امام صادق(ع): به گنجشكان بنگر كه چگونه در روز در پى غذا هستند. اگر چه غذايشان آماده نيست، ولى با حركت و تلاش مداوم به آن دست مىيابند و آن را از دست نمىدهند. آفريدگان همه اين گونهاند. منزه است خدايى كه روزى را اين گونه در ميانشان پراكنده است.
نه چنان كرد كه دست يافتن بر روزى سخت و ناممكن باشد، زيرا آفريدگان را نيازمند به آن آفريد و نه چنان كرد كه بىهيچ رنجى به دست آيد؛ زيرا صلاح و سود آفريدگان در اين است. اگر نياز و روزى آنها يكسره مهيا و آماده بود حيوانات آنقدر مىخوردند كه هلاك شوند و انسانها بهخاطر بيكارى و بطالت در سرمستى و گناه و ارتكاب فواحش سقوط مىكردند. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۱۰)
مقالات یکشنبه 27 مهر
امام صادق(ع): اى مفضّل! پرنده دراز پا را ديدهاى و به راز اين ويژگى پى بردهاى؟ اين پرنده را غالبا در آبگيرها مىبينى. داراى دو ساق بلند است. گويا ديدبانى است كه از بالاى برجك ديدبانى درون آب را مىنگرد و آن را زير نظر دارد. هرگاه كه روزى خود را ديد، آرامآرام گام برمىدارد تا آن را به دست آورد.
اگر اين پرنده پا كوتاه بود، هنگامى كه به جانب صيد حركت مىكرد تا آن را بگيرد، شكمش با آب تماس مىگرفت و آب حركت مىكرد و شكار از هراس پا به فرار مىگذاشت. پس اين دو پا برايش آفريده شده تا خواستهاش را دريابد، غذايش حاصل شود و زنده بماند.
در تدابير هماهنگ در آفرينش پرنده بنگر. پرندهاى كه دو ساق بلند دارد، گردنى دراز نيز دارد تا بتواند غذايش را از زمين بردارد. اگر پرنده، پاهايى دراز داشت ولى گردنش كوتاه بود، قادر نبود كه چيزى از زمين بردارد. گاه درازى منقارش، گردن او را در رسيدن به هدف يارى مىكند تا كار بر او آسان گردد.
نمىنگرى كه در آفرينش هر چه را كه مىبينى در نهايت استوارى و صواب است و تمام وجودش حكيمانه و با تدبير و تقدير است؟ (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۹)
مقالات شنبه 19 مهر
امام صادق(ع): در چگونگى پر پرندگان تأمل و انديشه نما. مىبينى كه [اين پرها] مانند لباس، از رشتههاى بسيار باريك و نازكى بافته شده و مانند پيوستگى نخها و تارهاى مو، همه به هم پيوسته و بستهاند و وقتى كه آنها را مىكشى از هم نمىگسلند، بلكه فقط اندكى بازمىگردند [و این خاصیت عدم از هم گسیختگی آنها باعث میشود] تا در ميانشان باد باشد و پرنده بهراحتى پرواز كند و در هوا سنگين نشود. در ميان پر، ستونى سخت و ميلهاى شكل نهاده شده تا با سختى خود اجزاى پر را نگاه دارد. ولى باز با اين سختى و استحكام، تو خالى است تا سنگينى آن پرنده را از پرواز باز ندارد. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۹، با تصرف)
مقالات یکشنبه 13 مهر
امام صادق(ع): اى مفضّل! در آفرينش چينهدان و تدابير نهفته در آن بينديش. راه غذا از چينهدان تا به سنگدان باريك است و غذا بسيار آرام و اندكاندك وارد آن مىشود و اگر پرنده تا رسيدن دانه نخست [به سنگدان] دانه دوم را برنچيند، كار او به درازا مىكشد و غذايى كافى به او نمىرسد [در نتيجه او منتظر رسيدن دانه اول به سنگدان نمىشود، بلكه تندتند دانه مىچيند و روانه چينهدان مىكند].
مرغ از شدت توجه و هراس، دانهها را از زمين مىربايد. پس چينهدان پرنده مانند توبرهاى در پيش او آويخته شده تا هر چه را كه مىيابد به سرعت برگيرد و وارد چينهدان كند، ولى آرامآرام از چينهدان روانه سنگدان گرداند.
در چينهدان، ويژگى ديگرى نيز هست و آن اينكه برخى از پرندگان از درون خود غذا به دهان جوجه مىريزند. در اين صورت برگرداندن غذا از چينهدان نزديكتر و راحتتر است. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۸)
مقالات شنبه 5 مهر
امام صادق(ع): از آفرينش تخم پرنده درس عبرت گير. در آن، ماده زرد رنگ و آب رقيق و سفيد نهاده شده. بخشى براى آنكه جوجه به هم رسد و بخش ديگر براى تغذيه آن است تا آنگاه كه تخم را بشكافد و بيرون آيد. در تدابير نهفته در اين امور بنگر. از آنجا كه رشد جوجه در درون آن جدارهها و لايههاى سخت است و هيچ چيز به درون آن راه ندارد، در درون آن، آنقدر غذا تعبيه شده كه جوجه را تا هنگام بيرون آمدن بس باشد. جوجه به يك زندانى مىماند كه در درون زندانى محبوس است و پيرامون زندان را دژهاى سخت فرا گرفته. هيچ راهى براى رسيدن غذا به او وجود ندارد در نتيجه غذا و روزى لازم براى مدت حبس را در كنارش مىنهند. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۷)
🔹 در ویدیوی فوق شاهد صحنه واقعی و اعجابانگیز فرآیند تبدیل تخم به جوجه هستیم که در شرایط آزمایشگاهی و با برداشتن بخشی از پوسته تخم فیلمبرداری شده است.
مقالات یکشنبه 30 شهریور
امام صادق(ع): چه كسى تدبير چنان نموده كه او (پرنده) غذا و دانه برچيند و در چينهدان ريزد و آنگاه براى جوجهاش دانهها را برآورد؟ چرا اينگونه خود را در رنج و سختى مىافكند و حال آنكه عقل و انديشه ندارد و از جوجهاش انتظارى كه آدميان از فرزند دارند، مانند فخر، عزت، يارى و ماندگارىِ نام ندارد؟ خداوند جلّوعلا از سر لطف و كرامت، چنان تدبير نموده كه او بدون انديشه در اين امور، از سر غريزه خدادادى جوجهاش را دوست بدارد و غذايش دهد تا نسل آنها پايدار ماند.
بنگر كه مرغ چگونه شورِ تخمگذارى و پرورش جوجه در سر دارد، حال آنكه جاى و لانه مناسبى براى گرد آوردن تخمها در آن ندارد! مرغ در اين زمان برانگيخته مىشود. تخم مىگذارد و گرسنه مىماند و چيزى نمىخورد تا تخمهايش گرد آيند و آنها را بپروراند و جوجه گرداند. راستى آيا اين جز براى ماندگارى نسل است؟ و با اينكه مرغ درك و انديشه ندارد، چرا براى بقاى نسل اينگونه مىكوشد؟ آيا جز براى آن است كه آفرينشگر حكيم اين نيرو را در سرشت و غريزه او نهاده است؟! (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۶)
مقالات یکشنبه 23 شهریور
امام صادق(ع): از آنجا كه پرنده دندان ندارد و دانه را سالم و گوشت را سخت و ناپخته فرومىبرد، در درون آن حرارتى نهاده شده كه دانه را چنان خرد و آسياب مىكند كه از جويدن بینیاز مىگردد. به خاطر نبودن اين نيرو در انسان [اگر اين دانهها را آدمى ناجويده فرو برد] به همان شكل سالم دفع مىگردد. ولى همين دانههاى سالم در درون پرنده چنان خرد مىگردد كه اثرى از آن نمىماند.
نيز تقدير چنان شد كه پرندگان تخم گذارند و بچه نزايند تا در وقت پرواز سنگين نباشند. اگر فرزند در شكم آنها بماند تا قوى شود [چنان كه در پستانداران چنين است]، سنگينى آن، آنها را از برخاستن و پرواز نگاه مىدارد. پس همه چيز پرندگان چنان آفريده شده كه با ويژگیهاى آنها متناسب و هماهنگ باشد.
پرندهاى كه غالبا در پرواز و گشت است، گاه هفتهاى، برخى دو هفته و برخى ديگر سه هفته بر تخم خود مىخوابند تا آن را بپرورانند و جوجه از تخم بيرون آيد. چون جوجه بيرون آمد باد در دل جوجه مىدمد تا چينهدانش گشاده گردد و بتواند غذا را جاى دهد. آنگاه او را غذايى مناسب و سازگار مىدهد و بزرگ مىكند. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۶)
مقالات یکشنبه 16 شهریور
امام صادق(ع): «اى مفضّل! در جسم و آفرينش پرنده بنگر. آنگاه كه تقدير و حكمت بر آن تعلق گرفت كه پرنده در آسمان باشد، تنش سبك و نيكو آفريده شد و به جاى چهار دست و پا تنها دو پا و به جاى پنج انگشت چهار انگشت و به جاى دو مخرج بول و فضولات يك مخرج به آن داده شد.
چنان كه قسمت پيشين كشتى تيز و باريك است و آب را مىشكافد و پيش مىرود، سينه و جلوى پرنده نيز به گونهاى شبيه كشتى است تا هوا را بشكافد و چنان كه خواهد به پرواز در آيد. همچنين در بالها و دمش پرهاى بلندى نهاده شده تا بهراحتى او را براى پرواز بلند كنند. تمام بدنش پوشيده از پر است تا هوا در آنها نفوذ كند و بهراحتى در ارتفاع بالا بماند و پرواز كند.
از آنجا كه حكمت، چنين تعلق گرفت كه غذاى پرندگان از دانه و گوشت باشد و بايد آنها را بدون جويدن فرو برد، همانند لب و دندان آدمى براى آنها آفريده نشد. بلكه منقارى تيز و سخت به آنها داده شد تا غذا را با آن برگيرند و بخورند و از چيدن و شكستن دانههاى سخت [از زمين ناهموار] پاره نشود و از پاره كردن گوشت نشكند. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۵)
مقالات یکشنبه 9 شهریور
مفضّل گويد (به امام صادق(ع)) عرض كردم: آقاى من! در باره زندگى چهارپايان نكاتى فرموديد كه هر كه اهل و سزاوار است درس عبرت مىگيرد. حال در باره مورچه ريز و درشت و پرنده بفرماييد. حضرت فرمود: در صورت كوچك مورچه بنگر آيا در آنچه كه به مصلحت اوست و به آن نيازمند است، كمبودى مشاهده مىكنى؟ جز حكمت آفرينشگر در ريز و درشت آفرينش، اين حكمت و تقدير حساب شده در آفرينش اين حيوان ريز از كجا سرچشمه مىگيرد؟
در زندگى مور و همكارى انبوه آنها در گردآورى روزى و آماده كردن آن نيك بنگر. بنگر هنگامى كه دستهاى از آنها دانهها را به محل مرتفعى مىبرند و ذخيره مىسازند، انسان به ياد تلاش مردم در انتقال غذا به خانه مىافتد. بلكه مور در اين كار بيش از انسان كمر همت مىبندد و جد و تلاش دارد. نمىبينى همانند انسانها نيز در حمل و انتقال دانه و غذا به لانه، يكديگر را يارى مىدهند؟
آنها دانه را به دو نيم مىكنند تا دانه در لانه سبز نشود و كارشان را خراب نكند. اگر آبى به دانهها رسيد، آنها را بيرون مىآورند و خشك مىگردانند. نيز موران جز در جاهاى بالا و بلند مسكن و لانه نمىگزينند تا مبادا آب در آن ريزد و غرقشان سازد. اينها همه نه از سر انديشه و عقل و شعور، كه از غريزه و سرشتى است كه خداى جل و علا به خاطر مصلحت در آنها نهفته است. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۳)
مقالات یکشنبه 26 مرداد
امام صادق(ع): روباه هنگامى كه گرسنگى شديد بر او غالب مىآيد، به پشت مىخوابد. شكمش را باد مىكند تا پرندهاى مردهاش بپندارد. وقتى كه بر آن نشست، روباه بر آن مىجهد، به چنگش مىآورد و آن را مىخورد.
جز آن كسى كه اينگونه و از راه اين حيله متكفل روزى روباه شده، چه كسى روباه بىعقل و انديشه را بر اين نيرنگ يارى داده است؟ همچنين از آنجا كه روباه از آن صولت و قدرت و توان حملهورى ديگر درندگان برخوردار نيست، به او هوش و ذكاوت داده شده تا از راه نيرنگ و فريب زندگى كند. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۲)
مقالات یکشنبه 12 مرداد
امام صادق(ع): اى مفضّل! در ويژگى شگفتى كه در آفرينش چهارپايان نهاده شده بينديش. آنها وقتى كه مردند، مانند انسانها كه يكديگر را در خاك مىنهند، خود را مخفى مىكنند و اگر چنين نبود، اين همه مردار حيوانات وحشى، درندگان و جز آن كجاست كه پيدا نيست؟! اين حيوانات كه اندك نيستند تا پيدا نباشند. حتى اگر كسى بگويد شماره آنها بيش از مردم است، سخنى راست گفته است.
در كوه و صحرا به دستههاى انبوه آهوان، گاوهاى وحشى، گورخران، گوزنها و بزهاى كوهى و همچنين به درندگانى چون شيرها، پلنگها، گرگها، كفتارها و... و به حشرات و جنبندگان روى زمين و به دستههاى پرندگانى چون كلاغها، سنگخوارهها، غازها، كبوتران و پرندگان درنده و گوشتخوار بنگر. اين همه حيوان گونهگون وقتى كه مىميرند جز شمار اندكى كه صيادى شكار كند و يا درندهاى بدرد، هيچكدام پيدا نيستند!
اين حيوانات وقتى كه احساس كردند كه زمان مرگشان فرا رسيده، در جاى پست و گودى مخفى مىشوند و در همانجا مىميرند. اگر چنين نبود، تمام دشت [و كوه و دريا] از بوى گنديده و فساد آنها فاسد مىشد و بيماريهاى كشندهاى چون وبا در همه جا منتشر مىگشت. بنگر كه چگونه اين خصلت آدمى كه آن را در آغاز آفرينش انسان، از به خاكسپارى كلاغى توسط كلاغ ديگر فراگرفت، در سرشت حيوانات نهاده شده است تا آدمى از آلودگى و بيماريهاى گونهگون جان سالم به در برد. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۱)
مقالات شنبه 4 مرداد
اماما صادق(ع): اى مفضّل! بنگر كه خداى جل و علا از سر لطف و مهرش به حيوانات چگونه جسم آنها را اينگونه با مو، كرك و پشم پوشانيده تا از سرما و بسيارى از آفات و نارساييها در امان باشند. نيز براى آنها سُمهاى شكافته آفريد تا از ناهموارى زمين آزار نبينند [و نيازى به كفش نداشته باشند]؛ زيرا اين حيوانات براى ريسيدن و بافتن [لباس و پاپوش و... برای خود] دست و انگشت مناسب ندارند، در نتيجه در آفرينش آنها اين نيازها در نظر بوده و آفريده شده و هيچ نيازى به تجديد و تبديل آنها نيست و تا زندهاند اين نيازها برآورده است.
اما انسان، چارهانديشى و دستى مناسب كار دارد. او مىريسد و مىبافد و براى خود پوشاك تهيه مىكند و به تناسب وضعش آن را دگرگون و تعويض مىنمايد. از چند جهت اين كار به سود اوست:
۱- با اشتغال به كار ساخت پوشاك از فساد و بيهودگى به دور مىماند و بىنيازى، او را در كار عبث نمىافكند.
۲- متناسب با وضعش از در آوردن و گاه از بر تن كردن آنها لذت مىبرد.
۳- با حسن انتخاب خود از پوشيدن لباسهاى زيبا و با شكوه و نيز تغيير و تبديل آنها متلذذ مىشود.
۴- با بهرهگيرى از اين صنعت به ساخت انواع جوراب، پاپوش و كفش مىپردازد و بدين وسيله پاهايش را حفظ مىكند.
۵- اين كار لوازم اشتغال بسيارى از مردم را فراهم مىآورد و شمارى از مردم با كار كردن در اين بخش صنعتى مىتوانند معاش و روزى خود و خانواده خود را به دست آورند.
پس مو، كرك و پشم در حكم پوشاك حيوانات و سمهاى گونهگون در حكم كفش آنهاست. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۱۰۰، با اندکی تصرف)
مقالات شنبه 28 تیر
امام صادق(ع): در آفرينش ميمون و همگونى بسيارى از اعضاى آن چون: سر، صورت، شانهها، سينه و اعضاى درونى با اعضاى آدمى انديشه كن. و اينكه از هوش و كياست بهرهمند است و با اين هوش و ذكاوت به اشارات و فرمانهاى پرورنده و مربىاش پى مىبرد و اكثر افعال انسان را تقليد مىكند.
اين حيوان در آفرينش و ويژگيها بسيار شبيه انسان است تا انسان از آن درس عبرت بگيرد و دريابد كه با اين همه همگونى، او نيز از طينت و طبيعت حيوانى آفريده شده و اگر ويژگى و برترى ذهن، انديشه، عقل، نطق و شعور نبود، او نيز يك حيوان بيش نبود!
وانگهى در جسم ميمون تفاوتهايى هست كه در انسان نيست. مانند پوزه، دم دراز و مويى كه تن ميمون را يكسره پوشانيده است. البته اگر به ميمون نيز ذهن و عقل و نطقى [همانند اين ويژگيهاى انسان] داده مىشد، اين تفاوتهاى جزئى مانع ملحق شدن ميمون به انسان نمىشد. در نتيجه جداكننده اصلى ميمون از انسان، همان ناقص بودن انديشه، ذهن و نطق است. (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۹)
مقالات شنبه 21 تیر
امام صادق(ع): «در آفرينش زرافه، ناهمگونى اعضا و همانندى اعضاى آن با اعضاى چند حيوان انديشه كن. سر آن چون سر اسب، گردنش چون گردن شتر، سمهايش چون سم گاو و پوستش چون پوست پلنگ است!
... تا دانسته شود كه او آفرينشگر تمام حيوانات است و مىتواند اعضاى چند حيوان را در هر حيوان كه بخواهد گرد آورد و آنها را در هر جا كه خواهد بپراكند و هر چه خواهد بر آفرينش بيفزايد و هر چه خواهد از آن بكاهد. اينها دليل آن است كه او بر همه چيز تواناست و هيچ چيز اراده او را بر نمىگرداند.
گردن زرافه نيز از آن جهت دراز آفريده شده كه چراگاه و محل رشد اين حيوان در ميان جنگلهاى انبوه با درختان برافراشته است. در نتيجه به گردنى دراز نيازمند است كه دهانش به شاخ و برگ درختان برسد و از ميوه و ديگر بخشهاى درختان تغذيه كند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۷)
مقالات شنبه 14 تیر
امام صادق(ع): در اسرار و حكمتهاى نهاده شده در خرطوم فيل تأمل كن. خرطوم در گرفتن گياه و آب و خوردن آنها كار دست را مىكند. اگر [چنين آفريده نمىشد و] خرطوم نداشت، هيچگاه قادر نبود كه چيزى از زمين برگيرد و بخورد، زيرا فيل مانند ديگر چهارپايان نيست كه گردنى دراز داشته باشد و آن را به سوى غذا دراز كند.
مقالات شنبه 7 تیر
امام صادق(ع): «در دم و حكمتها و فوايد آن بنگر:
۱- در حكم پوششى است كه شرمگاههاى حيوان را مىپوشاند.
۲- در ميان دبر و شكم حيوان آلودگيهايى است كه مگسان و پشهها بر روى آن گرد مىآيند. دم حيوان مانند پشهپرانى است كه مگسها و پشهها را با آن مىپراند.
۳- حيوان با حركت دادن دم به سمت چپ و راست استراحت مىكند و اين زمانى است كه بر چهار پا ايستاده و سنگينى بدن بر دو دست آن است. در نتيجه حيوان با حركت دادن دم احساس راحتى مىكند.
۴- دم حيوان سودهاى فراوان ديگر نيز دارد كه انديشه انسان قادر به درك همه آنها نيست، ولى گاه به وقت حاجت، برخى از آنها معلوم مىگردد. از جمله: گاه كه حيوان در گل مىماند و هيچ دستگيرى براى خلاصى او نيست، دم آن، دستگيره خوبى براى بلند كردن و بيرون نمودن حيوان است. در موى دم حيوان نيز سودهاى فراوانى براى مردم نهاده شده است كه از آن در رفع بسيارى از نيازها بهرهها مىگيرند.»
(شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۵)
مقالات دوشنبه 2 تیر
امام صادق(ع): «اى مفضّل! در چگونگى تركيب اعضاى صورت چهارپا بينديش. چشمانش در پيش نهاده شده تا مقابلش را نيك بنگرد، به ديوارهاى نخورد و در چالهاى نيفتد. شكاف دهانش در زير است و اگر شكاف دهانش همانند انسان در روى چانه مىبود، نمىتوانست كه از روى زمين چيزى بخورد.
نمىبينى كه انسان با دهانش چيزى بر نمىگيرد، بلكه با دست در دهان مىگذارد؟ اين امر نشانه تكريم و بزرگداشت انسان در ميان ساير خورندههاست. از آنجا كه چهارپا دستى مناسب براى خوردن گياه و سبزه ندارد، شكاف و بريدگى دهان در زير آفريده شده تا گياه را [بهراحتى] به دهان گيرد و بخورد. نيز پوزههاى دراز به آنها داده شده كه گياه دور و نزديك را بخورند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۵)
مقالات یکشنبه 25 خرداد
راستى چرا در آفرينش سگ اين مهرورزى و مهربانى نهاده شده است؟ آيا جز براى آن است كه سگ نگاهبان آدمى باشد؟ براى آن، نيشهاى برنده …
مقالات شنبه 17 خرداد
امام صادق(ع): «همچنين اگر درندگان، با عقل و هوش بودند و عليه مردم يكدست و هماهنگ مىگشتند، هر آينه [در اندك زمانى] مردم را به عجز و ناتوانى مىكشانيدند. راستى اگر شيران، ببران، پلنگان و گرگان همه عليه مردم متّحد و همدست مىگشتند، چه كسى ياراى رويارويى و مقابله با آنان را داشت؟
نمىبينى كه از اين امر باز داشته شدند و به جاى آنكه آدميان از قدرت آنها بهراسند، آنها از جايگاههاى آدميان مىهراسند و كناره مىگيرند و براى طلب روزى [غالبا] در شبها ظاهر مىشوند و از جايگاه خود بيرون مىآيند؟ آنها با تمام توان و قدرتى كه دارند، از آدمى سخت در هراس و وحشتند و اگر نبود [كه آنها بىعقل و انديشه و بدون درك آفريده شدهاند] هر آينه بر آدميان بر مىجستند و در مساكنشان كار را بر ايشان دشوار مىگردانيدند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۴)
مقالات شنبه 10 خرداد
«آيا الاغ را نمىبينى با اينكه اسب را از كارهاى دشوار معاف و در رفاه مىبيند، اما چگونه در آسياب كردن و بار بردن تسليم انسان است؟ و شتر را نمىبينى كه با آن قدرتى كه چند مرد قوى از عهدهاش بر نمىآيند، چگونه در برابر طفلى خُرد سر تسليم فرود مىآورد و منقاد مىشود؟…
مقالات شنبه 3 خرداد