هاي تصويري ديگري نشان داده نشوند مسلما بسيار مطلوب و پسنديده است لكن مسئله فقهي يك چيز است و مسئله اخلاقي چيز ديگري است.
ثانيا در تعزيه ها نيز گاهي افراد معلوم الحالي هستند كه زياد وجهه خوبي در اجتماع نيز ندارد و نقش هاي مثبتي را در تعزيه بازي مي كنند و همين مسئله در سينما و تأتر و تلويزيون نيز در بين هنرپيشه ها وجود دارد. نه همه آنها افراد خوبي هستند و نه همه آنها افراد بدي هستند.

باسمه تعالي
اين امر از محالات عقليه مي باشد. يعني به هيچ عنوان امكان ندارد. نه اينكه براي پروردگار چيزي ممكن نباشد بلكه اين امكان در طرف مقابل وجود ندارد. بدين معنا كه وقتي چيزي خلق مي شود ديگر مخلوق مي باشد و نمي تواند با خالق در هيچ صفتي برابري كند و لذا همواره مخلوق با خالق در كليه ي صفات مغايرت كلي دارد. مثالي را براي شما بيان مي كنيم . فرض كنيد يكي از برترين فيزيكدان هاي دنيا بخواهد به تخته سنگي عبارتي از فيزيك را بياموزد. فرا نگرفتن اين تخته سنگ دليل بر ضعف فيزيكدان نيست بلكه تخته سنگ ظرفيت پذيرش فيزيك را ندارد، همينطور مخلوق نيز نسبت به خالق مغايرت كلي دارد. مثلا چون محدود است نمي تواند نامحدود باشد چون مخلوق است. اگر خودتان قبل از طرح سوال در متن آن دقت مي كرديد به همين پاسخ مي رسيد. موفق باشيد.