گاه از بعضی افراد اعتراضاتی شنیده میشود دال بر اینکه چرا با وجود فقر و سایر مشکلات داخلی، باید از مردم جنگزده غزه و لبنان و... حمایت مالی کنیم؟ باید دانست این سخنان ناشی از جهل و بیسوادی دینی است.
اگر میبینیم در لبنان و سایر کشورها شیعیان تحتفشارند، ما هم موظفیم آنان را یاری نموده و به حد توان، مال خود را با آنان تقسیم کنیم. این دستور اسلام است. اگر ما تشیع را انتخاب نمودهایم، باید به فکر مسلمانان دیگر هم باشیم. این مسائل جزء وظایف یک شیعه است.
نمیتوان دیگر مسلمانان را فراموش نمود و در حالی که برادران و خواهران دینی ما گرفتار هستند، با خاطری آسوده سر به بالش بگذاریم و در آخر هم بگوییم: اللهم عجل لولیک الفرج!! این دین و تشیع نیست.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۱ ماه رمضان، توسط استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۴/۱/۱)
مقالات چهارشنبه 24 اردیبهشت
یکی از حقوق مردم کشور ما که لازم است در خصوص آن مطالبهگری نمایند، آگاه شدن از هزینهکرد ستادها و بنیادهایی است که عهدهدار رسیدگی به امور مستضعفان و نیازمندان هستند.
ارگانهایی با ثروتهای هنگفت و درآمدهای نجومی که با وجود رسالت ذاتی در رسیدگی به امور نیازمندان، دست به انواع صادرات و واردات و دیگر تجارتهای پرسود زدهاند، اما آوردههای مالی خود را مشخص نیست در کدام امر خیر هزینه میکنند! گاهی هم که بهطور مثال ادعا میکنند ۲ هزار مدرسه ساختهاند، به نمایش ۲-۳ نمونه بسنده میکنند. در حالی که نمایش ۳ مدرسه در مقابل بضاعت بسیار بالا و ادعای آنان، بسیار ناچیز است.
اگر به واقع ۲ هزار مدرسه ساخته شده، باید لیست کامل و آدرس و مشخصات همه آنها در دسترس مردم قرار گیرد تا همه از آن مطلع شوند. لذا وقتی این قبیل شفافسازیها صورت نمیگیرد، لازم است همه ما از ظرفیتهای موجود بهویژه فضای مجازی استفاده نموده و با بیانی محترمانه اقدام به مطالبهگری نماییم، چرا که این اقدام ضمن جلوگیری از بسیاری پنهانکاریها و دستدرازیهای باندهای مافیایی، بیشک یکی از طرق یاری نمودن رهبر معظم انقلاب نیز خواهد بود.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۱ ماه رمضان، توسط استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۴/۱/۱)
مقالات چهارشنبه 17 اردیبهشت
بهترین و مهمترین روش برای یاری حضرت امیرالمؤمنین(ع) در قبال مظلومیتهای آن حضرت، پیروی و اطاعت از اوامر و فرامین ایشان و نیز محترمانه یاد کردن از آن حضرت است.
مقالات چهارشنبه 3 اردیبهشت
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ او كسي است كه رسول خود (پیامبر خاتم(ص)) را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند (صف/۹)
دشمنان از زمان حضرت آدم(ع) تا پیامبر خاتم(ص) و پس از آن حضرت، پیوسته در تلاش بودهاند تا دین الهی و همچنین ولایت امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین(ع) را که در آیه ۸ سوره صف مجموعا از آن تعبیر به «نور خدا» شده است نابود ساخته از بین ببرند. اما نکتهای که لازم است بدان توجه شود این است که دین الهی پایدار، «دین اسلام» است، نه ادیان دیگر.
در کنار آیات ۸ و ۹ سوره صف و با استفاده از دیگر آیات قرآن کریم درمییابیم دین تمام پیامبران از ابتدای آفرینش، اسلام بوده و آنچه بین پیامبران مختلف تفاوت داشته، شریعت آنان - که شامل احکام حلال و حرام میشود - بوده است.
بنابر این تعبیر «ادیان الهی» تعبیری ناصحیح است، زیرا تنها یک دین الهی داریم و آن اسلام است. ادیان دیگر اعم از مسیحیت، یهودیت و...، هیچکدام الهی نبوده و نیستند. از این رو در آیه ۹ سوره صف، خداوند وعده غلبه تنها دین الهی را بر سایر ادیان مطرح نموده است، چرا که همه آنها اگرچه به پیامبران الهی هم منصوب باشند، به دلیل تحریفات صورت گرفته در آنها و عدم گرایش معتقدینشان به خاتمالمرسلین(ص)، همگی از راه حق منحرف گشته و دین الهی محسوب نمیشوند.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۱ ماه رمضان، توسط استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۴/۱/۱)
مقالات چهارشنبه 20 فروردین
در زمان همه پیامبران از حضرت آدم(ع) تا پیامبر خاتم(ص) همواره افرادی بوده و هستند که میخواهند نور خدا را خاموش ساخته و دین هدایتگر او را از بین ببرند. این افراد در طول تاریخ همواره با جدیت تمام در این راه کوشیده و دست نکشیدهاند. خونریزیها، تحریف تاریخ و کتب آسمانی، هزینههای هنگفت، شبههافکنیها و...، همگی نمونههای روشنی از این جد و جهد باطل است. اما هنوز نور پرفروغ دین الهی در پهنه هستی میدرخشد و افراد زیادی متدین به آن هستند.
در آیه ۸ سوره صف، خداوند متعال چرایی این حقیقت را توضیح داده و میفرماید: يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛ آنها ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولي خدا نور خود را كامل ميكند، هر چند كافران خوش نداشته باشند!
اگر کسی بخواهد آتش وسیع افتاده به جان یک جنگل شعلهور را با فوت کردن خاموش کند، قطعا همگان او را کودن و نادان خطاب خواهند کرد، چون غیرممکن بودن آن بسیار واضح و روشن است. خداوند متعال نیز با تداعی این ذهنیت در آیه فوق، کل زحمات دشمنان را در مقابل «اراده خود» همینقدر بیحاصل معرفی نموده و آب پاکی را به دست همگان ریخته است.
پرواضح است، بشری که مرگ و زندگیش به مویی بند است، نمیتواند در مقابل خالق قدرتمند خود قد علم کند و چیزی بر خلاف اراده او را محقق سازد. این نوری است که نهتنها خاموش نخواهد شد، بلکه خداوند تکمیل آن را نیز اراده نموده است، اگرچه کافران را خوش نیاید.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۱ ماه رمضان، توسط استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۴/۱/۱)
مقالات چهارشنبه 13 فروردین
در غیاب حضرت یونس(ع)، ابرهای عذاب در موعدی که به قومش گفته بود به سمت زمین آمدند، به نحوی که همه به وعده عذاب آن حضرت یقین پیدا کردند. در این هنگام و در آخرین فرصتهای باقیمانده، یکی از دو نفری که به حضرت یونس(ع) ایمان آورده و انسان عالمی هم بود، فورا مردم را صدا زد و گفت: وعده پیامبرمان در آستانه تحقق است و تا لحظاتی دیگر احدی از ما را زنده باقی نخواهد گذاشت.
او برای آنکه قبل از وقوع نهایی عذاب، حالت استیصال و درماندگی در تکتک افراد به اوج خودش برسد و شیون آنها بتواند دریای رحمت پروردگار را به تلاطم درآورد، به آنها دستور داد همگی از هم جدا شوند و حتی حیوانات را هم از هم جدا کنند. آنها نیز چنین کردند و وقتی خود را تنهای تنها و ناامید از همگان یافتند، در آن تنهایی و درماندگی شیون و افغان سر دادند و از عمق وجودشان پرودگار مهربان را صدا زدند تا ترحم او را به خود جلب نموده از عذاب سخت او نجات پیدا کنند.
وقتی پروردگار مهربان تضرع و بازگشت بندگان زار خود را مشاهده نمود، فورا به اسرافیل دستور داد ابرهای عذاب که در آستانه اعمال اثر بودند را بگیرد و به کوهها بزند.
از یاد نبریم، خداوند مهربانی که آن عذاب فرود آمده را بهخاطر تضرع و بازگشت قوم حضرت یونس(ع) از آنها دفع نمود، هنوز هم قادر است بندگان عاصی خود را ببخشد و بیامرزد و بلایا و گرفتاریهایی که به آن دچارند را برطرف نموده نجاتشان دهد، اگر صدایش بزنیم...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
مقالات یکشنبه 10 فروردین
هنگامی که حضرت یونس(ع) متوجه شد گرفتاریاش در شکم نهنگ از کجا نشئت میگیرد، برای نجات خود عبارت شریفی را بر زبان جاری نمود که بعدها به ذکر یونُسیه معروف شد: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ، إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم (انبیا/۸۷)».
بعضا نوشته شده آن حضرت تا ۴۰ روز در شکم نهنگ به گفتن این ذکر ادامه داد. سرانجام در آیه ۸۸ میفرماید: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ؛ ما دعاي او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش بخشيديم، و همينگونه مؤمنان را (نیز) نجات ميدهيم.»
از آیه ۸۸ میفهمیم خاصیت و اثرگذاری ذکر یونسیه عمومیت داشته و بیان این ذکر شریف به خواست خداوند متعال برای گشایش در انواع گرفتاریهای «همه مؤمنان» میتواند اثرگذار باشد. گرفتاریهایی مثل: مشکلات خانوادگی، بیماریهای صعبالعلاج، بیحجاب و بینماز شدن فرزند، بداخلاق شدن همسر، جواب کردن صاحبخانه، استرس، اضطراب، افسردگی و...
این عبارت شریفه را میتوان در هر موقعیتی گفت، مخصوصا در نماز غفیله که این ذکر شریف را در خود دارد و بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود. در قنوت این نماز نیز میتوانیم هر حاجت و گرفتاری که داشتیم را با همین زبان فارسی به درگاه خداوند عرضه بداریم. البته نه یک بار، بلکه باید مدتی استمرار داد (یک هفته، یک ماه یا بیشتر) تا بالاخره خواستهمان به اجابت نهایی برسد انشاءالله.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
مقالات شنبه 9 فروردین
سوره حضرت یونس(ع)، آیه ۸۷: «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ؛ و ذا النون (حضرت يونس(ع)) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين ميپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت!»
همانطور که گفتیم، طلب عذاب حضرت یونس(ع) برای قومش فعلی حرام و اشتباه نبود. از این رو تصور نمیکرد خداوند بخواهد او را بهخاطر این عمل مورد تنبُّه قرار دهد. اما وقتی از کشتی به دریا افکنده شد و نهنگ او را بلعید، در فکر فرو رفت.
حضرت یونس(ع) در تاریکی و تنگنای شکم نهنگ فهمید در طلب عذاب برای قومش شتاب ورزیده و به اندازه کافی به پای آنها صبر نکرده و حالا به همین جهت به این بلا مبتلا شده است.
کار خدا را ببینید! پیامبر برگزیدهاش را که ۳۲ سال تمام به ارشاد قومی نافرمان پرداخته را مورد مجازات قرار میدهد که چرا بیشتر به پای آنها صبر ننموده و برایشان طلب عذاب کرده است! آیا هیچیک از ما رفیقی سراغ داریم که اینطور پای ما بایستد؟ رفیقی که به ما مطلقا نیازی ندارد، از ما هم بارها بدی دیده، اما باز رهایمان نمیکند...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
مقالات جمعه 8 فروردین
حضرت یونس(ع) یکی از پیامبران الهی است که در شهر موصل عراق مبعوث شده و مامور به هدایت مردم بود. اما پس از ۳۲ سال پیامبری، تنها ۲ نفر به او ایمان آوردند! از این رو حضرت یونس(ع) از دست آنها خسته شد و از پیشگاه خداوند برای آنها طلب عذاب نمود. خداوند حضرت یونس(ع) را به صبر و تحمل بیشتر توصیه نمود، اما طاقت طاق شده آن حضرت مجالی برای تحمل بیشتر باقی نگذاشت. خداوند نیز درخواست او را پذیرفت و ابرهای عذاب روانه موصل شد...
اینجا حضرت یونس(ع) از فرمان خدا تمرد ننموده است. در واقع خداوند آن حضرت را بین دو کار مخیّر نمود: یکی اینکه به پای این مردم صبر بیشتری به خرج دهد و همچنان به امید هدایت افراد بیشتر به ارشاد آنان بپردازد، دیگری اینکه برای آنان طلب عذاب نماید.
مقاومت طولانیمدت قوم حضرت یونس(ع) در برابر ایمان آوردن، آنان را مستحق عذاب نموده بود و طلب عذاب برای آنها درخواستی بیجا محسوب نمیشد، اما پروردگار مهربان تحمل بیشتر حضرت یونس(ع) را بر طلب عذاب ارجح میدانست. بهعبارتی طلب عذاب برای آنها کاری «خوب» محسوب میشد، اما صبر بیشتر به پای آنها کار «خوبتر» بود. حضرت یونس(ع) اینجا اصطلاحا ترک اولی نمود و گرفتار شدن آن حضرت در شکم نهنگ از آن جهت بود که بهعنوان یک پیامبر برگزیده خداوند، کار خوبتر را ترک نمود و بهجای آن کار خوب را انجام داد...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
مقالات پنجشنبه 7 فروردین
از جمله مهمترین اعمال سفارش شده در شبهای قدر، مناجات و گفتوگو با خداوند مهربان است، اما این عمل منحصر به شبهای قدر و چهارچوب خاصی نیست. در مناجات با پروردگار تنها کافیست انسان با زبان خود آنچه دل تنگش میخواهد را بگوید و نزد خالق خویش عقده دل باز کند (اعم از عذرخواهی، گلایه و...).
مخصوصا اگر از او حاجتی خواستهایم و به ما نداده است، سعی کنیم گله و شکایتش را نزد دیگر بندگان نبریم، بلکه در پیشگاه خودش و از خودش شکوه کنیم! خداوند متعال نیز از ما همین انتظار را دارد.
اگر خداوند حکیم حسب حکمت و اقتضائی که خود میداند برآورده ساختن حاجت ما را به تعویق انداخته، رسم جوانمردی نیست آنچه بین ما و خدایمان است نزد غریبه ببریم و با بیان تاخیر پیش آمده در استجابت دعا، بدگویی خدای مهربان را پیش این و آن کنیم. آن هم خدای پردهپوشی که در تمام عمر شاهد لحظهلحظه اعمال ما بوده و همواره از افشای آشفتگیهای ما لب فروبسته...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
مقالات چهارشنبه 6 فروردین
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (مدثر/۴۵)
در این آیه دوزخیان سرگرم باطل بودن با اهل باطل را یکی دیگر از دلایل جهنمی شدن خود معرفی میکنند.
«خوض» یعنی سرگرمی زبانی و عملی در باطل. مانند: جوکهای توهینآمیز و تحقیر اقوام مختلف، سگبازی، دورهمیهای آنچنانی، تشویق یکدیگر به سیگار و امثال آن به اسم امّل نبودن(!)، بعضی کافهگردیها، شلوار سوراخ به تن کردن، روسری از سر برداشتن، تتو کردن و خیلی موارد دیگر. بهراستی چگونه یک نفر میتواند دست به چنین کارهایی بزند و ادعای پیروی از اهلبیت(ع) را داشته باشد؟!
چنین سرگرمیهای باطلی ایمان انسان را تباه کرده از بین میبرد و کسی که در پی موفقیت است، باید این سرگرمیها را کنار بگذارد.
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (مدثر/۴۶)
دوزخیان دلیل بعدی عذاب خود را انکار دائمی روز جزا معرفی میکنند. اینها همانهایی هستند که چون نزد آنان سخن از قیامت میشد میگفتند: اینها سخن آخوندهاست!
و باز اعتراف میکنند: همواره بر این روال بودیم تا اینکه بالاخره پردهها از مقابلمان بهوسیله «مرگ» کنار رفت (حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ) و آنجا بود که فهمیدیم داستان چیز دیگری است. زمانی که دیگر دیر شده بود...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403
یکی دیگر از شیوههای احسان و انفاق، «وقف کردن» است، اما در این کار نیز باید از روش درست آن وارد شد.
بسیار دیده میشود افراد اموال خود را در اختیار اداره اوقاف قرار میدهند، به امید اینکه در مسیر خیری به کار گرفته شود و ثواب آن پس از مرگ به روح احسانکننده برسد، اما میبینیم گاه مساجد، حسینیهها و اماکن فرهنگی بنا شده از محل این مبالغ، درشان قفل است و در طول سال بهجز ایامی محدود، هیچ کار خیری در آنها صورت نمیگیرد!
این در حالی است که ما گاه برای دایر کردن کلاس قرآن برای جمعی از جوانان به این اماکن رجوع میکنیم و متولیان آنها از در اختیار قرار دادن این اماکن به ما - به بهانه موقوفه بودن آن - خودداری میورزند! خب چنین وقفی چه فایدهای دارد؟ کارایی مسجد و حسینیه دربسته چیست؟!
پس چه باید کرد؟
در پاسخ باید گفت، اگر انسان میخواهد احسانی کرده باشد که پس از مرگ نیز خیرات آن به او برسد، باید در زمان حیات، خودش و با دست خودش آن انفاق را انجام داده و به ثمر برساند. یعنی اولا لازم نیست آن را به اداره اوقاف واگذار کند، ثانیا اگر مثلا میخواهد مدرسه بسازد، خودش بسازد و در اختیار دانشآموزان قرار دهد، یا خودش جایی را مشخص کند و مثلا وقف یک جلسه قرآنی نماید.
ضمنا لازم نیست انسان حتما یک ملک را وقف نماید، بلکه مثلا اگر مسجد یا مدرسهای لوازم سرمایشی ندارد، میتواند کولر و پنکه بخرد و وقف آنجا کند. یا مبلغ ملکی که در نظر گرفته را خُرد کرده و به چنین مصارفی برساند. اینگونه وقف کردن است که میتواند برای انسان سودمند باشد.
امثال این قبیل کارها نیز زیاد است. به عنوان مثال:
خوابگاه ساختن برای دانشجویان متاهل و مجرد، شیرآلات نو خریدن برای امامزادهای که شیرهای آن کهنه و فرسوده شده، تقبل هزینه فرزندانی که والدینشان مشخص است و بهخاطر مشکل مالی فرزند خود را به بهزیستی سپردهاند، تامین مایحتاج موسسات فرهنگی و قرآنی اعم از ماژیک و کاغذ و مایع دستشویی و دستگاه صوتی و خیلی موارد دیگر. آیا تصور میکنیم این کارها ثواب ندارد؟!
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403
چنانچه قبلا اشاره شد، اگر انسان میخواهد انفاق را درست انجام دهد و ثواب و خاصیت آن را بهطور کامل دریافت کند، باید انفاق را خودش و با دست خودش به نیازمند برساند. این مسئله در نذوراتی که به مشاهد مشرفه اهدا میشود نیز صادق است.
ما میدانیم مبلغی که در ضریح ائمه(ع) میاندازیم، طبیعتا به دست خود آن معصوم یا امامزاده نمیرسد، چون به هر حال آن بزرگواران از دنیا رفتهاند. کارهایی از این قبیل تنها منجر به تکثّر ثروت این اماکن مقدسه میشود و چون متولیان این اماکن گاه نمیدانند با این ثروت انبوه چه کنند، دردسرهایی برای خود درست میکنند...
به همین خاطر، اگر انسان میخواهد مثلا برای امام رضا(ع) نذر کند، به جای آنکه طلا یا پولی را در ضریح آن حضرت بیندازد، بهتر است بگوید: ای امام رضا(ع)! من فلان حاجت را دارم و اگر برآورده شود، این مبلغ را میدهم به کسی که تا کنون به زیارت شما نیامده و بضاعت آن را هم ندارد، تا او بتواند به زیارت شما بیاید.
یا برای برآورده شدن حاجتش، چنین کسی را راهی زیارت کند و از او بخواهد وقتی به زیارت رفت، او برای حل مشکلش دعا کند. چون طبق روایات، دعای چنین کسی که مستأصل و مضطر است به اجابت بسیار نزدیک خواهد بود.
همچنین انسان میتواند به امام رضا(ع) بگوید اگر حاجتم برآورده شود، بهجای آنکه النگو و... در ضریح بیندازم، آن را میفروشم و با مبلغ آن مثلا در روز تولد شما مجلسی ترتیب میدهم و از سخنران خوبی دعوت میکنم تا یک ساعت درباره شما برای مردم صحبت کند و هزینه آن سخنران و مداح یا هزینه غذای آن مجلس را هم میپردازم. آنوقت، چنین کاری یکی از مصادیق «شعائرالله» نیز محسوب خواهد شد.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403
در آیاتی از سوره مدثر، خداوند صحنهای از بهشت و دوزخ قیامتی را بازسازی نموده است و در آیه ۴۴، دوزخیان یکی از دلایل جهنمی شدن خود را «اطعام نکردن مساکین» عنوان کرده و میگویند: «وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ»
فقیر کسی را گویند که درآمدش از مخارجش کمتر بوده و کفاف زندگی او را نمیدهد. مسکین هم به کسی گویند که برخلاف فقیر، اصلا درآمدی ندارد!
در آیات و روایات، تاکید فراوانی بر انفاق و اطعام (غذا دادن) به تهیدستان شده، اما این کار آدابی دارد، از جمله:
۱- اطعام (و همچنین کمک مالی) باید به دست خود انسان انجام شود. یعنی انسان خودش غذا را بپزد یا بخرد و با دست خود به نیازمند بدهد (و از او بخواهد که برایش دعا کند) و حتیالمقدور این کار را به عهده بنیاد و ستادی نگذارد.
۲- انفاق باید با احترام صورت گیرد. مثلا اگر انسان در ماشین نشسته است و میخواهد به نیازمندی کمک کند، باید پیاده شود و اگر نمیتواند، باید بابت پیاده نشدن خود عذرخواهی کند و در کمال احترام غذا یا پول را به او بدهد، زیرا اگر تحقیر و آزاری در میان باشد، هیچ فایدهای برای دهندهاش نخواهد داشت.
۳- مخصوصا در پرداخت صدقات واجب مثل مظالم، فطریه و امثالهم، اگر انسان میخواهد به صددرصد خواص و فضایل آنها برسد، باید به جای رفتن سراغ صندوقها و بنیادها، در پی تحویل این وجوهات با دست خود به فرد نیازمند باشد. بدین ترتیب دیگر نگران و گلایهمند از اینکه چرا فلان بنیاد با این وجوهات ساختمانسازی و... کرده هم نخواهد بود!
حال اگر فقیری را سراغ نداشتیم چه؟
در این صورت میتوانیم به کسی که صددرصد به او اعتماد داریم مبلغ را بسپاریم تا او به دست نیازمندان برساند و از آنها بخواهد برایمان دعا کنند.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات شنبه 1 اردیبهشت 1403
گاه والدین میگویند فرزندانشان نسبت به نماز سستی میکنند. مثلا تندتند میخوانند، آخروقت میخوانند، گاهی نمازشان قضا میشود و...
راهکاری که برای این مواقع پیشنهاد میشود، این است که تا حد امکان، مدتی والدین آنها را با میل و علاقه (نه با زور) به مسجد ببرند. زیرا تمام مساجد خانه خدا هستند. دو سه ماه که از حضور شما در مسجد بگذرد، به مرور تحولاتی در خود و همسر و فرزندان مشاهده خواهید نمود. (البته توجه شود برای مسجد صیغه خوانده شده و با نمازخانه فرق دارد). مسجد به مرور حال انسان را عوض میکند.
همچنین پخش کردن صوت اذان (بهویژه اذانهای زیبا) در محیط خانه نیز در این زمینه موثر است.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ رمضان ۱۴۰۳ (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات پنجشنبه 23 فروردین 1403
دو نکته مهم:
۱- باید به خاطر داشت، دین با تحقیق به دست میآید، نه با تقلید از دیگران. همه مراجع هم در رسالههای خود به وجوب تحقیق در اصول دین و حرام بودن تقلید در آن تصریح نمودهاند. آنچه تقلید در آن جایز است، احکام و قوانین دین است، نه اصول اعتقادی آن.
۲- نه مقامات و مسئولین، نه روحانیون و نه حتی مراجع تقلید، هیچکدامشان دین ما را برایمان نیاوردهاند. بلکه کاری که نهایتا مراجع تقلید انجام میدهند، استخراج احکام عبادی (از منابع آن) و بازگو نمودن آنها برای ما است.
وقتی این دو نکته را در نظر داشته باشیم، خواهیم دانست نماز و روزه ما (و به طور کل پایبندیمان به اصل دین و احکام عبادی) ارمغانی نیست که از فلان روحانی و امامجمعه و مقام مسئول گرفته باشیم. به همین خاطر، انحرافاتی که ممکن است دامنگیر این افراد شود، دیگر ما را تحتتاثیر قرار نخواهد داد. چراکه ما دیگر میدانیم دینمان را از آنها نگرفتهایم که بخواهیم به آنها بفروشیم.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۱ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۲)
مقالات سهشنبه 21 فروردین 1403
الف) گاه ممکن است با افراد بزرگسالی روبهرو شویم که پس از سالها نماز خواندن، در اثر دیدن مفاسد اقتصادی، رانتخواریها و... دلسرد شده و از نماز دست کشیدهاند.
ب) یا با نوجوانان و جوانانی روبهرو شویم که در اثر القائات افراد حاضر در محیطهایی نظیر مدرسه و دانشگاه (که خود را بهروز و فرهیخته میپندارند!) تصمیم به ترک نماز گرفتهاند و بعضا با افتخار میگویند: من دیگر نماز نمیخوانم!
اما رفتار مناسب هنگام مواجهه با این افراد چیست؟
گروه الف:
باید بدانیم چنین فردی روی دنده لج افتاده و گوش به حرف کسی هم نخواهد داد. لذا ابتدا نباید چیزی به او گفت، بلکه باید مدتی بگذرد و آرامآرام به او نزدیک شد و برایش تفهیم نمود که نماز، ربطی به این ستاد و آن بنیاد ندارد و این لجبازیها گرهی را باز نخواهد کرد. همچنین باید به او فهماند ما نماز و دین را از فلان روحانی و این ستاد و آن بنیاد نگرفتهایم که با انحراف آنها هم بخواهیم از دست بدهیم! ما دین را از قرآن و اهلبیت(ع) گرفتهایم که هیچ نقطه سیاهی در دامان این دو وجود ندارد.
گروه ب:
در مواجهه با این افراد (اگرچه فرزند خودمان باشند) نیز نباید دستپاچه شد، بلکه باید با آرامش به آنها فهماند نزدیک ۷ میلیارد نفر از انسانها نماز نمیخوانند و بینمازی همه آنها کمترین خللی در نظام آفرینش ایجاد نکرده است، بنابراین بینمازی یک جوانِ دیگر، رویدادی خارقالعاده و نگرانکننده بهشمار نمیرود.
توجه به این موارد نیز مفید و راهگشاست:
اولا اگر جوان ما با دلایل نامربوط - مثل مفاسد اقتصادی و انحرافات مسئولین و... که برشمردیم - دست از نماز کشیده، ما نیز باید تسهیلاتی که تا کنون برای او قائل بودیم (مثل غذا پختن، پول تو جیبی دادن و امثالهم) را کاهش دهیم و برای این کار هم مثل خود او دلایل نامربوط بتراشیم و برایش بیان کنیم تا متنبه شود. [مثالهای این کار در جلسه بیان گردید]
ثانیا هرگز فراموش نکنیم، خداوند به عبادت هیچکدام از ما، هیچ نیازی ندارد.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۰)
همچنین بخوانید: نماز، پلی برای بازگشت
مقالات یکشنبه 19 فروردین 1403
فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِينَ، مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ، قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (سوره مدثر، آیات ۴۰ تا ۴۳)
در این آیات، ترک گفتن نماز - که مهمترین عمل عبادی در اسلام است – از جمله دلایل دوزخی شدن گروهی از جهنمیان عنوان شده است. طبق روایات، بعد از تحصیل اعتقادات و در بین اعمال عبادی، نماز بالاترین و مهمترین جایگاه را دارد.
اگر انسان خدایناکرده سراغ معصیت و نافرمانی خداوند متعال هم میرود، نباید نماز را کنار بگذارد، زیرا مداومت بر نماز قادر است بالاخره روزی تبدیل شود به پلی برای بازگشت و عاملی شود برای کسب توفیق توبه به درگاه خداوند متعال (کما اینکه در طول تاریخ نیز بارها این اتفاق برای افراد مختلف تکرار شده است).
پس باید به خاطر داشت، اگر انسان مسیر بدی را هم در پیش میگیرد، نباید همه پلها (مخصوصا پل نماز) را پشت سر خود خراب کند.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۰)
مقالات پنجشنبه 16 فروردین 1403