باسمه تعالی
تربت واقعی حضرت سیدالشهدا(ع) دارای خواص متعددی است، لکن پیدا کردن تربت واقعی، امروز کاری نزدیک به محال است و آن مراسمی که گفته اید جنبه ی شرعی ندارد لکن خلاف شرع هم نیست بلکه امری مباح و انشاالله با فایده هم باشد.
پاورقی: خبر مربوط به مراسم تربت گذاري پروژه 540 تخت خوابي انستيتو كانسر توسط جمعي از خادمين بارگاه رضوي بود که در آن ذکر شده بود فونداسيون و زيرساخت اين بيمارستان را به تربت پاك سيدالشهدا ع متبرك مي كنيم .
باسمه تعالی
خداوند متعال با بندگان خود مغایرت کلی در تمام صفات دارد. اگر ما در بعضی از صفات با خداوند اشتراک داریم، این نوع اشتراک فقط در لفظ است و اشتراک لفظی نامیده می شود و در محتوای آن هیچ اشتراکی با خداوند متعال نداریم. مثلا مهربانی خداوند متعال با مهربانی بشر قابل قیاس نیست، چون همه چیز این مهربانی را با آن مهربانی نمی توان مقایسه کرد.
باسمه تعالی
اصولا معصومین(ع) و کسانی که خداوند متعال آنها را به عنوان حجت های الهی برای مردم در نظر گرفته است از نظر روحی و جسمی با دیگر افراد بشر تفاوت هایی نیز دارند. یکی از آن تفاوت ها این است که رشد روحی و جسمی در این افراد بیشتر از دیگر مردم می باشد. مثلا حضرت صدیقه طاهره(س) در سن 9 سالگی از نظر روحی و جسمی پرورش یافته تر از دیگر هم سن و سال های خود بودند و از طرفی دیگر دستور خواستگاری و عروسی با آن بزرگوار توسط پیامبر(ص) و به امر خداوند متعال انجام پذیرفته است و با استثناهای این چنینی نمی شود قانون کلی را که خدمتتان عرض کردیم بر هم زد.
باسمه تعالي
همين كه خداوند متعال جاودانگي را به كسي اعطا مي كند، اين اعطا كردن را خلق مي نامند. پس وقتي كه خلق شد، ديگر ازلي و ابدي نيست و نامحدود نمي باشد. بلكه باز هم مخلوق و محدود است. يعني اينكه جاودانه مي شود ولي جاودانگي اش افساري دارد كه به دست خالقش مي باشد. حال ببينيد اين جاودانگي با جاودانگي اي كه به هيچ كجا وابستگي ندارد با هم مساوي هستند و با هم مشترك مي باشند؟ مسلما چنين چيزي نخواهد بود. مطلبي كه در پايان فرموده ايد نيز مي تواند به اين صورت صحيح باشد كه ما عالميم و خدا هم عالم است، علم ما اكتسابي و موهبتي و محدود است و نيز قائم به غير است لكن علم پروردگار هيچكدام از اينها نيست بلكه بالاستقلاله عالم است و علمش نامحدود است. پس اشتراك ما با پروردگار در بعضي از صفات فقط در لفظ مي باشد نه در چيز ديگر.
باسمه تعالي
حضرت عالي دو مطلب را با هم خلط كرده ايد. يكي آنكه بايد منتظر فرج باشيم، دوم اينكه آيا اين زمان وقت فرج مي باشد يا خير. در سي دي مذكور ما گفته ايم كه هنوز بشريت به بن بست نرسيده است تا اينكه وقت ظهور باشد و اينكه ما بايد صبح و شام براي تعجيل در فرج دعا كنيم مقوله ي ديگري است كه ارتباطي با اين قضيه ندارد(دقت كنيد).
باسمه تعالي
از افرادي كه در مقطعي از زمان دچار كم بينايي مي شوند و زماني كه بوسيله ي عامل خارجي بينايي خود را به دست مي آورند نيز تعبير مي شود به اينكه اين افراد بينا شده اند و اين مطلب درستي است كه در مورد حضرت يعقوب نيز چنين بود كه آن حضرت چشم هايش از شدت گريستن به سفيدي گراييد و اصولا اين مطلب قابل توجه است كه هيچگاه از گريستن زياد چشم ها كور نمي شوند بلكه همان تعبير قرآني است كه سفيد مي شوند يعني كم بينا شده و نياز به درمان دارد.
باسمه تعالي
موردي كه نوشته ايد فقط اختصاص به چنين زماني ندارد. اين مساله در قرون و اعصار متمادي وجود داشته و اين امتحان الهي براي بندگان در تمام دوره ها از خلقت حضرت آدم(ع) تا قيامت كبري همچنان جاري و ساري خواهد بود. اينكه ما بايد از كجا شروع كنيم پاسخ داده ميشود كه بايد به دو چيز توجه كلي داشته باشيم:
1- سعي بر ترك محرمات يعني آنچه را كه بايد آنها را انجام ندهيم.
2- انجام واجبات و بدانيم كه عرفان حقيقي در قرآن كريم و روايات همين دو مطلب مي باشد.
بطور خاص به جنابعالي پيشنهاد مي شود براي درك مفاهيم الهي سي دي هاي مباحث توحيد، نبوت، امامت، معاد و رجعت را بطور دقيق استماع نموده و حتما يادداشت برداريد. پس از آن براي ما بنويسيد در چه موقعيتي هستيد تا براي ادامه راه همراه شما باشيم. مؤفق باشيد.