مو و ناخنها فواید متعددی برای بدن دارند. استحکام سر انگشتان، زیبایی و همچنین عایق کردن سر از سرما و آفتاب، از جمله فواید آشکار این دو عضو ارزشمند است. اما نکته قابلتوجه در این بین، این است که خداوند حکیم این دو عضو را که به دلیل رشد دائمی، نیاز همیشگی به کوتاه کردن دارند، فاقد جریان خون و عصب آفریده است!
یک لحظه تصور کنید، اگر مو و ناخن مثل سایر اعضای بدن دارای عصب بودند یا خون در آنها جریان داشت، کوتاه کردن آنها چه دردسر بزرگی میشد! هر بار برای یک ناخنگرفتن ساده یا اصلاح موی سر و صورت، باید آمپول بیحسی میزدیم و پانسمان میکردیم!! اما خداوند متعال آنها را چنان آفریده که اگرچه عضوی از بدن یک موجود زندهاند، اما مانند اشیای بیجان کاملا بدون حساند و انسان قادر است آنها کوتاه کند، گویی نخی آویزان از پیراهنش را میکند!
این لطف بزرگ، تنها یکی از نعمات پرشمار خدای مهربان است که شاید بسیاری از ما تا کنون به آن فکر نکرده بودیم. اما در دیدگان ژرفنگر امام صادق(ع)، این موضوع از قلم نیفتاده و توجه به آن را اینطور به مفضل بن عمر گوشزد نمودهاند:
«باز تأمل كن در اينكه خداوند با حسن تدبير و حكمت، مو و ناخن را آفريد. از آنجا كه اين دو رشد مىكنند و بلند مىشوند و بايد كوتاه گردند، حس ندارند تا انسان به هنگام گرفتن آنها احساس درد نكند. اگر انسان از گرفتن مو و ناخن درد مىكشيد، ميان دو محذور قرار مىگرفت: يا اينكه هر دو را رها مىكرد تا دراز شوند و يا اينكه با دشوارى و تحمل درد، آنها را كوتاه مىكرد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۶۶)
مقالات شنبه 12 آبان
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (مدثر/۴۵)
در این آیه دوزخیان سرگرم باطل بودن با اهل باطل را یکی دیگر از دلایل جهنمی شدن خود معرفی میکنند.
«خوض» یعنی سرگرمی زبانی و عملی در باطل. مانند: جوکهای توهینآمیز و تحقیر اقوام مختلف، سگبازی، دورهمیهای آنچنانی، تشویق یکدیگر به سیگار و امثال آن به اسم امّل نبودن(!)، بعضی کافهگردیها، شلوار سوراخ به تن کردن، روسری از سر برداشتن، تتو کردن و خیلی موارد دیگر. بهراستی چگونه یک نفر میتواند دست به چنین کارهایی بزند و ادعای پیروی از اهلبیت(ع) را داشته باشد؟!
چنین سرگرمیهای باطلی ایمان انسان را تباه کرده از بین میبرد و کسی که در پی موفقیت است، باید این سرگرمیها را کنار بگذارد.
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (مدثر/۴۶)
دوزخیان دلیل بعدی عذاب خود را انکار دائمی روز جزا معرفی میکنند. اینها همانهایی هستند که چون نزد آنان سخن از قیامت میشد میگفتند: اینها سخن آخوندهاست!
و باز اعتراف میکنند: همواره بر این روال بودیم تا اینکه بالاخره پردهها از مقابلمان بهوسیله «مرگ» کنار رفت (حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ) و آنجا بود که فهمیدیم داستان چیز دیگری است. زمانی که دیگر دیر شده بود...
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 19 اردیبهشت
یکی دیگر از شیوههای احسان و انفاق، «وقف کردن» است، اما در این کار نیز باید از روش درست آن وارد شد.
بسیار دیده میشود افراد اموال خود را در اختیار اداره اوقاف قرار میدهند، به امید اینکه در مسیر خیری به کار گرفته شود و ثواب آن پس از مرگ به روح احسانکننده برسد، اما میبینیم گاه مساجد، حسینیهها و اماکن فرهنگی بنا شده از محل این مبالغ، درشان قفل است و در طول سال بهجز ایامی محدود، هیچ کار خیری در آنها صورت نمیگیرد!
این در حالی است که ما گاه برای دایر کردن کلاس قرآن برای جمعی از جوانان به این اماکن رجوع میکنیم و متولیان آنها از در اختیار قرار دادن این اماکن به ما - به بهانه موقوفه بودن آن - خودداری میورزند! خب چنین وقفی چه فایدهای دارد؟ کارایی مسجد و حسینیه دربسته چیست؟!
پس چه باید کرد؟
در پاسخ باید گفت، اگر انسان میخواهد احسانی کرده باشد که پس از مرگ نیز خیرات آن به او برسد، باید در زمان حیات، خودش و با دست خودش آن انفاق را انجام داده و به ثمر برساند. یعنی اولا لازم نیست آن را به اداره اوقاف واگذار کند، ثانیا اگر مثلا میخواهد مدرسه بسازد، خودش بسازد و در اختیار دانشآموزان قرار دهد، یا خودش جایی را مشخص کند و مثلا وقف یک جلسه قرآنی نماید.
ضمنا لازم نیست انسان حتما یک ملک را وقف نماید، بلکه مثلا اگر مسجد یا مدرسهای لوازم سرمایشی ندارد، میتواند کولر و پنکه بخرد و وقف آنجا کند. یا مبلغ ملکی که در نظر گرفته را خُرد کرده و به چنین مصارفی برساند. اینگونه وقف کردن است که میتواند برای انسان سودمند باشد.
امثال این قبیل کارها نیز زیاد است. به عنوان مثال:
خوابگاه ساختن برای دانشجویان متاهل و مجرد، شیرآلات نو خریدن برای امامزادهای که شیرهای آن کهنه و فرسوده شده، تقبل هزینه فرزندانی که والدینشان مشخص است و بهخاطر مشکل مالی فرزند خود را به بهزیستی سپردهاند، تامین مایحتاج موسسات فرهنگی و قرآنی اعم از ماژیک و کاغذ و مایع دستشویی و دستگاه صوتی و خیلی موارد دیگر. آیا تصور میکنیم این کارها ثواب ندارد؟!
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 12 اردیبهشت
چنانچه قبلا اشاره شد، اگر انسان میخواهد انفاق را درست انجام دهد و ثواب و خاصیت آن را بهطور کامل دریافت کند، باید انفاق را خودش و با دست خودش به نیازمند برساند. این مسئله در نذوراتی که به مشاهد مشرفه اهدا میشود نیز صادق است.
ما میدانیم مبلغی که در ضریح ائمه(ع) میاندازیم، طبیعتا به دست خود آن معصوم یا امامزاده نمیرسد، چون به هر حال آن بزرگواران از دنیا رفتهاند. کارهایی از این قبیل تنها منجر به تکثّر ثروت این اماکن مقدسه میشود و چون متولیان این اماکن گاه نمیدانند با این ثروت انبوه چه کنند، دردسرهایی برای خود درست میکنند...
به همین خاطر، اگر انسان میخواهد مثلا برای امام رضا(ع) نذر کند، به جای آنکه طلا یا پولی را در ضریح آن حضرت بیندازد، بهتر است بگوید: ای امام رضا(ع)! من فلان حاجت را دارم و اگر برآورده شود، این مبلغ را میدهم به کسی که تا کنون به زیارت شما نیامده و بضاعت آن را هم ندارد، تا او بتواند به زیارت شما بیاید.
یا برای برآورده شدن حاجتش، چنین کسی را راهی زیارت کند و از او بخواهد وقتی به زیارت رفت، او برای حل مشکلش دعا کند. چون طبق روایات، دعای چنین کسی که مستأصل و مضطر است به اجابت بسیار نزدیک خواهد بود.
همچنین انسان میتواند به امام رضا(ع) بگوید اگر حاجتم برآورده شود، بهجای آنکه النگو و... در ضریح بیندازم، آن را میفروشم و با مبلغ آن مثلا در روز تولد شما مجلسی ترتیب میدهم و از سخنران خوبی دعوت میکنم تا یک ساعت درباره شما برای مردم صحبت کند و هزینه آن سخنران و مداح یا هزینه غذای آن مجلس را هم میپردازم. آنوقت، چنین کاری یکی از مصادیق «شعائرالله» نیز محسوب خواهد شد.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات چهارشنبه 5 اردیبهشت
در آیاتی از سوره مدثر، خداوند صحنهای از بهشت و دوزخ قیامتی را بازسازی نموده است و در آیه ۴۴، دوزخیان یکی از دلایل جهنمی شدن خود را «اطعام نکردن مساکین» عنوان کرده و میگویند: «وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ»
فقیر کسی را گویند که درآمدش از مخارجش کمتر بوده و کفاف زندگی او را نمیدهد. مسکین هم به کسی گویند که برخلاف فقیر، اصلا درآمدی ندارد!
در آیات و روایات، تاکید فراوانی بر انفاق و اطعام (غذا دادن) به تهیدستان شده، اما این کار آدابی دارد، از جمله:
۱- اطعام (و همچنین کمک مالی) باید به دست خود انسان انجام شود. یعنی انسان خودش غذا را بپزد یا بخرد و با دست خود به نیازمند بدهد (و از او بخواهد که برایش دعا کند) و حتیالمقدور این کار را به عهده بنیاد و ستادی نگذارد.
۲- انفاق باید با احترام صورت گیرد. مثلا اگر انسان در ماشین نشسته است و میخواهد به نیازمندی کمک کند، باید پیاده شود و اگر نمیتواند، باید بابت پیاده نشدن خود عذرخواهی کند و در کمال احترام غذا یا پول را به او بدهد، زیرا اگر تحقیر و آزاری در میان باشد، هیچ فایدهای برای دهندهاش نخواهد داشت.
۳- مخصوصا در پرداخت صدقات واجب مثل مظالم، فطریه و امثالهم، اگر انسان میخواهد به صددرصد خواص و فضایل آنها برسد، باید به جای رفتن سراغ صندوقها و بنیادها، در پی تحویل این وجوهات با دست خود به فرد نیازمند باشد. بدین ترتیب دیگر نگران و گلایهمند از اینکه چرا فلان بنیاد با این وجوهات ساختمانسازی و... کرده هم نخواهد بود!
حال اگر فقیری را سراغ نداشتیم چه؟
در این صورت میتوانیم به کسی که صددرصد به او اعتماد داریم مبلغ را بسپاریم تا او به دست نیازمندان برساند و از آنها بخواهد برایمان دعا کنند.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات شنبه 1 اردیبهشت
گاه والدین میگویند فرزندانشان نسبت به نماز سستی میکنند. مثلا تندتند میخوانند، آخروقت میخوانند، گاهی نمازشان قضا میشود و...
راهکاری که برای این مواقع پیشنهاد میشود، این است که تا حد امکان، مدتی والدین آنها را با میل و علاقه (نه با زور) به مسجد ببرند. زیرا تمام مساجد خانه خدا هستند. دو سه ماه که از حضور شما در مسجد بگذرد، به مرور تحولاتی در خود و همسر و فرزندان مشاهده خواهید نمود. (البته توجه شود برای مسجد صیغه خوانده شده و با نمازخانه فرق دارد). مسجد به مرور حال انسان را عوض میکند.
همچنین پخش کردن صوت اذان (بهویژه اذانهای زیبا) در محیط خانه نیز در این زمینه موثر است.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۳ رمضان ۱۴۰۳ (۱۴۰۳/۱/۱۴)
مقالات پنجشنبه 23 فروردین
دو نکته مهم:
۱- باید به خاطر داشت، دین با تحقیق به دست میآید، نه با تقلید از دیگران. همه مراجع هم در رسالههای خود به وجوب تحقیق در اصول دین و حرام بودن تقلید در آن تصریح نمودهاند. آنچه تقلید در آن جایز است، احکام و قوانین دین است، نه اصول اعتقادی آن.
۲- نه مقامات و مسئولین، نه روحانیون و نه حتی مراجع تقلید، هیچکدامشان دین ما را برایمان نیاوردهاند. بلکه کاری که نهایتا مراجع تقلید انجام میدهند، استخراج احکام عبادی (از منابع آن) و بازگو نمودن آنها برای ما است.
وقتی این دو نکته را در نظر داشته باشیم، خواهیم دانست نماز و روزه ما (و به طور کل پایبندیمان به اصل دین و احکام عبادی) ارمغانی نیست که از فلان روحانی و امامجمعه و مقام مسئول گرفته باشیم. به همین خاطر، انحرافاتی که ممکن است دامنگیر این افراد شود، دیگر ما را تحتتاثیر قرار نخواهد داد. چراکه ما دیگر میدانیم دینمان را از آنها نگرفتهایم که بخواهیم به آنها بفروشیم.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۲۱ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۲)
مقالات سهشنبه 21 فروردین
الف) گاه ممکن است با افراد بزرگسالی روبهرو شویم که پس از سالها نماز خواندن، در اثر دیدن مفاسد اقتصادی، رانتخواریها و... دلسرد شده و از نماز دست کشیدهاند.
ب) یا با نوجوانان و جوانانی روبهرو شویم که در اثر القائات افراد حاضر در محیطهایی نظیر مدرسه و دانشگاه (که خود را بهروز و فرهیخته میپندارند!) تصمیم به ترک نماز گرفتهاند و بعضا با افتخار میگویند: من دیگر نماز نمیخوانم!
اما رفتار مناسب هنگام مواجهه با این افراد چیست؟
گروه الف:
باید بدانیم چنین فردی روی دنده لج افتاده و گوش به حرف کسی هم نخواهد داد. لذا ابتدا نباید چیزی به او گفت، بلکه باید مدتی بگذرد و آرامآرام به او نزدیک شد و برایش تفهیم نمود که نماز، ربطی به این ستاد و آن بنیاد ندارد و این لجبازیها گرهی را باز نخواهد کرد. همچنین باید به او فهماند ما نماز و دین را از فلان روحانی و این ستاد و آن بنیاد نگرفتهایم که با انحراف آنها هم بخواهیم از دست بدهیم! ما دین را از قرآن و اهلبیت(ع) گرفتهایم که هیچ نقطه سیاهی در دامان این دو وجود ندارد.
گروه ب:
در مواجهه با این افراد (اگرچه فرزند خودمان باشند) نیز نباید دستپاچه شد، بلکه باید با آرامش به آنها فهماند نزدیک ۷ میلیارد نفر از انسانها نماز نمیخوانند و بینمازی همه آنها کمترین خللی در نظام آفرینش ایجاد نکرده است، بنابراین بینمازی یک جوانِ دیگر، رویدادی خارقالعاده و نگرانکننده بهشمار نمیرود.
توجه به این موارد نیز مفید و راهگشاست:
اولا اگر جوان ما با دلایل نامربوط - مثل مفاسد اقتصادی و انحرافات مسئولین و... که برشمردیم - دست از نماز کشیده، ما نیز باید تسهیلاتی که تا کنون برای او قائل بودیم (مثل غذا پختن، پول تو جیبی دادن و امثالهم) را کاهش دهیم و برای این کار هم مثل خود او دلایل نامربوط بتراشیم و برایش بیان کنیم تا متنبه شود. [مثالهای این کار در جلسه بیان گردید]
ثانیا هرگز فراموش نکنیم، خداوند به عبادت هیچکدام از ما، هیچ نیازی ندارد.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۰)
همچنین بخوانید: نماز، پلی برای بازگشت
مقالات یکشنبه 19 فروردین
فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِينَ، مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ، قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (سوره مدثر، آیات ۴۰ تا ۴۳)
در این آیات، ترک گفتن نماز - که مهمترین عمل عبادی در اسلام است – از جمله دلایل دوزخی شدن گروهی از جهنمیان عنوان شده است. طبق روایات، بعد از تحصیل اعتقادات و در بین اعمال عبادی، نماز بالاترین و مهمترین جایگاه را دارد.
اگر انسان خدایناکرده سراغ معصیت و نافرمانی خداوند متعال هم میرود، نباید نماز را کنار بگذارد، زیرا مداومت بر نماز قادر است بالاخره روزی تبدیل شود به پلی برای بازگشت و عاملی شود برای کسب توفیق توبه به درگاه خداوند متعال (کما اینکه در طول تاریخ نیز بارها این اتفاق برای افراد مختلف تکرار شده است).
پس باید به خاطر داشت، اگر انسان مسیر بدی را هم در پیش میگیرد، نباید همه پلها (مخصوصا پل نماز) را پشت سر خود خراب کند.
👈 برگرفته از سخنرانی شب ۱۹ ماه رمضان توسط جناب استاد مرتضی مخملباف (۱۴۰۳/۱/۱۰)
مقالات پنجشنبه 16 فروردین