پرسش پاسخ شرعی
باسمه تعالی
خواهر زن را نه می توان عقد موقت و نه می توان عقد دائم نمود. ولی اگر انسان همسر خود را طلاق بدهد، خواهر او را می تواند یا عقد موقت و یا عقد دائم نماید ولی با بودن همسر چنین چیزی برای خواهر زن میسر نخواهد بود.
اما خاله زن را در صورتیکه ایشان مطلقه و یا شوهر فوت شده و شوهر نداشته باشد انسان می تواند عقد دائم و یا عقد موقت نماید و نیز بعضا فرموده اند که باید با اجازه همسر صورت پذیرد. در این رابطه حتما با مرجع خود رایزنی نمایید.
باسمه تعالی
مرحوم آیت الله قاضی یک انسان کامل و خدا شناس و عارف بالله بوده اند و به هیچ وجه با صوفیان و دراویش ارتباطی نداشته اند. ایشان طبق حدیث معروف قدسی که می فرماید" أَنَا مُطیعُ لِمَن أطاعَنی- منِ پروردگار، فرمانبر کسی هستم که از من فرمانبری کند." در تمام طول زندگی خود فرمان پروردگار را برده و در این زمینه تخطی نکرده اند و لذا خدای تعالی نیز در گوش و چشم و دهان و اعضاء و جوارح او تصرف نموده و ایشان را مانند افراد دیگری که آنها نیز فرمانبر پروردگار متعال بوده اند متمایز گردانیده است. یعنی اینکه پروردگار متعال چشم او، گوش او و زبان او گشته است.
باسمه تعالی
در این زمینه ذیل آیه شریفه "... هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ ..." در تفسیر المیزان و بعضی از تفاسیر دیگر مفصلا بحث شده است. مراجعه نموده اگر قانع نشدید برای ما بنویسید تا مواردی را به شما معرفی کرده و توضیحی مختصر برایتان بدهیم.
باسمه تعالی
حضرت امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه می فرماید: "انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال - نگاه کنید که چه گفته می شود نه اینکه چه کسی می گوید". این جمله دریایی از معانی را در دل خود نهفته دارد و اگر همه ما فقط به همین جمله عمل می کردیم، چقدر از مشکلات فکری و اعتقادی ما حل می شد. متاسفانه مردم به دنبال این هستند که حرف های درست و صحیح را از زبان افراد معروف و مشهور بشنوند در حالی که طبق فرمایش حضرت این مطلب صحیح نیست. انسان باید به محتوای کلام نگاه کند نه به گوینده آن. گوینده هر کس می خواهد باشد. مهم این است که کلامی که می گوید از نظر عقلی و شرعی اشکالی نداشته باشد.
باسمه تعالی
اولی الامر باید تمام ویژگی های پیامبر اکرم (ص) را داشته باشد. چون اطاعت مطلق و بدون قید و شرط درباره پیامبر اکرم(ص) درباره اولی الامر نیز هست و لذا اگر اولی الامر معصوم نباشد باعث می شود که خدای تعالی نعوذ بالله دستور به اطاعت از افرادی داده باشد که خود خطا کار هستند و چنین چیزی را اصطلاحا نقض غرض گویند. چرا که غرض پروردگار هدایت افراد و کامل شدن آنها می باشد و کسی که خود هدایت نشده مسلما نخواهد توانست دیگران را هدایت نماید. پس اولی الامر نیز باید معصوم باشد.
باسمه تعالی
چون نیروی عصمت توسط پروردگار متعال به عنوان عصمت الهیه در اختیار پیغمبران و امامان قرار می گیرد و ما نمی توانیم تشخیص بدهیم که چه کسی این نیرو را دارد و چه کسی ندارد فلذا حتما حتما باید خود خدای متعال معصوم را معرفی نماید. با توجه به اینکه عصمت الهیه یعنی فرد در خلوت و جلوت، در بیداری و خواب از هر گونه گناه و خطا مبری بوده و دچار فراموشی و اشتباه نیز نگردد. این ها صفاتی است که بشر نمی تواند در افراد تشخیص بدهد و لذا باید خود خدای متعال معصوم را مشخص نماید و قرآن کریم نیز چنین کرده است. آنجا که در مورد پیغمبران می قرماید:"إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ"
باسمه تعالی
در این رابطه حتما به کتاب فروغ ابدیت نوشته آیت الله سبحانی مراجعه نمایید و نیز سازمان اوقاف برای حاجیان کتابی در زمینه آشنایی با سرزمین مکه منتشر کرده که آن کتاب نیز مفید می باشد. همچنین کتاب سرگذشت پیامبر اسلام(ص) نوشته آقای هاشم رسولی محلاتی نیز در مورد پاسخ شما بسیار مفید است. لکن ام القری یعنی مکانی که از نظر جغرافیایی اولین نقطه مکشوف در کره زمین می باشد. البته در زمینه واژه ی ام القری مطالب جالب و مفصلی بیان شده که می توانید به کتب یاد شده و نیز کتب دیگر مراجعه نمایید.
باسمه تعالی
فرمایش شما بسیار متین و صحیح می باشد. لکن چند عامل وجود دارد که مانعی برای تحقق فرمایش شماست. اول اینکه متاسفانه بعضی از امامان جماعت قرائت صحیحی در نماز ندارند و از این جهت دانشجویان دائما اعتراض خواهند کرد. دوم اینکه بردن اعضا به بیرون از شعبه و مجددا آنها را بازگرداندن حداقل 40 دقیقه وقت کلاس ها را می گیرد که با توجه به ضیق وقت در مدت کوتاهی کلاس ها دچار از هم پاچیدگی خواهد شد.
باسمه تعالی
در قرآن کریم آیات مختلف و متنوعی وجود دارد مثلا آیاتی که دلالت بر وجود قیامت می کند بصورت جداگانه و آیاتی که دلالت بر وجود رجعت می کند بصورت جدا مطرح شده است. آیه ای که بیان کرده اید بعضا فرموده اند که دلالت بر قیامت می کند و آیه ی "إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ - غافر-51" آیه ای است که دلالت بر رجعت می نماید. چرا که خداوند وعده ی نصرت رسولانش را می دهد در حالی که بیشتر این رسولان و شاید هم همه ی آنها، هیچکدام در دنیا آنچنانکه باید حمایت نشدند و در ذیل این آیه فرموده اند منظور از نصرت رسولان در زمان رجعت می باشد و نیز آیات دیگری هست که دلالت بر رجعت می کند. در این زمینه می توانید به بحث رجعت جناب استاد مخملباف مراجعه نمایید.
باسمه تعالی
پروردگار متعال بر اساس حکمت و مصلحت خود برای هر بنده ای توانایی خاصی را در نظر گرفته و به همان مقدار نیز از او تکلیف خواسته است. آیه شریفه " لایکلف الله نفسا الا وسعها " مشعر به همین مطلب می باشد. بنابراین ما نباید به فکر این باشیم که جای فلان عالم دینی یا فلان فرد دانشمند را بگیریم. بلکه باید دائما به فکر این باشیم که دارای چه استعداد و توانایی هستیم و چگونه باید آنرا بکار بسته و از آن نهایت استفاده را بنماییم چرا که قطعا خدای متعال نیز از ما نخواسته است که جای فلان شخص و یا دیگری باشیم.
و اما در مورد صفا و صمیمیت باید گفت در روزگاران گذشته مانند اکنون معصیت های گوناگون موجود نبود و از علت های عدم صفا و صمیمیت و وجود نفاق و تمرد بندگان از حق تعالی، وجود معاصی جدید می باشد. اصولا هر چه انسان از معصیت کناره گیری نماید دارای صفای باطن بیشتری خواهد شد. در عین حالی که هیچگاه زمین از حجت های خدا خالی نخواهد بود.
و اما در مورد شناخت خود و رسیدن به شناخت خدای متعال چند کار را باید انجام داد. اولا حتما کتاب شریف توحید مفضل را بخوانید. دوما سی دی های مبحث توحید را حتما گوش کنید آنگاه ببینید چه تحولی برای شما ایجاد شده است. برای ما بنویسید تا بتوانیم بیشتر در خدمت شما باشیم.
باسمه تعالی
فقر و ثروت عواملی را می طلبد که بعضی از آن عوامل مادی بوده و بعضی معنوی می باشند. مهمترین عامل در فقر و ثروت تلاش و کوشش انسانهاست بدین صورت که اگر انسان ها تلاش و کوشش کنند و این تلاش و کوشش با تفکر و برنامه ریزی همراه باشد، شخص می تواند به آینده ی مادی خود امیدوار باشد، در غیر این صورت مسلما دچار فقر خواهد گردید. قرآن کریم هم در سوره مبارکه نجم به این مطلب اشاره می کند. آنجا که میفرماید: " أَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى" و نیز عوامل دیگری نیز در فقر و ثروت دخالت دارند از جمله کمک خواهی از خدای متعال و توکل بر حضرت حق نمودن و انجام دادن عباداتی از جمله بیان اذکار و نمازها و غیره برای ازدیاد ثروت و نجات از فقر که اشخاص با توجه به این موضوع می توانند از فقر خود بکاهند.
همچنین عواملی دیگری در فقرها و ثروت های موقتی دخیل می باشند که مهمترین آن آزمایش الهی است نسبت به بندگان در مقاطع خاصی از زندگی آنها که این مطلب با توجه به مصلحت بندگان از جانب حق تعالی برای آنها در نظر گرفته می شود. گاهی هم هست که با شناختی که خدای تعالی از مخلوقات دارد، بعضی از بندگان ظرفیت و پذیرش مقدار زیادی از ثروت را بیش از آنچه که دارند را ندارند و در صورت داشتن بیش از آنچه که دارند به هلاکت می افتند. در اینجا هم پروردگار متعال با توجه به خیر خواستن برای بندگان مومن خود، آنها را در یک حدی از مسائل مادی نگه می دارد تا به هلاکت نیفتند. البته عوامل دیگر هم هست که متاسفانه سایت گنجایش آن را ندارد.
باسمه تعالی
قبل از هر چیز باید دانست که لباس نشانگر عقیده درون افراد نیست بلکه معتقدات یک فرد و اظهار آنها توسط او نشانگر میزان شخصیت و تقیّد و تدیّن آن فرد می باشد. اما در مورد مطلبی که فرموده اید مسلما اینگونه لباس ها در بیش از یک هزار سال پیش نبوده اند چرا که اینگونه خیاطی ها و اینگونه بافت ها و نوع پارچه ها در گذشته موجود نبوده است. بلکه در زمان های گذشته فقط چند نوع پارچه آن هم به سبکی خاص بیشتر موجود نبوده است. اما سبک پوشیدن تقریبا با مقداری تفاوت همان سبک ائمه ی اطهار –سلام الله علیهم اجمعین- است.