«تکراری شدن» خیلی چیزها باعث میشود در نظر بعضی افراد وجود آن موضوعاتِ تکراری، بدیهی و کمارزش بهنظر برسد. مثلا کمتر به این اندیشیدهایم که چرا تعداد پاهای انسان و سایر موجودات، جفتجفت است و اگر چنین نبود چه پیش میآمد؟! در حالی که اگر به ادعای بعضی، آفرینش هستی بدون سازنده و آفریننده باشد، این اختلالات و امثال آن باید به وفور در مخلوقات دیده شود، اما چنین نیست!
این موضوع نیز یکی دیگر از ظرافتهای آفرینش است که امام صادق(ع) آن را اینطور مورد اشاره قرار میدهند:
«به پاى حيوانات بنگر كه چگونه جفتجفت است تا براى راه رفتن مناسب باشد. اگر پاها فرد مىبود مناسب نبود، زيرا كسى كه راه مىرود هنگامى كه پاهايش را [براى حركت] بر مىدارد، بر پاهاى ديگر تكيه مىكند. موجودى كه [چون انسان] دو پا دارد، در اين وقت يك پا را بر مىدارد و بر پاى ديگر تكيه مىكند. حيوانى كه چهار پا دارد، دو پا را بر مىدارد و بر دو پاى ديگر تكيه مىكند.
ليكن اين برداشتنها و گذاردنها بر عكس است [يعنى يك پا از جانبى و پاى ديگر از جانب ديگر، يكى از پس و يكى از پيش] و چنين نيست كه دو پاى جلو را بردارد و بر دو پاى عقب تكيه كند؛ زيرا در اين حالت بر زمين ثابت نمىمانند، چنانكه اگر دو پايه تخت و كرسى را بردارند بر زمين نخواهند ایستاد. در نتيجه از دستها [كه در جلو است] دست راست و از پاها پاى چپ را بر مىدارد، بار ديگر دست چپ و پاى راست و به همين ترتيب راه مىرود و بر زمين مىماند و در هنگام راه رفتن بر زمين نمىافتد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۲)
مقالات شنبه 20 اردیبهشت
امام صادق(ع) در ادامه فراز قبل که به چهارپایان اشاره داشت، این بار به پرندگان و جوجههای آنان پرداخته و تدابیر خداوند متعال در تغذیه نوزادان گونههای مختلف آنان را اینطور توضیح میدهند:
«همچنين ديدهاى كه بسيارى از پرندگان؛ مانند مرغ، كبك، تيهو و ماكو پس از آنكه از تخم بيرون مىآيند در پى دانه مىافتند، امّا جوجههاى ضعيف؛ مانند: جوجه كبوتر، كبوتر كوهى و نوعى پرنده سرخ رنگ توان برخاستن ندارند. در مقابل در نهاد مادرانشان چنان مهر و شفقتى نهاده شده كه دانهها را در چينهدان خود جمع كرده بتدريج در دهانشان مىگذراند تا وقتى كه جوجهها [قوت يابند و] مستقل شوند [و خود بتوانند در پى غذا بگردند.] از اين لحاظ مىبينى كه به كبوتر همانند مرغ جوجههاى زياد داده نمىشود تا مادر بتواند جوجهها را بزرگ كند و از بين نروند، پس هر دو از تدبير و حكمت خداى لطيف و خبير بهرهمندند» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۲)
مقالات شنبه 13 اردیبهشت
اصولا ناتوانی نوزاد انسان در حرکت کردن، مسئلهای است که با درایت و مراقبت مادر پوشش داده میشود و به نوزاد آسیبی نمیرسد، اما در چهارپایان اینطور نیست. از این رو خداوند حکیم شرایط را در چهارپایان به گونهای تغییر داده است که باز هم به نوزاد آسیبی نرسد و علیرغم عجز مادر از حمل نوزاد و دیگر مراقبتها، نوزاد خود قادر به حرکت باشد و فرآیند حیات و رشد خود را با موفقیت طی نماید. امام صادق(ع) در این خصوص، اینطور به مفضل بن عمر توضیح میدهند:
«اكنون به چهارپايان بنگر كه چگونه [بلا فاصله پس از تولد] خود برپا مىايستند و در پى مادر خود مىروند و مانند بچه انسان نيستند كه به برداشتن، حمل كردن و تربيت و سرپرستى نيازمند باشند. به خاطر آنكه مادران اين حيوانات همانند آدمى نيستند كه از دانش و توان رفق و سرپرستى بهرهمند باشند و دستان و انگشتان مناسب اين كارها را ندارند در نتيجه به اولادشان چنان قدرتى داده شده كه [پس از تولد بىآنكه به حمل و سرپرستى مادر نيازمند باشند] مستقلانه و خود به خود بر پاى ايستند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۹۱)
مقالات یکشنبه 7 اردیبهشت
آیا تا کنون به تناسب اعضای بدن هر دسته از جانوران با نحوه تغذیه آنها توجه کردهاید؟ در همه گونههای جانوری، تطابق عجیبی بین غذای مورد مصرف و اندامهای جانوران وجود دارد. حقیقت جالبی که امام صادق(ع) آن را اینطور مورد اشاره قرار میدهند:
مقالات یکشنبه 31 فروردین
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِی الْأَرْضِ؛ آيا نديدی كه خداوند آنچه در زمين است مسخّر شما كرد؟ (حج/۶۵)
قبلترها به آیاتی که ماه و خورشید و... را مسخر انسان معرفی نموده بود صحبت کردیم و گفتیم مراد از در تسخیر انسان بودن آنها، «در خدمت انسان بودن آنها» است. اینک این حقیقت را درباره حیوانات از زبان امام صادق(ع) میشنویم و میبینیم چطور خداوند متعال خصوصیات آنها را طوری تنظیم نموده که بشر قادر به بهره بردن از آنها باشد:
«اينك در بدن چهارپايان بنگر كه مانند جسم انسان از گوشت و استخوان و رگ و عصب پديد آمده و به آنها نيز همانند انسان گوش و چشم داده شده تا بتوانند نياز آدمى را برآورند. اگر كر و كور بودند انسان از آنها بهرهمند نمىگشت و با آنها نيازهايش رفع نمىشد. اما از فكر و ذهن و انديشه و عقل محروم شدهاند تا در برابر كارهاى سختى كه گاه انسان از آنها مىكشد و بارهاى گرانى که بر آنها مىنهد شانه خالى نكنند و از انجام كار و بردن بار امتناع نورزند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۹)
مقالات شنبه 23 فروردین
امام صادق(ع) در جلسه دوم گفتوگو با مفضل بن عمر، آفرینش حیوانات را مورد توجه قرار داده و با مقایسه جسم حیوانات با عروسکهای دستساز آن زمان، وجود صانع متعال را اینطور نتیجهگیری میفرماید:
«در ساختار و شكلدهى بدنهاى آنها انديشه كن. مانند سنگ سخت نيست. زيرا اگر چنين باشد در وقت كار كردن و حركت نمودن انعطافپذير نيست. نيز بسيار نرم و سست نيست كه بر پاى خود نايستد، بلكه از گوشت نرم است. در ميان گوشتها استخوانهاى سخت و با صلابت آفريده شده و با عصب و عروق و ريشهها همه به هم پيوند خوردهاند. نيز بر روى آنها پوست محكمى به عنوان محافظ، تمام بدن را فرا گرفته است.
برخى براى ساختن مجسمه، چوبهايى را با ريسمان به پارچه مىبندند و روى همه را صمغ مىمالند. اين كار همانند آن است كه ما شرح داديم. چوبهاى سخت به منزله استخوانها، پارچههاى نرم در حكم گوشت، ريسمانها به مثابه عصب و عروق و آن صمغ به منزله پوست است.
اگر مىشود كه حيوان زنده خودبهخود به وجود آيد، اين مجسمه دستساز هم خودبهخود و بدون سازنده پديد مىآيد، اما اگر آفرينش خودبهخودى و بىآفرينشگر را در اين مجسمهها نمىپذيريد، به طريق اولى نبايد در حيوانات زنده [و بهمراتب پيچيده و منظمتر] چنين سخن فاسدى را معتقد گرديد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۸)
مقالات یکشنبه 17 فروردین
امام صادق(ع): «از آنجا كه خداوند حكيم و والامرتبه، مرد را قيّم و مراقب زن قرار داده و زن را تابع و جفت او گردانيده، به مرد ريش داد تا عزت و جلالت و هيبت او افزوده شود و به زن نداد تا زيبايى صورت، شادابى، طراوت و ظرافت او كه براى خوشى و زناشویی آنان مناسبتر است، نگاه داشته شود. آيا نمىبينى كه حكيم و تدبيرگر هستى چگونه همه چيز را حكيمانه و پرصواب آفريده و با حكمت و اندازهاى دقيق به قدر نياز و مصلحت مىدهد و مىگيرد؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۵، با اندکی تصرف)
مقالات شنبه 9 فروردین
اصولا انسان دوست دارد بهرهمندی خود از رفاه و لذت را به حداکثر ممکن برساند و بهواقع در این مسیر نمیتوان حد و انتهایی برای خواستههای او متصور شد! حال این میل سیریناپذیر اگر با نیاز و محرومیتهایی توام شود، منجر به تلاش و تکاپو میگردد؛ اما اگر این اشتهای بیانتها با احساس بینیازی همراه شود، این موجود ماجراجو به امید کشف هیجانی تازه برای زندگی، دست به طغیان و سرکشی میزند.
این حقیقت بارزی است که خداوند نیز با صراحت تمام در آیات ۷ و ۸ سوره علق به آن اشاره نموده است: كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى؛ حقا كه انسان سركشى مىكند، همينكه خود را بىنياز بپندارد!
از این رو خداوند متعال برای مهار این تمایلات بیانتها، زندگی انسان را با چالشهایی درآمیخته که توضیح آن را در این فراز از فرمایشات امام صادق(ع) به مفضل بن عمر میخوانیم:
«اگر هيچ درد و رنجى به انسان نرسد، چگونه از فساد و فحشا دور ماند؟ در برابر خداى جلوعلا فروتنى ورزد و با مردم مهربان باشد؟ نمىبينى هرگاه كه انسان دچار درد و دشوارى مىگردد خاضع و فروتن مىشود، به سمت خداى جلوعلا مىرود، از او طلب سلامتى مىنمايد و دستش را براى صدقه دادن مىگشايد؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۴)
مقالات شنبه 2 فروردین
توقف رشد بدن موجودات، از جمله حقایقی است که علیرغم تاملبرانگیز بودن، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. انسان و سایر موجودات همواره در طول حیات خود در حال تغذیه هستند، اما رشد جثه آنها از جایی به بعد متوقف شده ثابت میماند! این نکته قابلتاملی است که دلیل آن را حضرت صادق(ع)، اینطور به مفضل بن عمر گوشزد میفرمایند:
«اگر تدبير و حكمتى در كار نيست، چرا با اينكه حيوانات دائما تغذيه مىكنند، اما بدن آنها هميشه رشد نمىكند بلكه رشد آنها پايان و حدى دارد و پس از آن مىايستد و از آن حد نمىگذرد؟! حكمت و تدبير اين امر آن است كه بدنهايشان گذشته از بزرگى و كوچكى، مقدارى خاص داشته باشد. در نتيجه رشد مىكند و به مرز كه رسيد رشد آن متوقف مىگردد و بيشتر نمىرود. اما با اين همه، تغذيه ادامه دارد. اگر همواره در حال رشد باشند، بدنها بسيار بزرگ مىشوند و اندازهها از كنترل و حساب خارج مىشود و هيچكدام حدى ندارند كه با آن، شناخته شوند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۴)
مقالات شنبه 25 اسفند
آیا تا به حال به شباهت زیاد موجود بین افراد هر نوع از جانوران دقت کردهاید؟ بهسختی میتوان آنها را از هم تشخیص داد. اما هرگز چنین شباهتی را بین انسانها نمیتوان دید!
مقالات شنبه 18 اسفند
خوردن، پوشیدن، مداوای بیماری و... منافعی هستند که انسان در پی آنهاست، اما این بهرهمندیها همواره در گروی زحمت و تلاشاند و بیزحمت نمیتوان به آنها دست یافت. علت این حقیقت را امام صادق(ع) اینطور زیبا و ساده به مفضل بن عمر توضیح دادهاند:
«اى مفضّل! از آفرينش و آمادهسازى حكيمانه و مدبرانه اشيا براى رفع نياز انسان درس عبرت بگير. براى او غلّات و حبوبات آفريده شده است. در نتيجه بايد آنها را آرد كند، آرد را خمير گرداند و با آن نان و غذا بپزد. براى پوشاكش پشم آفريده شده و او بايد آن را بزند، بريسد و ببافد. براى او درخت آفريده شده و او بايد آن را در زمين بكارد، آب دهد و به آن برسد و از آن بهره گيرد. داروها براى درمانش پديد آمده و او بايد آنها را [از زمين] برگيرد، با مواد ديگر آميخته نمايد و داروى شفا بخش بسازد. ديگر اشيا نيز همينگونه آفريده شده است.
بنگر كه چگونه تمام نيازهاى ضرورى انسان آفريده شده، ولى انسان بايد براى دسترسى به آنها قدرى تلاش و حركت كند [تا بركت يابد]. اين به سود و صلاح اوست؛ زيرا اگر اين اشيا بدون هيچ كار و تلاش و حركتى نيازهاى او را بر مىداشتند، همواره در وادى سرمستى و طغيان سقوط مىكرد و چه بسا دست به اعمالى مىزد كه خود را نيز هلاك كند. اگر تمام نيازهاى انسان آماده و كافى بود، براى او زندگى هيچ مزه و لذتى نداشت و گوارا نبود. چنان كه مىبينى اگر كسى چند صباحى نزد عدهاى مهمان باشد و آنان غذا، نوشيدنى و ديگر نيازهايش را برطرف كنند، هر آينه از بيكارى آزرده مىشود و با خود منازعه و ناسازگارى مىكند كه بايد به كارى مشغول گردد. حال اگر انسان در تمام عمر براى تحصيل مايحتاج خود به هيچ تلاش و حركتى نياز نداشته باشد، كار به مراتب دشوارتر و ناگوارتر مىگردد.
پس حكمتى عظيم و تدبيرى سترگ در اين است كه نيازهاى انسان با حركت و قدرى تلاش به دست آيند تا از سويى بيكارى او را در دشوارى نيفكند و از سوى ديگر نتواند كه در پى چيزى باشد كه به او نمىرسد و يا اگر برسد به سود او نباشد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۱)
مقالات شنبه 4 اسفند
امام صادق(ع) در فراز دیگر فرمایشات خودبه مفضل بن عمر میفرمایند: «اى مفضّل! در اين اشيا و موجودات در عالم كه رافع نياز انسان هستند انديشه كن. خاك براى ساختن بنا، آهن براى استفاده در صنعت، چوب براى ساختن كشتى و جز آن، سنگ براى آسياب و جز آن، مس براى ساخت ظروف، طلا و نقره براى معامله و ذخيرهسازى ثروت، حبوبات براى غذا، ميوهها براى استفاده و لذت، گوشت براى خوردن، بوى خوش براى تلذذ، داروها براى بهداشت و درمان، حيوانات و چهارپايان براى حمل بار، هيزم براى سوزاندن، خاكستر براى ساروج (نوعی مصالح ساختمانی) ساختن و رمل (ریگ) براى فرش زمين آفريده شد.
راستى مگر انسان مىتواند اين همه و جز آن را در شماره آورد؟! آيا اگر كسى وارد يك خانه شود و تمام اشياى مورد نياز مردم را در آنجا بيابد، مىپندارد كه اين آفرينش [و هماهنگى و گردآورى] بىهدف و خود به خود باشد؟ چگونه كسى به خود اجازه مىدهد كه اين همه تدبير عالم و اشياى مهيا و هماهنگ را كار طبيعت بداند؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۰)
آری، واقعا خالق زمینآفرین، آن را مخزنی غنی و بزرگ از انواع امکانات نموده است! اما عظمت و ارزش امکانات موجود در آن را زمانی بهتر میفهمیم که توجه کنیم این کره خاکی بعد از اینهمه زمان که از پیدایشش میگذرد، هنوز که هنوز است از برآوردن احتیاجات انسان امروز عاجز نیست و مایحتاج لازم برای تولید پیشرفتهترین تجهیزات را نیز در خود دارد! بهنحوی که اینهمه سازه امروزی از جمله کامپیوتر، تجهیزات پزشکی، فضاپیما و بسیاری موارد دیگر، همه با امکانات موجود در همین زمین ساخته شدهاند، نه سیارات و کرات دیگر! و این مصداق کامل همان خانهای است که امام صادق(ع) به آن اشاره فرمود.
مقالات شنبه 27 بهمن
خواب یا رؤیا دیدن اتفاقی است که همه ما تجربه کردهایم. بعضی خوابها محتوای پوچی دارند و معمولا ناشی از عواملی چون پرخوری، اضطراب و استرس، دغدغههای فکری و... هستند. اما بعضی خوابها چنین نبوده و دارای پشتوانهای راستین و حقیقتی پنهاناند که از آنها تعبیر به رؤیای صادقه میشود. نمونه بارز این قبیل خوابها (در غیرمعصومین)، ماجرای خواب عزیز مصر و دو زندانی است که در قرآن کریم و در سوره حضرت یوسف(ع) به تفصیل به آنها اشاره شده است.
تردیدی نیست که تشخیص رؤیای صادقه و بهخصوص تعبیر آن امری است که نیاز به دانش و آگاهی دارد، اما آنچه امام صادق(ع) در این فراز از فرمایشات خود به مفضل بن عمر مطرح میفرمایند، دلیل این درهم آمیختگی رؤیاهای راست و دروغ است:
«اى مفضّل! درباره خوابها و حكمت درهم آميختگى راست و دروغ آن نيك بينديش. اگر تمام خوابها راست و صادق بود، همه مردم پيامبر [و از اخبار غيب آگاه] بودند و اگر تمام آنها نادرست و كاذب بود، چيزى زايد و بىمعنى بود و سودى نداشت. از اين رو گاه راست است و مردم از آن سود مىبرند و با آن به سوى نيكى مىروند و از بدى پرهيز مىنمايند و بسيارى از آنها نيز دروغ است تا بر خوابها اعتماد كامل نشود.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۸۰)
مقالات شنبه 20 بهمن
همانطور که هفته قبل از بیانات امام صادق(ع) آموختیم، اگر انسان به طول عمر و بقاى خود اطمينان داشته باشد، در درياى لذات و معاصى غرق مىگردد و به اين اميد آن كه در پايان عمر توبه خواهد نمود، همواره در رسيدن به شهوات خواهد کوشید. از این رو خداوند هم این اطمینان خاطر را به کسی نداده و هیچکس هیچگاه خود را از مرگ ایمن نمیبیند.
مقالات یکشنبه 14 بهمن
از این رو اگر انسان به قول معروف فقط «در جوانی جوانی کند» و برای آینده مادی و معنوی خود برنامه و تلاشی نداشته باشد، طبیعی است که نتواند با خاطری آسوده به آینده امیدوار باشد. خطری که امام صادق(ع) اینطور درباره آن هشدار میدهند:
مقالات شنبه 6 بهمن
در این فراز از فرمایش امام صادق(ع) به مفضل بن عمر، حضرت به دانشهای مفیدی که خداوند متعال به انسان اعطا نموده اشاره میفرماید. حضرت این دانشها را به دو دسته اخروی و دنیایی تقسیم مینماید. دانشهای اخروی دانشهایی هستند که به سعادت بشر در سرای آخرت کمک میکنند (که از جمله آنها فطرت حقجو است) و دانشهای دنیوی هم به سعادت در حیات دنیوی:
«اى مفضل! بينديش كه خداوند جلوعلا چه دانشى را به آدمى آموخت و عطا نمود و كدام را به او نداد؟ دانش دين و دنيا را به او ارزانى داشت. در باره دانش دينى، با نشانهها و براهينى كه در ميان آفرينش نهفته شده، معرفت و شناخت آفرينشگر را و شناخت واجباتى چون، رعايت عدالت در ميان مردم، نيكى و احسان به پدر و مادر، اداى امانت، كمك به برادران دينى و... را به او عطا كرد. اين امور همه باعث مىگردند كه انسان مخالف و موافق در سرشت خود را بشناسد و در فطرتش به آن اقرار و اعتراف نمايد.
همچنين دانش دنيا را نيز به او هديه نمود. از جمله اين نوع دانش مىتوان به دانش زراعت و درختكارى، دانش استفاده از زمين، نگاهدارى از گوسفندان و چهارپايان ديگر، جارى كردن و اخراج آبها از دل زمين بر روى آن، شناخت داروهاى شفا بخش بيماریهاى گوناگون، شناخت و بهرهگيرى از معادن مختلف كه از آنها جواهر استخراج مىشود، سوار شدن بر كشتیها، فرورفتن در دل آب، انواع چارهها در شكار حيوانات وحشى، پرندگان و ماهيان، به كارگيرى صنعتها و تجارت و بازرگانى و كسب اشاره كرد. بىشك اگر بخواهيم دانشهاى مفيد دنيوى ديگر را كه به سود انسان است برشماريم، از شماره بيرون است و شرح آنها به درازا مىكشد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۷۶)
مقالات شنبه 22 دی
هفته گذشته و پیشتر از آن درباره نعمتهای تکلم و نوشتن صحبت کردیم و فرمایشات حضرت صادق(ع) را در این خصوص دانستیم. اما امام صادق(ع) در ادامه فرمایش خود به مفضل بن عمر نکته جالبی را بهصورت سوال و از طرف مستشکلین مطرح نموده و خود نیز چنین پاسخ میدهند:
«ممكن است پندارت چنين باشد كه اين نيروى نطق در سرشت و آفرينش انسان نيست، بلكه او با كياست و چارهجويى آن را مىيابد. سخن گفتن نيز اينگونه است. خود مردم اين الفاظ و كلمات را در ميان خود اصطلاح كردهاند و در ميانشان جارى است؛ از اين رو هر امّتى و ملّتى زبان و كلماتى متفاوت با زبان و كلمات ديگر امتها دارد. در نتيجه يكى به عربى، ديگرى به سريانى، كسى به عبرى و يكى به رومى و... مىنويسد. اين لغتها و زبانها در ميان اقوام منتشر است و خود آنان آنها را وضع نمودهاند.
در پاسخ پندار اين مدّعى بايد گفته شود: اگر چه انسان، خود با كياست و چارهجويى به اين دو مىرسد، ولى بايد انديشيد كه ابزار اين امور چيست؟ جز آن است كه خداوند جلّ و علا در آفرينش و طبيعت او ابزار نطق و نوشتن را به وديعت نهاد؟ بىترديد اگر زبانى مناسب براى سخنگويى و انديشه و ذهنى براى درك اشيا و معانى نداشت، هيچگاه قادر به سخن گفتن نبود. اگر كف دست و انگشتانى مناسب براى نوشتن نداشت، هيچگاه توان نوشتن چيزى در او نبود. اين حقيقت را در نگرش و تأمل در حيواناتى درياب كه نه سخن مىگويند و نه مىنويسند. پس اصل و ريشه اين نعمتهاى سترگ، آفرينش حكيمانه خداى جلّ و علا و تفضل او بر آفريدگان است.
مَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ؛ آن كه سپاس گويد پاداش مىگيرد و آن كه كفر و ناسپاسى ورزد، بىترديد خداى جلّ و علا از همه عالميان بىنياز است. (نمل/۴۰)» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۷۵)
مقالات دوشنبه 17 دی
تمام آنچه که امروز از گذشته بشر به جا مانده است، یا شامل اشیاء و اماکن است یا دستنوشتهها. اگرچه اشیاء و ابنیه میتوانند دیدی بهخصوص درباره انسانهای گذشته به ما بدهند، اما مسلما چیزی که گویای تفکرات و دستاوردهای علمی پیشینیان است، تنها دستنوشتههای به جا مانده از آنهاست. به عبارتی، نوشتن تنها پل ارتباط انسان امروز با گذشتگان است و جملات آنها تنها از همین طریق به دست ما رسیده است. زیرا در گذشته نه امکان ضبط صوت وجود داشته و نه ثبت تصویر.
از این رو امام صادق(ع) توانایی خدادادی انسان در نوشتن را اینطور به مفضل بن عمر گوشزد مینمایند: «با نوشتن، اخبار گذشتگان براى حاضران و اخبار حاضران براى آيندگان حفظ و منتقل مىشود. با نوشتن، دانشها و علوم و آداب مختلف در قالب نوشتهها و كتابها جاودان و ماندگار مىمانند. با نوشتن، حساب و كتاب و روابط بين انسانها در معاملات ثبت مىشود.
اگر نوشتن نبود، اخبار و حوادث روزگاران نابود و منقطع مىگشت، خبرى از غايبان به ميهنشان نمىرسيد، دانشها مندرس و محو مىشد، آداب [و فرهنگها] از ميان مىرفت، در كار، زندگى و معاملات مردم نارسايى و دشوارى پديد مىآمد. مردم نمىتوانستند كه براى حفظ دين و عمل به شريعت به احكام نوشته شده و روايات نقل شده كه آنها را نمىدانند بنگرند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۷۴)
مقالات شنبه 8 دی 1403
حیا خصلتی ارزندهای است که برخورداری از آن میتواند بازدارنده از زشتیها و وادار کننده به خوبیها باشد. حیا پردهای است که اگر دریده شود، میتواند چهره دیگری از هر انسان را به نمایش بگذارد! چهرهای منفی و گاهی خطرناک! ادب و احترام، اجتناب از ارتکاب علنی معاصی و بسیاری دیگر از سکنات یک انسان، عموما ناشی از حیای اوست. انسان بیحیا ابایی از هیچ کاری ندارد و همین کافی است تا به پست و فرومایهترین چهره جامعه تبدیل شود.
امام صادق(ع) در خصوص حیا به مفضل بن عمر چنین میفرمایند: «اى مفضّل! در آنچه كه خداوند جليلالقدر و عظيمالغناء در ميان آفريدگان تنها انسان را به آن آراست بنگر. مقصودم «حيا» ست. اگر حيا نبود انسان هيچگاه ميهمان نمىپذيرفت، به وعده وفا نمىكرد، نيازها [ى مردم] را برآورده نمىساخت، از نيكیها بر حذر بود و بدیها را مرتكب مىشد.
بسيارى از امور لازم و واجب نيز به خاطر حيا انجام مىشود. بسيارى از مردم هستند كه اگر حيا نمىكردند و شرمگين نمىشدند، حقوق والدين را رعايت نمىنمودند، صله هيچ رحمى نمىكردند، هيچ امانتى را بهدرستى باز پس نمىدادند و از معاصی بر حذر نبودند. نمىنگرى چسان تمام ويژگیهايى كه انسان به آنها نياز دارد و سود و مصلحت و كمال او در آنهاست، در او گرد آمده است؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۷۴، با اندکی تصرف)
مقالات یکشنبه 2 دی 1403
مصیبتها، اشتباهات، تصمیمات غلط و دیگر وقایع تلخ زندگی، همه و همه لحظات ناخوشایند زندگی انسان را تشکیل میدهند و هر یک به میزانی قادرند اوقات انسان را تلخ نمایند. اگرچه انسان عاقل همواره از خطاهای گذشته درس و عبرت میگیرد، اما بهخاطر آوردن دائمی ناکامیها، شکستها و همچنین حوادث ناخواستهای که انسان در وقوع آنها دخالتی نداشته نیز سودی به حال انسان ندارد. مرور دائمی روزهای تلخ زندگی، گذشته را تغییر نمیدهد و جز حسرت و افسوس نیز آوردهای نخواهد داشت.
از این رو خداوند مهربان و حکیم نیز برای آنکه بندگان پرخطایش هر روزشان را با افسوس دیروز شروع نکنند و ادامه زندگی را با حسرت گذشته تباه نسازند، با نعمت بزرگی به نام «فراموشی» به داد آنها رسیده و نجاتشان داده است.
امام صادق(ع) درباره این نعمت که اتفاقا نقطه مقابل نعمت «حافظه» محسوب میشود، چنین میفرماید: «بنگر كه چگونه تنها يكى از اين ويژگيهاى فراوان باطنى اين گونه مهم است [كه اگر وجود نداشته باشد اين همه نارسايى در كار انسان پديد مىآيد! با اينكه نعمت حافظه تنها يكى از آن همه نعمت است]. بدان كه نعمت فراموشى بسيار بزرگتر از نعمت حافظه و يادآورى است. اگر [نعمت] فراموشى نبود، هيچ كس مصيبت و سختى خود را فراموش نمىكرد. حسرتش پايان نمىيافت. كينهاش تمام نمىگشت. با ياد داشتن [و عدم فراموشى] آفات دنيا، هيچگاه از آن بهره نمىجست. اميدى به فراموشى و غفلت سلطان [و حاكمى كه دشمن اوست] و رهايى از حسد رشكبران نداشت. آيا نمىبينى كه چگونه دو نيروى حافظه و فراموشى كه ضدّ يك ديگرند، هر كدام براى مصلحتى خاص در نهاد آدمى نهفته شده است؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۷۳)
مقالات شنبه 24 آذر 1403